چرا خانمها، بعد از ازدواج، از شوهرشان میترسند و اقدام به جدایی میکنند …؟
حداقل 3 دلیل انرا بگید …؟
چرا خانمها، بعد از ازدواج، از شوهرشان میترسند و اقدام به جدایی میکنند …؟
حداقل 3 دلیل انرا بگید …؟
ترس؟؟
من تا حالا زنی رو ندیدم به خاطر ترس از همسر طلاق گرفته باشه
و فکر کنم زنی که از شوهرش بترسه شاید جرات طلاق گرفتن کمتری داشته باشه
شاید دلیلش این باشه که اون ازدواج تحمیلی بوده .
شاید از رفتار مرد سالارانه شوهر خوشش نمیاد
شاید چون شوهر بی منطقی دارند
شاید خودشون مشکل روانی دارند.
شاید نظرشون درباره ازدواج عوض شده.
شاید از محدودیت های شوهر خسته شدن و…
این دلیل ترس میتونه باشه
اما بقیه جوابهات دلایل طلاق هست و به ترس اشاره نشده
یکی میتونه ترس از طلاق باشه .
بقیه موارد
فکر میکنم ترسناک بودن ربطی به زن یا شوهر نداره. به نظر بنده ترسناک، باورهای غلط و احمقانه است.
مثلاً:
زنی که نزد روانشناس، ساعتها از خیانت شوهرش حرف میزنه، اما آخرش میبینیم که اصلاً معنای خیانت رو نمیدونه و بر اساس یک باور غلط چنین برداشتی کرده.
شوهری که بر اساس یک باور نادرست، فکر میکنه با آوردن یک شریک زندگی دوم در کنار همسر سابقش نه تنها کار بدی نکرده، بلکه چه بسا ثواب هم کرده!
زنی که بر اساس باورهای نادرست که ریشه در کودکی بسیاری از بانوان داره، تعریف عشق و دوست داشتن و همسر خوب رو از روی چند رمان یا فیلم عاشقانه (و حتی کارتونهای ویرانکنندهای مثل سیندرلا) برداشته و انتظارات عجیب و غریبی از شوهرش داره.
مردی که بر اساس دیدن چند فیلم پ.و.ر.ن دچار باورهای احمقانهای شده که احساس میکنه در روابط زناشویی با همسرش باید تک به تک و مو به مو پوزیشنهای اغراقآمیز و احمقانۀ اون فیلمها رو انجام بده (یکی از بزرگترین مشغلۀ سکستراپیستها)
و دهها مثال مشابه از مردمانی که چه بسا از بیرون و از نگاه دیگران زندگی خیلی خوبی هم دارن اما واقعاً موجودات ترسناکی هستن.
شاید تا 30 سال پیش این سوال رو میشد جواب داد ولی الان به نظرم اصلا چنین چیزی نیست یا شایدم من ندیدم
مگه میشه از یکی ترسید ولی باهاش زیر یه سقف زندگی کرد؟؟؟؟؟؟؟
اصلا چه دلایلی میتونه واسه ترس از یه جنس مخالف توی زنی که این ریسک رو کرده و تن به ازدواج داده وجود داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟
ترسناکترین قسمت زندگی ازدواجه ولی وقتی اب از سر گذشت دیگه گذشته
تازه به نظرم بعد از ازدواج مرد باید از زنش بترسه
مگه ازدواج هندوانه است که بخوای ریسک کنی .
بیشتر طلاق هایی که تاکنون رخ داده بخاطر ترس از شوهر بوده
منبع این نوشته را ذکر میکنید. با مشاهده طلاقهای اطرافم دلیلی شبیه به «ترس از شوهر» ندیدم.
دوست عزیز سلام
فکر میکنم نوشتن چنین جملهای اونم یا این قطعیت، شهامت بالایی میخواد.
به نظرتون بهتر نبود با ذکر عباراتی مثل «به نظر من» ، «به اعتقاد من» ، «شخصاً فکر میکنم» ، «به نظر میرسه» و امثال اینها قبل از جمله اصلی، کمی از قطعیت جمله کم کنین؟ مخصوصاً در دنیای اینترنت که نوشتن هر جمله با رنگ و لعاب قطعیت، بار مسئولیت به دنبال داره. نمیدونم شاید هم من اشتباه میکنم. ولی حتی اگه بخوام بگم «ماست سفیده» ترجیح میدم بگم:
«به نظر میرسه که رنگ ماست سفید باشه»
طلاق، یک اتفاق نیست که به دنبال یک دلیل باشیم. بلکه یک روند پیچیده و زمانبر هست که دهها عامل در اون نقش دارن و بنده بر اساس ارتباط با حداقل یکصد پرونده طلاق، تابحال عاملی تحت عنوان ترس از شوهر ندیدم!