درروابطتون بصورت کلی در روابط انسانی،برای رفتارو گفتارتون خط قرمزهایی دارید؟ چیا هستن؟ چقدر مواظب هستید که از این خط قرمزها نگذرید؟ با چه هدفی خط قرمز تعیین کردین؟
بله دارم اما بیشتر از استاتیک بودن داینامیکه (دیگه از دینامیک بدم میاد!)
یه مثال بخوام بزنم برادر دوستم ازم کوچکتره خیلی شوخی میکنیم اما مربی باشگاهمون هم هست اونجا حواسم هست که احترام مربیگری حفظ بشه
در مجموع تلاش میکنم صمیمیت رو در جمع کمتر نشون بدم که کسی از حد و حدودش خارج نشه
یا مثلا در بحث روابط کاری خط قرمزم کار با افرادیه که هر نیم ساعت میپرسن خب چی شد مهندس؟
اسمش عجیبه نه؟ خط قرمز که ازش رد نشیم؟ اسمش تحریک میکنه آدم رد بشه مثلا خط قهوهای بهتر نبود؟ یا خط لجنی؟ یا یه اسمی که کسی سعی نکنه نزدیکش بشه؟ چرا رنگ قرمز انقدر مظلوم شد توی این کلمه که تاریک و خطرناک و نزدیک نشوید به نظر برسه؟
یه خط قرمز دیگه هم هست که کلی تعریف کردم برای همه اونم دورویی و دروغه که بعدش طرف دیگه رنگمو نمیبینه محرومش میکنم از خودم! (حالا انگار چه … هستم!) بیشتر برای خودم اینکار رو میکنم که من رنگ اون شخص رو نبینم
تا پس فردا صبح میتونم خط قرمز (ببخشید قرمز) بنویسم اما اسم بهترش اصول اخلاقیه نه ممنوعات اخلاقی! خط قرمز یه جورایی دوستش ندارم حس نه نکن میسوزی یا نه نکن دستت میبره میده بهم در صورتی که اصول اخلاقی رو برای این تدوین میکنیم که روش صحیح مصرف چاقو تدوین بشه نه اینکه خطرناک بودن چاقو تایید بشه!
امیدوارم منظورم رسیده باشه
خط قرمز من تو ذهن خودم اینه که یک سری کارها رو که فرد مقابل رو آزار میده انجام ندم حالا اگه اومدیم و انجام دادم
عذرخواهی میکنم. تمام مصادیق آزار و رنجاندن هم بدن !
منتها درجه بندی داره و مثلا اگه دوست صمیمی من یک حرفی بزنه که ناراحت شم ممکنه اول نصیحتش کنم بعد ترکش کنم یا عذرخواهی ش رو بپذیرم شاید هم گذشت کنم . اگر یک فرد عادی و دوست عادی باشه شاید همون اول ترک رابطه کنم .
دو رویی و دروغ واضح (نه به شوخی )
هم ناراحتم میکنه. بازی خوردن و بازی دادن هم خط قرمز هست. دوست ندارم با احساسات یکی بازی کنم و آخرش بگم نقش بازی کردم یا بالعکس
انسان نیاز و ویژگی ذاتی به اسم اخلاق نداره پس اگه همیشه به خودش یادآوری نکنه که اخلاقیات اساس روابط انسان متمدن هست اخلاقی نخواهد داشت. قرمز بنظرم انتخاب خوبیه و هم اینکه همیشه به عنوان رنگ هشدار و آماده باش تو مسائل مختلف مطرح شده.
به قول شما اصول اخلاقی شاید استاتیک باشه، ولی خط قرمز همیشه به اخلاق ربط نداره. مثلا در روابط اداری و با همکاران، بحثهای عقیدتی، سیاسی یا مذهبی خط قرمز من هستن. نه به خاطر اخلاق، بلکه از جهت بی دردسر بودن یا سو برداشتهایی که ممکنه بشه و به کارم و نتیجه کارم لطمه نزنه.
بله. من سعی می کنم نه به کسی زور بگم، نه حقی از کسی ضایع بکنم. و متقابلاً به کسی اجازه نمیدم این کارها رو باهام بکنه. و به شدت در برابر زورگویی و ظلم مقاومت می کنم، حتی اگه از ناحیه یک صاحب منصب بخواد صورت بگیره و حتی اگه به بهای گزافی واسم تموم بشه، هرگز در برابر ظلم و ستم و تضییع حقوق کوتاه نمیام و خودم هم عامل چنین مسائلی نمی شم.
بعله ک داریم مگه میشه شخصی خط قرمز نداشته باشه
خط قرمز من خونواده م هستند
شاید بهتر باشه به جای خط قرمزتون چیه بگیم ارزشهاتون چیه؟ اینجوری مرزها انعطافپذیرتر میشن، خط قرمز که میگیم انگار یه تعصبی هست که امکان تجربه و یادگیری رو از آدم میگیره.
برای شخص من مدیریت روابط انسانی هم ساده است هم پیچیده.
آدما بر اساس انواع نیازها با هم رابطه میگیرن و اگر روانشون تا حد متوسطی سالم باشه، از بودن باهم لذت میبرن و باعث رشد هم میشن. منی که صد در صد راستگو و . . . نیستم، نمیتونم از آدما توقع صد درصدی داشته باشم، بنابراین همین درک و پذیرش از طرف مقابل هم برام ارزشمنده، باید بتونم با آدم روبروم حرف بزنم.
آدمی که خیلی خودش رو برتر بدونه در صورتی که نقص داره، آدمی که بیشتر از نقصهای خودش متوجه نقصهای دیگران باشه، آدمی که به قول آرمان عمدا دیگران رو بازی بده، آدمی که زیادی وقت و آزادی دیگران رو بگیره، آدمی که زیاد بکن-نکن میکنه با خیلی نصیحتگره، آدمی که بیش از حد وابسته باشه، آدمی که بیش از حد دروغ میگه یا دورو هست، اذیتم میکنه! هرچند ممکنه به به خاطر ارزشهای مختلف انسانی رابطه رو کامل به هم نزنم اما حس رضایتی هم در کار نیست.
حالا خودم هم ممکنه چنین برداشتهایی در آدمای دیگه ایجاد کنم، اینا با بودن زیاد و تجربه و مشاهده و حرف زدن دست آدم میاد. هم خودتو بهتر میشناسی هم آدمای دیگه رو، بازم حکم قطعی نمیشه داد.
حفظ احترام شأن و شخصيتم
حتي اگر كسي عزيزترين كس زندگيم باشه بي احترامي رو نمي پذيرم و هرگز فراموش نمي كنم و تمام تلاشم رو مي كنم ديگه تكرار نشه البته باز هم با حفظ احترام به خودم حتي شده باشه با قطع رابطه و نه فقط كمتر كردن رابطه با توجه به شرايط
البته احترام به ديگران و رفتار صادقانه و مودبانه رو هم وظيفه خودم جهت احترام به شأنم ميدونم