دلیل عدم تمایل به بروز ایده‌ها چیه؟ احتیاط، ترس، یا چیز دیگه‌ایه؟

چقدر از ایده‌های ذهنی‌تون هیجان‌زده می‌شید و سریع بروزشون میدید؟ بعضیا خیلی مقاومت میکنن، یه جور سیاست، یا استراتژیه که میگن تا ایدتون تا به عمل نرسیده بهتره مخفی بمونه.
موافقید؟

2 پسندیده

من شخصن مقاومت خیلی زیادی دارم روی ارایه ایده های بد. یعنی حاضرم که فلج باشم و کاری نکنم و به هیچ وجه به ایده هام اشاره نکنم تا اینکه خطر کنم و بخشی از خروجی کارم مضحک به نظر بیاد و بقیه از من ایراد بگیرن؛ و همیشه با یک نگاه کمال گرایانه منتظرم تا کار یا ایده ام رو به بهترین و کامل ترین وجه ارایه کنم.
البته این صفت اصلن صفت خوبی نیست؛ بار ها و بار ها افراد مختلف از کارفرما تا استاد راهنما بخاطر این مسئله به من تذکر داده اند و از من خواستند که ایده ها و کار هایم را در یک فرآیند تکاملی پخته و پخته ترش کنم و در هر مرحله کارم رو ارایه بدم تا مشکلاتش سریع تر دیده، گزارش و اصلاح بشه.
اخیرن یه جایی می خوندم که
«هر انسان خلاقی که می شناسم به ازای هر ایده خوب، چند ایده مضحک خلق می کنند، بعضی ها باید برای هر ایده خوب چند صد ایده مضحک داشته خلق کنند. یکی از راه های خلاق شدن این است که خودتان را به خلق ایده ها عادت بدهید(چه بد و چه خوب)؛ آن وقت متوجه می شوید که چند ایده ی خوب از میان آن ها سر در می آورند.»

یه جمله ای هست که میتونه خیلی شعار مهمی باشه:
راه رسیدن به کیفیت بالا از کمیت بالا میگذره.

خیلی از موضوع پرسش دور شدم؛ در کل به نظرم یکی از مهمترین عوامل عدم تمایل به بروز ایده کمالگرایی هست.