من تازگی ها یک رویداد علمی در هند شرکت کرده بودم و بعدش بلافاصله یک رویداد علمی در ایران.
ناخودآگاه تفاوت های فاحش بین این دو رویداد در نظرم پررنگ شد که خواستم به یک موردش اشاره کنم.
روحیه پرسشگری:
- در هند این طور بود که برگزارکننده ها و سخنران ها، ملتمسانه دوست داشتند که حضار وسط یا انتهای سخنرانی سوال بپرسن. زمان هایی به ندرت پیش می اومد که کسی سوال نمی پرسید، و مسئول یا سخنران جلسه سعی می کردن با بهانه تراشی های این چنینی مساله رو توجیه کنن: “وقت نهاره انگار همه گرسنه اند!”، “حتما آخر وقته و خیلی خسته اید!”. جو طوری بود که اگر یک سخنران، کسی سر سخنرانیش سوال نمی پرسید احساس ضعف می کرد که انگار کسی بحثش رو دنبال نکرده یا علاقه نشون نداده. معمولا همه سوال ها با روحیه خوب از طرف سخنران پاسخ داده می شدند و سوال های خوب از طرف سخنران ریمارک “خیلی خوب بودن” می گرفت. بچه ها بدون مقدمه و حاشیه سوالشون رو می پرسیدن و تفاوتی نداشت که وسط سخنرانی باشه یا انتهای سخنرانی.
- در ایران معمولا وسط سخنرانی کسی سوال نمی پرسید و چند بار که سعی کردم این کارو انجام بدم یک احساس خجالتی از این جنس بهم دست که “انگار بی ادبانه پریدم وسط حرف یک نفر”. سخنران از سوال استقبال نکرد و با جدیت و یک گارد دفاعی گفت “می خوام در ادامه همینا رو توضیح بدم.” معمولا همه سوالاتشون رو با جمله ای شبیه “خیلی ممنون از سخنرانی خوبتون” شروع می کردند و اون رو در انتهای سخنرانی می پرسیدن. در موارد معدودی سخنران ها از پرسش حضار تشکر کردن ولی هیچ کدوم تشویق به سوال پرسیدن بیشتر یا قطع کردن صحبت نکردن. تعداد سوال ها به نسبت کم و وقتی که برای سوال حضار در نظر گفته شده بود نسبتا کم بود. و گاهی احساس می کردی به خاطر بحث مدیریت زمان، انگار برگزار کننده از تعداد سوال کمتر خوشحال میشد.
مقایسه من خیلی کیفی و غیر دقیق بود. شما چه تجربه و مشاهداتی از سمینارهای علمی در ایران و خارج از ایران داشتید؟