ما چرا فکر میکنیم؟

امروزه به ما می گویند که قبل از هر عملی فکر کنیم،

مگر کارکرد فکر چیه؟ مثلا میگویند: تصمیم درست!

ایا واقعا فکر کردن است که باعث ایجاد تصمیم درست می شود یا چگونه فکر کردن؟

هر کدام از ما در زندگی انتخاب هایی داشته ایم از بچگی تا کنون: کدوم کلاس برم؟! با کی دوست بشم؟ انتخاب رشته دبیرستانم چی باشه؟ دانشگاه کدوم رشته را بخونم؟ زن بگیرم؟ با چه کسی و همراه با چه ویژگیهایی ازدواج بکنم؟ دکتری بگیرم یا همین کارشناسی خوبه؟ و هزاران … تصمیم و انتخاب دیگه،

دقت کردید وقتی به عقب بر میگردیم میبینیم اکثر تصمیماتمون اشتباه بوده، یا حداقل تصمیم بهتری میتونستیم بگیریم؟
ایا ما فکر نداریم، یا قدرت تصمیم گیریمون ضعیفه، یا اصلا هنر چگونه فکر کردنمون ضعیفه؟

اگه فکر داریم پس چگونه خیلی وقت ها نمیتونیم انتخاب کنیم؟ مشکل چیه؟

2 پسندیده

خب ما دیدمون همه جانبه نیست به مسئله ها و جنبه های مختلف رو در نظر نمی گیریم. یه عامل دیگه هم میتونه بی ثبات بودن شرایط و تغییراتی که در طی مسیر پیش میاد باشه. اما در کل فکر می کنم هر تصمیمی هم که بگیریم در بهترین شرایط تهش رضایت 100 درصد نیست.

1 پسندیده

چرا؟ ایا ما فرایند تفکر را کامل انجام نمی دهیم، یا فرایند حل مساله را نمیدونیم؟

1 پسندیده

خیلی کم پیش میاد که راه حلی وجود داشته برای یه مسئله که همه چی رو با هم داشته باشه. به نظرم اگه تمام داده های ممکن رو داشته باشیم هم هر انتخابی یه خوبیها و یه بدیهائی داره. توی ارزیابی مون دو تا نکته باید در نظر داشته باشیم: 1- توی ارزیابی مون تمام جنبه ها رو در نظر داشته باشیم. معمولا وقتی به یه انتخاب نگاه میکنیم جنبه های بدش بیشتر به چشم میاد. 2- مسیر زندگی یه بار طی میشه و انتخابهای دیگه در زمان خودش چندان تفاوتی با بقیه نداشته.

خیلی چیزای دیگه هم میشه در این مورد گفت. مثلا ارزش یه انتخاب به انتخابهای بعدی هم وابسته هست. مثال: یه زمانی درس خوندن ارزش زیادی داره ولی وقتی درس خوندنمون تموم میشه میبینیم ارزش خودش رو از دست داده.

1 پسندیده

فکر کردن خوبه به نظر من انسان در تمام چیزها باید فکرشو به کار بندازه تا تصمیمات درست رو اجرایی کنه بعضی از انسان ها واقعا ازهوش بالایی برخوردارند که میتونن تصمیمات خیلی درست بگیرند که باعث موفقیت اونا میشه درمقابل کسایی هستن که درصد هوش نسبتا بالایی ندارن که اونا میتوننربا مشورت با افرد دیگه و همچنین پرسش وپاسخ به جواب قطعی برسن.درمورد این که چرا فکر میکنیم تصمیم ما اشتباه بود باید بگم که ما دراونموقع یا مشورت نگرفتیم یا در تصمیممون عجله کردیم.

هوش انسان ایا در قدرت انتخاب یا همون تصمیم گیری تاثیر دارد یا عناصر تاثیرگذار دیگری در تصمیم گیری دخیل هستند؟ ایا شیوه تفکر مستقیما از هوش نشات میگیرد یا یادگیری و تجربه؟ ایا برای حل مسایل میتوان فرایندی طراحی کرد که به جواب مناسب حداقل بالای هفتا‌د منتج بشه رسید؟

وقتی ما برای تصمیم‌گیری راجع به مسئله یا کاری فکر و یا حتی مشورت میکنیم؛ای بدان دلیل میباشد که مسائل همه جانبه آن کار را بسنجیم و نه از روی هیجان بلکه بر مبنای عقل و اندیشه آن کار را انجام دهیم

بهتره اول درباره خود فکر کردن فکر کنیم
به نظرم فکر کردن یعنی خوب نگاه کنی تمرکز کنی سوال برات پیش بیاد حرف نزنی فقط تو ذهنت باشی
حالا: ذهن که خالی نیست پر از تجربه است هرچی این تجربه ها و تمرکز روی مساله بیشتر باشه فرایند فکر کردن منجر به نتیجه بهتر یا بهتره بگم مشخص تری میشه
گاهی نتیجه فکر کردن فقط میتونه ایجاد مساله باشه و
گاهی این مساله با فکر کردن بیشتر میتونه حل بشه یا نشه کنار گذاشته بشه یا گسترده بشه
بنابراین بین فکر و تصمیم و عمل فاصله است
مثال:
من در تنهایی یعنی وقتی کسی با من نیست که حرف بزند یا حرف بزنم حتی در شلوغی مترو خیلی فکر میکنم ذهنم پر از مساله میشود فکر می کنم مردم هم مثل من فکر می کنند؟ گاهی برای فکر کردن بیشتر مجبورم نگاه کنم البته باید حواسم باشد که نگاه های من آزار دهنده نباشد. مسلما اگر در حال صحبت باشند کمتر فکر می کنند شاید بگویید فکر میکنند که دارند حرف میزنند ولی به نظر من کمتر این طور است چون اکثرا در حال بیان تجربه ها هستند یعنی به یاد می آورند. البته مساله هایی که در مترو تو ذهن من میاد رو باید تو قسمتای مربوط به مترو مطرح کنم:wink:

1 پسندیده

احتمالا برای خیلی از ماها پیش اومده گه برای یک امتحان خیلی خوب خونده باشیم و بریم امتحان رو بدیم. بعد از امتحان که داریمکار کثیفه بررسی جواب ها(شوخی میکنم:wink:) رو انجام میدیم، متوجه میشیم که:
ای وای مثلا اون عدد 2 که اول خط بود، از داده های مسئله نبوده بلکه شماره ی سوال بوده.
شما درس رو خوب بلد بودید ولی ازین امتحان نمره کامل نمیگیرید. چرا؟
این اتفاقات توی زندگی ماها زیاد میفته و صرف امتحان نیست.
این اتفاق چرا میفته؟
به خاطر کمبود تجربس؟