اگه یه دشمن خونیتون از شما یا از یه وضعی یه انتقاد بکنه چقدر بهش فکر میکنید؟

به گذاره هایی زیر دقت کنید:
۱-من تو جریان هشتاد و هشت با طیف مذهبی مشکلات و بنیادی پیدا کردم و اینکه در حال حاضر اونها ۲-تصمیم گیر مطلق هستند من رو خیلی آزار میده.
این جوجه فوکولیا که اومدن دارن یه حرفهایی میزنن. اینها چه میدونن فقر چیه؟
۳- این منورالفکرهایی غرب زده میخوان دین و ایمان مردم رو ازشون بگیرن
۴-این علمایی متحجر و خشکه مذهب اصلا جلویی پیشرفت کشور رو گرفتن.
دیشب فیلم لاتاری رو دیدم که در مورد قاچاق دخترها به کشورهایی حوزه خلیج فارس بود.قبل از این در موردش خیلی خونده بودم از اینکه چون تهیه کننده اش وابسته به یک نهاد سلتیه اصلا نباید دیده بشه. حرف درستی میزد از دل دغدغه خیلی از ایرانیا از خیلی مذهبی تا خیلی بی اعتقاد. اتفاقا راهکار اخرشم دقیقا یکی بود. برام خیلی خیلی جالب بود که چرا ما تو برخورد با افکار به گوینده تا این حد اهمیت میدیم تا اونجا که حتی اگه حرف درستم بزنه رو حاضریم از سر لجبازی رد کنیم؟
چطور میشه این خصیصه رو اصلاح کرد؟چرا که این درد قدیمی جامعه ایران و شما حتما با گذارهایی که اوردم تو بررسی های تاریختیتون برخورد داشتید

2 پسندیده

فکر نکنم بشه بحث کرد با دشمن و نیاز هم نیست یکی که منطقش با ما یکی نیست رو قانع کنیم ولی اگر نکات مشترکی باشه میشه از همون ها استفاده کرد اگر چه عمدتا بی نتیجه میمونه

1 پسندیده