جامعه‌شناس کیست؟

کلمه جامعه‌شناسی و جامعه‌شناس رو زیاد شنیدیم و معمولا افرادی رو به عنوان جامعه‌شناس می‌شناسیم.
فارغ از تعاریفی که وجود داره ، میخوام بدونم نظرتون در مورد سوالات زیر چیه و چه دیدگاهی دارید:

به نظرتون جامعه‌شناس کیه و به چه کسی باید بگیم جامعه‌شناس؟
محدوده کار جامعه‌شناس چیه و به چه مسائلی باید بپردازه؟
یک جامعه‌شناس واقعی چه ویژگی‌هایی باید در تحقیقات و نگرش فکری خودش داشته باشه؟
و در کل تصور آرمانی شما از یک جامعه‌شناس چیه ، و هرچی که دوست دارید در مورد یک جامعه‌شناس بگید (انتقاد از جامعه‌شناس ، پیشنهادی که به یک جامعه‌شناس میتونید بدید و …)

4 پسندیده

خوب بهتره اول بگیم که جامعه‌شناسی قرار نیست یک علم انتزاعی مثل ریاضیات باشه، از اون طرف قرار نیست یک علم داده‌گیری مثل هواشناسی باشه که صرفا عدد و رقم رو به ما بگه. چیزی شبیه به فیزیک رو از جامعه‌شناسی انتظار دارم البته با ابزار خاص خودش: داده‌های اجتماعی رو بگیره، به من بگه که چه اصول بنیادی و قابل اتکایی وجود داره و چرا این داده‌ها به شکل بنیادی به این شکل هستن. مثلا چرا یک جامعه میتونه پیشرفت کنه و یک جامعه نمیتونه، در حالیکه در بسیاری جهات تفاوت چندان عظیمی با هم ندارن! چرا در یک جامعه دولت منجر به فساد میشه و در یک جامعه دولت منجر به پیشرفت! چه اصولی در این مثالها وجود داره؟
و اینکه «قواعد گریزناپذیر» اجتماع چه چیزهایی هستن؟ قواعدی که من باید به اونها دقت کنم و با در نظر گرفتن اونها به طراحی سیستم مناسب اجتماع بپردازم. مثلا توزیع ثروت از چه قواعدی پیروی میکنه و اقتصاد چه قیدی روی طراحی اجتماعی میزاره؟ چرا سیستمهایی با تفکر عدالت وارد عرصه اجتماعی میشن و معمولا منجر به بی‌عدالتی عظیم میشن؟ چه قاعده یا قواعدی در این بازی هست که متفکرین معتقد به عدالت اون رو در نظر نمیگیرن؟ و …

من در تاریخ «جامعه‌شناسی» نظریه ارزشمند بسیار کم دیدم. نقدم به جامعه‌شناسی اینه:

  • اکثرا به سرعت وارد حوزه علوم اجتماعی میشن و صرفا درگیر داده و تحلیل سطح پایین داده میشن. بنابراین اکثر نظرات، ارزش کلی و جهان‌شمولی ندارن!

  • از اون طرف به سرعت وارد حوزه عمل میشن و بخصوص بعد از مارکس، انگار تعیین نحوه مدیریت و آرمان‌شهر جز هدفهای جامعه‌شناسی شده. البته که نتیجه عموما فاجعه‌بار بوده.

  • در کل بسیار بیشتر از متفکرین جامعه‌شناس، افراد «جامعه‌شناسی‌خوان» در این حوزه وجود داره که با تکرار حرفهای بزرگان گذشته، سعی در خفه کردن هر نوع پیشرفت ملموس و نقدی به گذشته دارن. البته این دردِ بسیاری از شاخه‌های علم در دنیای امروز هست ولی در حوزه علوم انسانی این درد بسیار مشهوده.

3 پسندیده

همیشه علاقه‌مند بودم بتونیم مدلی از جامعه رو توی کامپیوتر پیاده کنیم و ورودی و خوراک بهش بدیم و عنصر زمان رو بهش اضافه کنیم تا با محاسبات عددی و منطقی شروع بکنه به پیش‌بینی.
این دقیقاً کاری هست که در الکترونیک با کمک فیزیک و کامپیوتر انجام میشه و در اون ذره به ذره در زمان جلو میریم و دوباره مدار رو حساب می‌کنیم.
خیلی علاقه‌مندم به چنین روشی دست پیدا کنیم.

نمونه عمومی شده این کار بازی sims هست که رفتارهای چند خانواده رو می‌تونه در طول زمان هدایت کنه. سیستمی نوشته که خودش به پیش می‌ره و کافیه شما در جاهایی به این‌ها دستور بدید و به این شکل داده‌ها رو دستی تغییر می‌دید، یا اثر بیرونی به سیستم اعمال میکنید و میتونید به ادامه این سیستم نگاه کنید.

این خیلی برای من جذابیت داره. چون پس از این میشه سیستم رو مثل تحلیل‌های اجزا محدود در سطح گسترده حتی به ابرکامپیوترها هم سپرد و اتفاقات جامعه رو پیش‌بینی کرد.

2 پسندیده

جامعه‌شناس مثل مردم عادی به پیرامون نگاه میکنه اما سعی میکنه تحلیلش از واقع اجتماعی رو از زبان عقل سلیم به زبان علمی و منطقی تبدیل کند. نگاهی که در این چارچوب ، در پی یافتن علل عمیق‌تر و جدی‌تر ، علمی‌ و منطقی ، عام و انتزاعی میشود تا محدود به یک رویدادی خاص نشود و رویدادهای مشابه را نیز شامل شود. یک فرد عادی برای انقلاب فرانسه و کلا وقوع یک انقلاب دلایلی را مطرح میکند. جامعه‌شناس به همین دلایل فکر می‌کند اما باید به یک زبان علمی ، انتزاعی و عام برسد در نتیجه در علل یک انقلاب تعمق بیشتری می‌کند تا چرایی و چگونگی را آشکارا ببیند. سپس در زبان علمی این دیدگاه را مطرح کند. حال با کمک این نظریه میشه چرایی انقلاب‌ها را دانست و به قدرت پیش‌بینی دست یافت. پس هرآنچیزی که در جامعه هست از فکتهای مادی تا غیرمادی ، در زمان حال و یا گذشته و حتی آینده ، میتواند محور کار جامعه‌شناس باشد.

1 پسندیده