2- تا جایی که اطلاعات عمومی و حضور ذهنم بهم اجازه میده، فقط نظریاتی راجع به اجتماع و جامعه رو به یاد میارم که در فرهنگ و تاریخ خارج از ایران ساخته شدن.
مطمئناً اطلاعاتم نسبت به تاریخ جامعهشناسی در ایران خیلی پایینه.
ولی حدسی که میزنم اینه که احتمالاً تو این حوزه علوم انسانی هم، مقدار زیادی از این دانش رو از کشورهای دیگه قرض گرفتیم.(که لزوماً چیز بدی شاید نباشه)
3- نظریه های جامعه شناسی چقدر قابل تعمیم دادن به کل جوامع هستن؟
توصیه میکنم که صفحه انگلیسی مربوط رو نگاه کنی. صفحه فارسی بسیار گمراه کننده، خلاصه ی بی معنی و فاجعه بار هست.
اساسا جامعه شناسی در ایران رشد چندانی نداشته. میتونی به انجمن جامعه شناسی ایران نگاه کنی و تیپ کارها و مسائل رو ببینی اونجا.
قسمتی از مساله عدم رشد در ایران به زمان کوتاه ورود برمیگرده ولی دلیل قویتر به حساسیت سیاسی روی این مساله. متاسفانه (البته از نظر من) جامعه شناسهای با نگرش سوسیالیستی (به این معنی که جامعه شناس فقط عالم نیست و عملگرا هم باید باشه) باعث این مسئله شدن و در نتیجه فشار ناخواسته ای روی همه ی بخشهای مطالعات اجتماعی بویژه در دهه اخیر وارد شده.
بسیاری از اونها قابل تعمیم نیستن چون فرضیات محدود کننده ی زیادی دارن که عملا خیلی از جاها به طور همزمان برقرار نیستن. مثال فاجعه بار از این تعمیم غلط در مورد conflict theory، داستان سوسیالیسم و پیامدهای اون هست.
ما استفاده خاصی از این علم نکردیم که بخوایم چیزی رو بگیریم از بقیه یا چیزی بهش اضافه کنیم. بیشتر یه شاخه دانشگاهی با کتابهای ترجمه شده باقی مونده.
3 پسندیده
system
(system)
این پرسش برای گرفتن پاسخ مناسب، به بالای لیست آمده.
3
به صورت میانهرشتهای مطالبی هست ولی در قد و اندازه نظریه نیستند. پس فکر میکنم ما نظریه جامعهشناسی نداریم. البته گویا در ابتدای امر افرادی مانند دکتر صدیقی و همراهان مایل بودند که یک جامعهشناسی بومی شکل بگیرد که به نظریهپردازی در خصوص تاریخ و اجتماع ایران بپردازد ولی فعلا جامعهشناسی ما به یک علم آمارگیر در موضوعات بیخاصیت تبدیل شده که با روش پیمایش و پوزیتیویسم دنبال گردآوری داده پیرامون مسائلی است که اهمیتی ندارند ، به عبارتی در مقابل مسائل بزرگی که داریم هیچ اهمیتی ندارند. دانشگاهها مملو از چنین پایاننامههایی است که فقط برای یک روز دفاع کاربرد دارند. نه شناختی از اجتماع و تاریخ ایران ایجاد میکنند و نه دردی را تبیین.