ممکنه از فاجعه ای که اخیرن توی دانشگاه آزاد تهران مرکز اتفاق افتاد خبر داشته باشین
چند دانشجو مردن، چند تای دیگه به شدت آسیب دیدن
با همه کم و کاستی های پیشین، پیشگیری نکردن و چک نکردن و همه چیز های دیگه وقتی همچین اتفاقی افتاد، بازمانده ها باید چیکار کنن، باید پیگیر چی بشن؟ باید چه اتفاقی بیفته تا یه کم احساس آرامش کنیم، احساس منفعل نبودن؟
سئوال حساس و مهمیه. در مورد بازماندگان نمیدونم، ولی شاید به عنوان یک انسان در اجتماع، دقیقتر نگاه کنیم که واقعا این حادثه با چه احتمالی میتونسته به وقوع بپیونده. وقتی به محل حادثه نگاه میکنیم، من به شخصه فکر میکنم هر بار اتوبوسی از این مسیر عبور میکنه، بدون حادثه بودن این عبور خودش یک معجزهست.
ساختارهای شهری و توقعات برای بهبود این مسائل رو بهتره از سیاست جدا کنیم. اتفاقی که این روزها افتاده، در هر حادثهای این سیاستزدگی وارد میشه و باعث ایجاد حساسیت شدید و عدم امکان پیگیری مطالبات واقعی برای اصلاح ساختار مدیریتی میشه. فکر میکنم اگر دقت کنید در یک دهه گذشته این اتفاق به شدت در جامعه رواج پیدا کرده و باعث شده صرفا همه چیز به سمت یک لجبازی سیاسی بره نه تجربهای برای بهبود تدریجی وضعیت موجود.
بعد هم به عنوان دانشگاهی بد نیست به خودمون هم نگاه کنیم و این سئوال رو بپرسیم که داریم چکار میکنیم؟ (سئوال از مسئولان دانشگاهی) یعنی این مشکلات ارزش تحقیق و حل شدن رو ندارن؟