کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری چه جور شخصیت و طرز فکری دارند؟

انتخابات ریاست جمهوری بخشی از اخبار روز شده، با این که انتخابم اینه که درگیرش نشم اما از این سوال که فکر می‌کنم خیلی سیاسی نیست، نمی‌تونم بگذرم.

رئیس جمهورها هم آدم هستن، و دوست دارم بدونم چه جور آدمهایی رئیس جمهور میشن؟ در جاهای مختلف دنیا و در طول تاریخ انواع رئیس جمهورها آمدند و رفتند و شاید عده کمی‌شون شخصیت خاصی بودن یا باعث تحولات اساسی شدن. اثرگذاری حتما به شرایط مکان و زمان وابسته است، اما ویژگی‌های شخص رئیس جمهور هم مهم بوده، پادپرسیایی که تاریخ رو خوب بلدن نظر بدن.

حالا چطور؟ شخص و شخصیت رئیس جمهور چه اهمیتی داره؟ تو دنیا و تو ایران!

  • رئیس جمهور بزرگترین قدرت اجرایی کشوره!؟ آیا این واقعیت داره؟ (و به چه معناست؟) اگر بله، رئیس جمهور با این قدرت اجرایی بالاتر از همه چه کارهایی رو می‌تونه اجرایی کنه که باعث تغییرات اساسی بشه؟ چه تغییراتی که دیگران تا کنون نتونستن و شخص جدید می‌تونه؟ رئیس جمهور جدید و تیمش و برنامه‌اش چه محدودیت‌هایی رو می‌تونن بردارن که قبلیا نخواستن یا نتونستن؟؟؟

  • کسی که الان می‌خواد رئیس جمهور بشه، قبلا هم اینو می‌خواسته؟ به خاطر همین از رده‌های پایین وارد بازی سیاست شده تا بتونه با جمع کردن امتیاز مجوز ورود به این مرحله رو بدست بیاره؟

  • رئیس جمهور شدن، اسم آدم رو تو کل تاریخ کشور و دنیا ثبت می‌کنه، مشهور میشی، پس جذابه؟

  • رئیس جمهور می‌تونه نماینده یک جریان و آرمان باشه و خود شخص فقط وسیله؟ پس رئیس جمهور میاد که آرمان عده‌ای عملی بشه؟

جاه طلبی، قدرت طلبی، مبارزه طلبی و آرمانگرایی، دانش و نبوغ سیاسی ، کاریزمای مدیریت، انگیزه بالای خدمت به جامعه، هدف و برنامه ناب برای تغییرات اصولی و اساسی، سرسخت بودن . . . کدام ویژگی‌ها در فردی هست که می‌خواد رئیس جمهور بشه؟

پ.ن. وارد این بحث نشدم که مردم چی باید ببینن که انتخابش کنن که داستانش بسیار . . . تره!

4 پسندیده

راستش من بعید می‌دانم بیشتر سیاستمدارها در زندگی فکر کرده باشند :joy: چه برسد به این که بخواهند طرز فکری داشته باشند. من فکر می‌کنم مهمترین ویژگی که یک سیاستمدار دارد که او را از بقیه جدا می‌کند حس جاه‌طلبی افراطی برای رسیدن به قدرت هست. در راه رسیدن به این قدرت سیاستمدار از هیچ چیزی فروگذار نمی‌کنند.

در باب قدرت و ثروت

توجه کنید که تمایل به قدرت با ثروت تفاوت دارد، بنابراین یک سیاستمدار ساده زیست لزوما نسبت به قدرت بی احساس نیست. این یکی از مغالطه‌هایی است که اتفاقا سیاستمداران ایرانی می‌کنند (ژست ساده زیستی) و البته مردم را معمولا به اشتباه می‌اندازند.

در باب ماهیت سیاستمدار

بعد از عمری تجربه زندگی در ایران و اروپا به این نتیجه رسیدم که اغلب سیاستمداران در تمام دنیا جزو بی خاصیت‌ترین اقشار جامعه هستند. به عبارت بهتر سربار جامعه هستند. اما چه می‌شود که این قشر بی خاصیت قدرت را در دست می‌گیرند در حالی که افراد متخصص به یک گوشه خزیده‌اند؟

دلیلش برای من روشن است. معمولا انسان‌های عالم و متخصص یا به دنبال کشف حقیقتی هستند یا برای بهبود وضعیتی می‌کوشند. این افراد دلیلی برای فریب دادن مردم و در نتیجه کسب قدرت و ثروت ندارند چرا که یا از آن بی نیاز هستند و یا راه‌های بهتری برای رسیدن به هر چیزی که بخواهند دارند. بر عکس سیاستمدار چون معمولا فرد بی دانش و بی خاصیتی است تنها راه برای ادامه زندگی انگل‌وار را در دروغ گفتن، شعار دادن و فریب دادن دیگران می‌بیند.

5 پسندیده

بله.
البته در کشور ما رئیس‌جمهور هماهنگ با سایر بخشها قدرتمندتر هم خواهدشد. بسته به قانون اساسی هرکشوری قدرت ریاست جمهوری تعیین میشود. در این مورد بحث مفصل است. اما
به عنوان مثال در امریکا رئیس‌جمهور همزمان رئیس دولت و حکومت است. جایگاهی به شدت قدرتمند است. معروف است که در امریکا رئیس‌جمهور را پادشاه مطلقه میدانند. اما پادشاهی که تاج‌و‌تخت او نهایتا 8سال دوام می‌آورد.
پ.ن: اخیرا در امریکا ، پس از زمانه ترامپ ، دوباره بحثی مطرح شده که آیا رئیس‌جمهور باید همچنان اینقدر قدرتمند باشد؟ نباید از قدرت او کاست؟!

در کشورهایی که احزاب باثبات و باقدمت دارند وضع اینگونه است. فرد در زمان جوانی و دانشجویی تصمیم به ورود به عرصه قدرت می‌گیرد و با انتخاب حزب مورد نظر میتواند از نردبان قدرت بالا رود. اما میزان موفقیت او تا حد به توانایی‌های شخصی بستگی دارد.

اما خیلی از کشورها اینگونه نیست. چرا که مسیر سیاست و قدرت شفاف نیست. من گمان نمیکنم ولادیمیر پوتین یا شی جین پینگ از زمان جوانی در فکر این بوده باشند که زمانی رهبر کشور خود شوند. اما دست تاریخ این گونه رقم خورد که سرگرد کا گ ب در آلمان شرقی رئیس‌جمهور روسیه و فرزند یک طردشده سیاسی رهبری مطلق چین شود. جذابیت تاریخ رهبران سیاسی اکثرا به خاطر این افراد است. عنصر نبوغ را نباید در مورد این افراد دستکم گرفت.

بدون شک.
ترامپ فردی ثروتمند و در عین حال مشهور و شناخته‌شده بود پس چرا به فکر ریاست‌جمهوری افتاد؟
زمانی در ایام انتخابات 2016 امریکا اوباما به کنایه به او گفته بود که اسم تو به عنوان رئیس‌جمهور در تاریخ ثبت نمیشود. اما امروز ترامپ به عنوان 45مین رئیس‌جمهور ایالات متحده امریکا در تاریخ جاودانه شده است. ترامپ همین را میخواست.
این جاودانگی به همراه خود محبوبیت (ایضا نفرت) و پیرو (ایضا مخالف) به همراه می‌آورد. مثلا اندیشه برخی سیاستمداران با چسبیدن یک «ایسم» به نامشان در عالم سیاست ماندگار شده. لنین‌یسم ، ریگان‌یسم ، تاچر‌یسم و … .
پ.ن: در سریال خانه پوشالی در فصل اول در قسمتی فرانگ آندروود (در مقام نماینده مجلس نمایندگان امریکا) رو به دوربین (از جذابیتهای این سریال) به مخاطبان _ در نفی کار یک لابی‌گر _ می‌گوید: از کسانی که به دنبال ثروت‌اند متنفرم. ثروت مانند یک خانه چوبی در مرکز شهر است که چندسالی دوام می‌آورد ، اما قدرت مانند یک کاخ عظیم سنگی است که تا هزاران سال اثر آن پابرجا خواهند ماند. (نقل به مضمون)

ماکس وبر بر این نظر بود که تنها یک رهبر کاریزماتیک که میتواند توده‌های مردم را بسیج کند این توانایی را دارد که قفس آهنین اجتماع را بشکند و انسانها را به سمت جامعه‌ای آرمانی و انسانی‌تر سوق دهد. به همین دلیل او معتقد بود که در راس هرم سیاسی باید رئیس‌جمهوری (دارای قدرت) باشد که با رای مستقیم مردم انتخاب شود. چرا که شاید روزی آن رهبر منجی از صندوق رای بپاخیزد.

هرچند که امروزه در جهان سیاست ایدئولوژی‌های راست و چپ بی‌محتوا شدند ، دموکراسی و سیاست و به طبع سیاستمداران مسخره به نظر می‌رسد اما تنها در همین عرصه است که امکان وقوع تحولات عمیق و موثر امکان‌پذیر است. تنها یک رهبر کاریزماتیک میتواند با قدرت توده اجتماعی‌ را به پیش ببرد و تحولاتی رادیکال (ریشه‌ای) اعمال کند. (رهبری که چه برآمده از صندوق رای و چه برآمده از یک انقلاب باشد)
به همین دلیل با نظر @ali_shakeri موافقم هرچند نه با این شدت و عمق. چرا که اگر بنا باشد تحولی عمیق رخ دهد ، تنها از دست یک رهبر امکان‌پذیر است. پس لاجرم در عالم سیاست بروز خواهد داشت.

4 پسندیده

فعلا در مورد دنیا چیزی نمی گویم اما به سختی می شود امثال فروغی، داور یا اقبال را بی خاصیت نامید، با وجود همه ی نقدها!

3 پسندیده

تعجب برانگیز نیست که اکثر افرادی که در پادپرس هستن، برای سیاسیون احترامی قائل نباشن، چون عموما برای مهارت سخت از مهارت نرم احترام بیشتری قایل هستیم.

من از تفکیک بسیار مهمی شروع می‌کنم که معمولا در بین عموم مردم باعث اشتباه میشه و عموما سرخوردگی از عملکرد سیاسیون از دیدگاه نادرست به مفهوم سیاست میاد و نه اشتباه سیاسیون. در بین افرادی که در اداره یک کشور دخیل هستن، عموما دو دسته مشخص وجود دارن که من اونها رو به شکل «مدیران» و «سیاسیون» تفکیک می‌کنم.

  • مدیران کسانی هستند که با استفاده از تجربه، دانش و مهارت‌های نرم رهبری متخصصین به دنبال راه‌حل برای مشکلات و معضلات داخلی هستند. در نگاه مدیریتی، افق بلندمدتی دیده میشه که همراه با نیاز به تجربه، باعث میشه که طول عمر ماندگاری بیشتری در ساختار داشته باشن.

  • سیاسیون کسانی هستند که با استفاده از مهارت نرم ارائه، مردم رو قانع می‌کنن که در جامعه داخلی توان رهبری و در جامعه خارجی توان چانه‌زنی برای ارتقای جایگاه مردم و مملکت رو دارن. عموما برخلاف مدیریت، توان مهارتی سخنوری و ارائه، تا حدی ذاتی و وابسته به شخصیت فرد هست و نه آموزش.

معمولا در ابعاد ریاست جمهوری، خود رییس جمهور بهتره که یک سیاستمدار باشه و بیشتر بر روی سیاست‌های خارجی تمرکز کنه و به دنبال ارتقای جایگاه یک کشور از طریق توان چانه‌زنی و هنر ارائه باشه و در عوض گروهی مکمل از مدیران رو به همراه داشته باشه که بتونن با عملکرد مناسب در داخل به حفظ و بهبود وجهه سیاسی شخص یا حرب کمک کنن.

به جز رییس جمهور کنونی که اساسا در سمت مدیریتی و معاونتی بوده و بسیار با ذات سیاست غریبه هست، روسای جمهوری قبلی ایران به طور کلی سیاست‌مدارانی به نسبت خوب با توان ارائه بالا بودن. هرچند روشهای فرد قبلی به مذاق بسیاری از ما خوش نمیومد، ولی به هرحال روشی مختص به خودش برای چانه‌زنی در دنیا داشت که البته در ظاهر ناموفق بود. در مورد خاتمی که نیاز به گقتن نیست و به نسبت وجهه مناسبی در دنیا برای ایران ایجاد کرد و مرحوم هاشمی هم توان ارتباطی و چانه‌زنی نسبتا خوبی در سطح منطقه و دنیا داشت.

در مناظره‌های این دوره، دو نماینده مجلس (عملا سیاسیون سطح متوسط هستند) در برابر ۵ مدیر ارشد با سالها سابقه قرار گرفتن. جدا از محتوای حرفها، تفاوت سبک و توان ارائه، قدرت بازی با کلمات، استفاده از زمان و زمان‌بندی مناسب در بین این طیف، در مناظره‌ها مشهود بود.

3 پسندیده