ایا پسر یا دختر ترشیده مفهوم بد و زننده هست؟

با توجه به آمارهایی موجود چند درصدی از دخترهایی جامعه ما دچار مجردی قطعی خواهند شد. از طرفی با توجه به فشار کاری شدید و عدم آموزشهای ارتباطی برخی از پسرهامون هم به این سرنوشت دچار خواهند شد. به نظر میرسه که بابد نگاه منفی از این به پدیده مجردی قطعی برداشته بشه، ولی چه چیزی باعث میشه این لفظ دیر ازدواج کرده بار منفی بیاره؟
چرا نگاه ها به این میران منفیه؟ ایا بدین خاطر نیست که زنان از یه سنی به بعد دیگه قابلیت باروری رو نخواهند داشت؟ ایا اینکه یه پسر یا دختر تا اخر عمر باکره باقی بمانه تاثیرات مخرب در زندگیش داره؟ چه چیزی این مفهوم رو منفی میکنه؟

3 پسندیده

هر جمله این موضوع رو یه دو باری خوندم تا بتونم کشف رمزش کنم :grin: . خداییش وقتی تو سایر اپلیکیشن ها مثل اینستاگرام یا تلگرام مینویسین هم همین اتفاق میفته یا این نوشتار کدگذاری شده مختص پادپرسیاس؟ :wink:


کلمه ی «ترشیده» ذاتا به چیز سالم گفته نمیشه، مثلا ماست ترشیده، یا شیر ترشیده. برای همین استفاده ش برای انسان مفهوم زننده ای در ذهن تداعی میکنه، در حالی که اگه همین رو به شکل دختر یا پسر مجرد بیان کنیم، اتفاقا مفهوم انسانی باحال و آزاد رو منتقل میکنه!

نه، به نظرم بیشتر به این خاطره که دخترها و گاهی هم پسرها، بعد از ۱۸ سالگی و تا وقتی مجرد هستن، معمولا در خانه پدر و مادر میمونن. و این نگاه منفی بیشتر از طرف خانواده ‌ها میاد تا بچه هاشون رو زودتر بفرستن برن! یه جور مثل لولوخورخوره که مادر-پدرها اختراع کردن و باهاش داستان‌های مختلف ساختن تا بچه ها رو از چیزهایی مثل تاریکی یا … بترسونن، این هم همون جور!

اگه توجه کنی خیلی از مردم دنیا، مخصوصا در کشورهای پیشرفته با رفاه اجتماعی نسبی، به این نتیجه رسیدن که از قدرت باروری شون استفاده نکنن.

اینجا به نظرم نیاز به دانش و تجربه ی یه سکسولوژیست هست. کسی که بتونه از لحاظ علمی به سوال ادرس بده. از دید یه ادم عادی مثل من، شبیه اینه که مثلا پا داشته باشی ولی هیچ وقت راه نری. تاثیر چندان مخربی تو زندگی نداره، صرفا امکان به دست اوردن بعضی تجربیات رو از خودت گرفتی و تجربه های دیگه ای جایگزینش کردی که شاید هر کسی امکان به دست اوردنش رو نداره.

4 پسندیده

نکته همونی هست که کمی اشاره کردی: قابلیت باروری. در جامعه ما، هدف مهم زندگی ازدواج هست و هدف مهم ازدواج بقای نسل. این کلید بقیه سئوالات هم هست. اینکه چرا به این شکل هست، برگرفته از طبیعت انسان به عنوان موجود زنده هست که هدف اصلی وجودش بقا و انتقال ژن به نسل بعد هست و نه لذتهای مدرن و اهداف مدرن.

در ایران، بله. البته وضعیت داره کمی متفاوت میشه ولی در حال حاضر، تاثیر مخرب اجتماعی خواهد داشت. یعنی فرد به عنوان یک انسان بیهوده تلقی میشه، چون به مهمترین هدفهای زندگی اجتماعی احترام نزاشته.

البته خوشبختانه تنوع فکری داره بالا میره و این مورد ممکنه در آینده کمتر به چشم بیاد. ولی هنوز ارتباط سالم جنسی و به تبع اون زندگی متعادل روحی و روانی، بسیار دور از ذهن به نظر میاد.

2 پسندیده

به نظر من بقای نسل یک نکته کلیدی هست. خیلی از قبیله‌ها و جوامع برای بقای نسلشون کارها و تدبیرهای پیچیده ای وضع کردند.
البته من فکر میکنم دلیل دیگه‌ای هم داره. یکی از دلایلش شاید این باشه که مجردها به زندگی مجردی عادت نکردن و انتظار مجرد موندن رو نداشتن و حس بدی به این وضعیت دارن. همین حس منفی به اطرافیان هم منتقل میشه.
و سرانجام به نظر من اتفاقهای خوب و زیبایی رقم خواهد خورد. بسیاری از بی‌احترامی‌های زنان و مردان نسبت به هم و حس مالکیت‌ها فکر میکنم به خاطر بقای نسل بوده و با فراموشی تولید مثل این احترام برمیگرده.
توضیحی کوتاه راجع به بی‌احترامی به خاطر بقای نسل: شاید آقایون زیاد تجربه داشتن که خانومی در مترو میاد و میرسه اول کیفش رو می‌گذارد بین خودش و شما و بعد میشینه. یک معنیش شاید این رو بگه که تو خطرناکی. ولی معنی دیگه اش اینه که شوهر من دلش نمیخواد با کسی ارتباط داشته باشم. چرا؟ چون در زمان بارداری که تواناییم محدود میشه لازمش دارم و باید نیازهای رو برطرف کنه. و حتی ارتباطات محدود دختران و پسران و فرار از هم به امید ازدواج آینده کم‌کم برطرف میشه.

واقعیت تو اینستاگرامم خیلی این موضوع رو بهم گفتن و خوب باعث تاسفه. واقعیت نمی دونم چطور باید واضح بنویسم (این نقطه ضعف منه)
در مورد لولو خورخوره ایی که گفتید باهاتون موافقم خیلی از خانواده ها به منطور اینکه تنها راه نجات فرزندانشون رو در اینکه ازدواج بکنند یا نکنند می بینند، سعی میکنند فشاری رو به اونها وارد بیاورند. اما واقعیت هدف اصلی من از طرح این سوال اتفاق جدیدی بود که در ایران در حال اتفاق افتادن هست که به نوبه خودشه تو خیلی از کشورهایی دنیا بی سابقه است ( واقعیت انتطار داشتم با تعداد بالایی پاسخ منفی روبرو بشوم تا ادمه بحثم رو وارد کنم)
اما سوال اصلی:
اتفاق جدیدی که به نظرم صرفا در ایرانی به واسطه شرایط اقتصادی سیاسی و فرهنگی در حال افتادن هست، خانه نشینی فرزندان در سنین بالاست(تعریف من از سن بالا، سن بالایی سی سال هست. )
اما در مورد افراد خانه نشین، افرادی هستند که شاخصه زیر را دارند:
۱- فرزندان با سنین بالا که به سبب کسب تحصیلات بالاتر اعم از دکترا یا بالاتر در شهر محل سکونت خانواده زندگی میکنند
۲- فرزندانی که علی رغم فارغ التحصیلی و شعل به سبب نداشتن درامد کافی با خانواده زندگی میکنند
۳- فرزندانی که علی رغم فارغ التحصیلی و شغل به سبب عدم رضایت خانواده از زندگی مستقل با خانواده زندگیی میکنند
۴- فرزندانی که ازدواج منجبر به جدایی داشتند و حال در کنار خانواده زندگیی میکنند.
۵-فرزندانی که به دلیل نداشتن درامد شغل مناسب در کنار خانواده زندگی میکنند.
تمامی موارد بالا باعث به وجود امدن تنشها و مشکلاتی خواهد شد. از تمامی کسانیکه چنین تجربه ایی داشتند خواهش میکنم تجربه شخصی خودشون رو به اشتراک بذارند.
تجربه شخصی:
من بعد از دوره کارشناسی ارشد تا مهاجرت به خارج از کشور سه سال خانه نشین بودم. یکی از بزرگترین فشارهایی عصبیی که بر من وارد میامد نداشتن استقلال مالی و زمانی بود. به سبب اینکه من امکان گرفتن شعل بلند مدت نداشتن امکان تامین تمامی هزینه هایی خودم را نداشتم، به نحوی خودم رو موجود اضافی میدانستم و تمام تلاشم این بود که از خانه خارج بشوم.


اسیب ها
نبود استقلال مالی سبب میشود که بخشی از بلوغ هایی روانی در افراد صورت نپذیرید که در نتیجه افراد برای ازدواج اماده نباشند.
اعتماد به نفسم به شدت پایین امده بود و در نتیجه جرات کار جدید را در خودم نمی دیدم، این مقوله با گذشت زمان به صورت تصاعدی تشدید میشد


سوال
اگر چنین تجربه ای داشتند اون رو مطرح کنید و راه حلتان را توضیح دهید.