چطوری میتونیم به بچه ها در مورد حفظ امنیتشون کمک کنیم؟

هر روز در گوشه ای از کشورمون در مورد انواع آزارهایی که بر بچه ها روا میشه میشنویم. نمی تونیم و نباید این آزارها رو نادیده بگیریم. این حقیقت داره که هر روز داره به تعداد افراد مریضی که بچه ها رو آزار میدن اضافه میشه و اینها از معصومیت و سادگی و بی دفاع بودن بچه ها بر علیه شون استفاده میکنند.

اگر سری به حامی گمشدگان بزنید وخامت اوضاع بیشتر به چشم میاد … .
بیابید با آگاه سازی والدین و کودکان به حفظ سلامتی و آرامش روح و روان بچه ها کمک کنیم، لطفا هر کدومتون هر پیشنهادی دارید بگذارید.

6 پسندیده

هر کاری می کنید فقط بچه رو نترسونید ، به هیچ عنوان ، فقط بهش بگید مثلا اگر فلان شخص اومد و درخواست کرد که این کار و بکن بهش بگو نه ، این کار درست نیست.
اگر بچه بترسه خیلی خیلی روش تاثیر میذاره و در آینده مشکل ایجاد میشه.
پدر و مادر بدون اینکه بچه چیزی بفهمه باید اقدامات لازم و انجام بدن.

5 پسندیده

خیلی زیاد این رو قبول دارم اما خیلی جاها مثل مدرسه و اردوها و کلاسهای مختلف پدر و مادر کنار بچه ها نیستند پس باید خود بچه رو آگاه کنیم اما این آگاهی چطور باشه که نترسه؟

2 پسندیده

خیلی ساده ، مثلا به بچه میگیم مامان جون اگر بیرون کسی گفت بیا بریم جایی قبول نکن ، بگو مامانم گفته که بچه خوب توی مدرسه فقط حرف معلم و گوش میده. بعد مثلا براش یک جایزه هم بذارید ، مثلا بهش بگید اگر این کار و کردی مامان برات یه دونه بستنی می گیره ، اصلا جنبه منفی هیچ چیز و بهش نگید.
کلا تربیت فرزند یعنی یاد دادن کارهای خوب

بچه چند سالش هست؟

1 پسندیده

من این سوال رو کلی پرسیدم و منظورم فقط بچه های خودم نبود
دخترم 11 سال و پسرم 5 سال
من خودم تمام لحظه ها سعی میکنم کنارشون باشم و تا حد زیادی مراقبشون هستم
خیلی زیاد بچه ها درگیر ورزش و کلاسهای متفرقه هستند و از طرفی از سنین خیلی کم شروع کردم در قالب شعر و داستانهای کودکانه در مورد حریم شخصی و معضلات اجتماعی و فردی و …باهاشون صحبت کردم و تا حدی آگاهشون کردم

4 پسندیده

جسارت من و ببخشید ، چندتا نکته میگم شاید بدرد بخوره
برای بچه های سه تا شش سال اصلا کلاس ورزش خوب نیست ، تو این سن فقط و فقط بچه باید راحت بازی کنه ، شاد باشه ، احساس امنیت کنه و شرایط برای رضایت خاطرش فراهم باشه. یعنی تو این سن نباید وارد یک سیستم خاص بشه باید آزاد باشه

بچه شش سالگی به بعد می تونه وارد دنیای ورزش بشه ، اونم ورزش گروهی که مبتنی بر قانون هست ، باخت هم باید داشته باشه مثل بسکتبال و والیبال ولی شنا خوب نیست ، چون تو این سن استدلال بچه شروع می کنه رشد کردن و باید به این صورت ورزش کرد. این تاثیر ورزش و هیچ چیز دیگه ای نداره و رشد عقلی و ادراکی بچه تو ورزش خیلی بیشتره.

بین شش و دوازده سالگی اگر موسیقی کار کنه عالی میشه ، زمان دقیقش میشه وقتی که بچه فرق بین پ و ب و می فهمه یا ت و ب ، اون موقع می تونه موسیقی کار کنه ، موسیقی به بچه پر پرواز میده برای رشد روانی خودش ، و باعث میشه یک نظم روانی و احساسی خوبی و یاد بگیره ، موسیقی با ساز های ساده باشه مثل فلوت

7 پسندیده

توضیحاتتون خیلی جالب بود برای من ،مخصوصا این که برای صحبتهاتون استدلال دارید. :ok_hand::pray:

البته به نظرم در مورد مباحث روانشناسی رشد خیلی محتاطانه تر باید نظر داد . نمیشه با قطعیت توی این حوزه ها ورود کرد مگر این که متخصص باشیم و روی موضوع تسلط کافی داشته باشیم،چون ممکنه اطلاعاتی که ما در اختیار دیگران قرار میدیم، مرجع رفتار والدین در مورد یه کودک قرار بگیره .

و البته من یه سوال دارم از تون و یه پیشنهاد ::blush:
توی مباحث روانشناسی رشد گاهی نظریه های متفاوتی وجود داره . آیا در این موارد خاص که سن کودکان رو برای انجام فعالیتهای خاص توصیه کردید هم نظریه های متفاوتی وجود داره و یا در این موارد اتفاق نظر وجود داره؟

و پیشنهادی که دارم و بهتره بگم درخواستی که دارم اینه که اگه از مرجع خاصی مطالعه دارید در این زمینه، لطفا رفرنس بدید تا ما هم آشنا بشیم :pray:

5 پسندیده

آره من خودم خیلی حواسم هست که یک وقت مطلب نادرستی و منتقل نکنم ، مخصوصا برای تربیت کودکان. کلا من همیشه اگر بخوام حرفی و بدون منبع بزنم اول جمله ، این عبارت به نظر من رو میارم اگر چیزی نگفتم یعنی منبعی دارم
تو این موارد اتفاق نظر وجود داره چون خیلی تحقیق شده.

چندتا کتاب هست از دکتر هلاکویی
تولد از صفر تا سه سالگی ، از سه تا هفت سالگی و از هفت تا سیزده سالگی و … حالا شاید دسترسی به کتاب یکم سخت باشه.
تو این سایت می تونید تمام سمینار دکتر هلاکویی و دانلود کنید که دقیقا همون مطالب کتاب هست ، یعنی کتاب ها از این سمینارها دقیقا کپی برداری شده. این چهار سمینار فقط مخصوص تربیت کودکان هست

3 پسندیده

چقدر عالیه که در استفاده از عبارات اینقدر دقت نظر دارید :ok_hand::blush:

وااای ممنونم :heart_eyes:
میتونیم مراحل رشد خودمون رو با یه چنین رفرنسهایی بسنجیم و ببینیم پدر مادرهایی که با روش های سنتی و بدون سمینار و کتاب ما رو تربیت کردند چه بلایی سر ما آوردند :sweat_smile:
و آیا اصولا روش های تربیتی سنتی موفق تر بوده که محصولش افرادی توی سن و سال نسل ما هستند و یا روشهای تربیتی جدید با این همه کتاب و سمینار و مشاوره و …؟

3 پسندیده

هیچی من خودم و که بررسی کردم تقریبا چیزی به اسم تربیت نبوده ، بچه رو همینطوری پرت کردن یک جایی ، اون بچه هم مثل بوته رشد کرده ، شده اینی که الان خدمت شماست ( حالا یکم شوخی کردم ولی فقط یکم )

فقط با آگاهی هست که میشه جلو تکرار این اتفاقات و گرفت.

4 پسندیده

حالا به این شوری هم نبوده البته :sweat_smile:
هر چند با شما موافقم که آگاهی و مطالعه درصد خطا رو پایین تر میاره ولی عجیبه که با این همه متد جدید و منابع اطلاعاتی و مشاوره ها و … غالبا نسل جدید حداقل توی جامعه ی ما استانداردهای تربیتی بالایی ندارند عملا . به نظرتون مشکل از کجاست؟ :thinking:

4 پسندیده

آره :smile:

واقعا نمی دونم و برای خودم سوال هست ، الان برای یک کاغذ پاره که به هیچ دردی هم نمی خوره طرف میره 4 سال درس می خونه ولی چطور برای مادر شدن یا پدر شدن یا ازدواج هیچ تحقیق و مطالعه ای نداره؟
برای سرماخوردگی میریم دکتر ولی برای ازدواج یا تولد فرزند هیچ اقدامی نمی کنیم.
پدر بودن یا مادر بودن یا همسر بودن یک تخصص خیلی مهمه ، چرا نمیریم یاد بگیریم؟

من فکر می کنم کل مشکل ما درون یک کلمه است و اون هم نادانی هست ، نمی دونیم بهمون هم یاد ندادند ، سیستم آموزش پرورش هم که کلا تعطیله

5 پسندیده

بله درست میگید
اما من برای پر کردن تنهایی بچه ها و تخلیه انرژی مخصوصا پسرم یه جورایی مجبورم
پسرم رو ژیمناستیک میبرم و زیر نظر یکی از بهترین مربی هاست که تمام تمرکزش اینه که بچه ها آسیب نبینند و ورزش اصولی داشته باشند
البته این رو هم بگم که بچه ها آزادی عمل دارند و با علاقه به این کلاس میان
در مورد دخترم هم که وضع فرق میکنه و خودش شاهزاده خانمی هست که گفتن نداره
میشینه و برنامه ریزی میکنه و کلاسهایی که میره طبق علاقه ی خودش هست

2 پسندیده

خیلی خوشحالم که این قدر برای کودکان خودتون و دیگران ارزش قائلید.

اول پیشنهاد میکنم پست زیر و بعضی از منابع اون رو مطالعه کنین، دقیقا مخصوص پدر و مادرها نوشته شده:

بعد کلیپ‌های خوبی در وب بود راجع به آموزش حریم خصوصی به کودک. این خیلی مهمه که کودک بدونه لمس کدوم قسمت‌های بدنش توسط دیگران درست نیست و این آموزش ها هم بهتره در پرده نباشه و اتفاقا صریح و بی پروا، ولی بدون توبیخ رخ بده. طوری که بچه، پدر و مادر رو دوست خودش بدونه و اگه چیزی پیش اومد حتما اول به ایشون مراجعه کنه.

با این جمله چندان موافق نیستم:

بچه به هر حال می‌فهمه، این دیگه انتخاب شماست که شما به افزایش آگاهی و فهم کودکتون کمک کنین یا بذارین تا زمانه خودش به کودک بفهمونه!

یه مثال از کلیپ خوبی بزنم که پیشتر دیده بودم، تا منظورم رو از فهمیدن برسونم[1]:

مربی به راحتی به کودک راجع به اندام‌هایی که بهتره توسط غریبه ها لمس نشن می‌گفت، به کودک آموزش میداد که مثلا در این سن فقط پدر و مادر هستن که حق دارن به لب یا زیربغل و یا سایر نقاط حساس بدن ایشون دست بزنن و یا از سر محبت ایشون رو ببوسن. این اندام‌ها حریم خصوصی کودک حساب میشن و کودک خوبه مشابه هر چیز خصوصی دیگه ای ازشون نگهداری کنه. حالا اگه عمو خواست این کار رو بکنه،‌ بهتره به بابا-مامان بگی.

یه مورد کوچیک دیگه هم اینکه حواستون باشه فقط دخترها آسیب‌پذیر نیستن! متاسفانه پسرها، مخصوصا پسرهایی که سفید و یا تپل و یا آرام هستن، در مدارس پسرانه، در معرض انواع آزارها هستن، از طرف بزرگترهای مدرسه؛ معلم و مدیر و مربی و بچه های بزرگتر. این تجربه ای بود که از دور و بری ها شنیدم.


یعنی فقط وقتی مرجع خودت باشی مرجع رو ذکر میکنی و در باقی موارد بروزش نمیدی که بقیه منبعی معتبرتر از خودت در دسترس نداشته باشن؟‌ قضیه ما مشهدیا شد که میگیم «مِدُنُم ولی نِمُگُم!» :grin:


  1. کلیپ رو پیدا نکردم متاسفانه! ↩︎

5 پسندیده

مربی خوبی دیگه ای که داره ، اینه که باعث میشه کودک حس برنده شدن و موفقیت و احساس کنه ، یعنی مربی خوب کمک میکنه کودک از دوستانش کمتر نباشه

متنی که شما گفتید ، چیز بدی توش نداره ، صبحت کردن در مورد اندام ها درسته و درونش اظطراب و ترسی نیست ، منظور من این بود که به بچه نگیم رفتی اونجا طرف گوشت و میبره میذاره کف دستت یا معنی واقعی قتل و تجاوز و بهش نگیم ، چون بچه ای که کتک خوردن و تماشا می کنه آسیب بیشتری از اون بچه ای می بره که کتک خورده چون بچه شروع میکنه به تخیل کردن و دائم خودش و تو اون شرایط میذاره.

فقط اول جمله درست بود ولی نتیجه ای که گرفتی خیلی جالب تر بود ، این یعنی وقتی لاله منبعی داره و اون و ذکر نمی کنه تو ذهنش به خودش میگه (مِدُنُم ولی نِمُگُم!) منبع این استدلال (مقدمه روانشناسی کارل گوستاو یونگ)
حالا دلیل اینکه منبع و نمیگم بماند شاید (مِدُنُم ولی نِمُگُم!) ولی به راحتی هر کسی که دوست داره می تونه درخواست منبع بکنه تا من کلی اطلاعات براش قرار بدم.

4 پسندیده

به جز آگاهی همیشه باید مراقب کودکان هم باشیم. به مقتضای سن‌شان توانایی دفاع از خودشون رو ندارن و نمیتوانند مستقل باشند به همین دلیل باید همیشه پشت سر خودشون احساس کنند که پدر یا مادرشون ایستاده و مواظبش هستند.

5 پسندیده

همه ی ما وقتی از یه چیز منع می شیم دوست داریم امتحانش کنیم و ببینیم چیه برا بچه ها که کنجکاو تر از بزرگ تر ها هستن هم همین طوره وبا توجه به این که بچه های این دوره به خاطر وجود وسایل الکترونیکی جدید خیلی بیشتر می دونن باید از همین طریق بهشون یاد داد تا از یک سری چیز ها دوری کنن

3 پسندیده

اینکه ما به عنوان بزرگتر خطرها رو میبینیم و مجبور هستیم یه حد و مرزی برای بچه ها تعیین کنیم اینو چه جوری مدیریت کنیم که منع ما از خطر بچه ها رو حریص تر نکنه

1 پسندیده