آیا باید همه چیز رو به کودکان یاد داد؟

در دنیای مدرن تلاش بسیار زیادی برای آموزش در همه جنبه‌ها میشه. این آموزش در سطحی وسیع، حداقل یک دهه از پرشورترین دهه‌های زندگی رو کاملا تحت تاثیر قرار میده. البته در دفاع از آموزش عمومی بسیار گفته شده، ولی اینجا من میخوام برعکس به داستان نگاه کنم.

پیشرفتهای اساسی دنیای ما عموما براساس آموخته‌های گذشتگان نبوده (این یک ادعاست در این شکل. من رو به چالش بکشید :wink:)! شاید کمی تعجب برانگیز به نظر بیاد ولی اگر دقت کنین، بزرگترین تحولات از طریق انسانهای ساختارشکن ایجاد شدن نه انسانهای معتقد به ساختار موجود. میتونیم روی این هم بحث کنیم و مثالهای ملموس و البته دلایل منطقی و بنیادی ارائه بدیم. ولی سئوالهایی که در ذهنم هست اینه:

  • چقدر آموزش باید به کودک (بخصوص بین سن ۷ تا ۱۸) منتقل بشه؟ در چه زمینه‌هایی؟

  • چه نوع آموزشهایی یا روشهای آموزشی میتونه خطرناک باشه یعنی توان عبور از ساختار نامناسب رو از آدم بگیره؟

  • چطور میشه «آموزش نیافتگی» یا «شک به ساختار» رو در آموزش جا داد که پتانسیل رشد برای جامعه باقی بمونه؟

  • چه شرطی روی دانسته‌ها باید باشه که ما رو مجاب کنه که اونها رو به نسل بعد منتقل کنیم؟

3 پسندیده

من اگه ی روز خدایی نکرده بچه ایی داشته باشم که قرار باشه تو ایران بزرگ بشه و زندگی کنه ، اصلا نمیزارم بره مدرسه و از 3سالگی خوندن و نوشتن فارسی رو بهش یاد میدم و ریاضی (البته ن اون مسئله های مسخره ایی ک ما تو ابتدایی و کلاسای بالاترش حل کردیم) و هر روز باهاش ورزش میکنم تا استخوناش مثه فولاد یا همچین چیزی بشه ،روزی 3 تا 4 ساعت هم کتاب داستان میخونه ،(لزوما نوشتن و هم با 2 تا دستاش تمرین کنه بهتره )،بعد از 4سالگی زبان های دیگه (کشورای مهم زمانه خودش )،کار با کامپیوتر و سلاح های سرد و هم اگه از 5سالگیش یادبگیره بد نیست ،اگه بدنش نرم باشه ژیمناستیک و پارکور رو هم ب برنامش اضافه میکنم،و تکواندو یا یه ورزش رزمی رو بطور حرفه ایی کار کنه ،بعد ازینکه خوندن و نوشتن و به خوبی یادگرفت و فهمش با خوندن کتاب داستانا بالاتر رفت ،بعدش تاریخ(چون تاریخ داره تکرار میشه و ادما به طرز عجیبی شبیه هم ان ) و جغرافیا (چون ادم باید بدونه کجا زندگی میکنه )و روانشناسی(باید بازی با ادما رو خوب یادبگیره )،البته بازم نه تاریخ و جغرافیا و روانشناسییی ک ما یادگرفتیم :joy: ترجیحا کتابای انحصاری،تا حدودی هم از اقتصاد و مسائل حقوقی بدونه بد نیست (البته مناسب سن و شرایط ،محیط و تجربه خودش)،اگه دوست داشت نقاشی میکشه (البته اصلا دوست ندارم تو این زمینه تقلید کنه (ما رو تو کلاس معلممون رو تخته 2 3تا مثلث میکشید ،ی کمم چمن (مثلا چمن :joy:) بعد همه رو مجبور میکرد از روش بکشن (ازبن استعدادا نمیخام )اگه کسی قراره اینجوری نقاشی بکشه همون بهتر نکشه ،دوست ندارم تو خونه ام تلوزیون داشته باشم ،به جاش میتونه یه حیوون خونگی مثه ی سگ داشته باشه (پدرو مادر من هم اینکارو کردن ،خرسی رو وقتی من 3 سالو نیم داشتم برام اوردن )من که ازین قضیه خیلی خوشحالم،شطرنج بازی میکنیم باهم،(میتوته ریاضی کارکنه ،ذهنش باز میشه )،البته اینا تا 10 11 سالگی جواب میده و بعدش احتمالن فهمیده به چی علاقه داره (فلسفه ،زیست )،بالاخره ادم مجبور میشه تو چارچوب زمانه ی خودش زندگی کنه ،اگه ی جورایی مجبور شد برگرده تو اجتماع مثلا خواست پزشک بشه (دیگه اونوقت باید بگردم ی مدرک واسه 6سال تحصیل توی مدارس ابتدایی براشپپیدا کنم)بعد از اون میتونه 6سال دیگه رو خودش کتابا رو بخونه و مثلا ماهی 2بار بره مدرسه یا تصمیم بگیره مثله بقیه باهاش رفتار بشه )چاره ایی نیست دیگه ولی تا حد امکان سعی میکنم تلف نشه ،البته اونقدرا هم ستمگر و سخت گیر نیستم ،اگه دیدم دوست داره بنویسه یا از نجوم یا گرانشو این چیزا خوشش میاد و استعدادشو داره میفرستمش دنبال علاقش (ی جورایی کتابای انیشتین و تئوری های بقیه رو بخونه خیلی بهتره )البته معتقدم رفتار پدرو مادرش باعث میشه ک از چی خوشش بیاد یا نیاد ،ی مبحث دیگه ک دوست دارم توش حرفی برای گفتن داشته باشه متافیزیکه (تله پاتی،پایروکینزی ،هیپنوتیزم ،جابه جایی اجسام و …)البته میخام بدونم اینا در حد نمایشن یا واقعا ارزش یادگرفتنشو دارن ،فک کنم شماهم بامن موافق باشین که با نیروی ذهن مثلا پاک کن (ی جسم 5 تا 10 گرمی جابه جا کرن )فایده ایی نداره ،اما احسام سنگین تر خیلی عالین نه ؟.

1 پسندیده