وقتی سوالی رو می پرسید چه انتظاری دارید؟

انتظار دارید جواب قانع کننده بشنوید یا
فقط چند لحظه با دوستتون در میون بذارید چیزی رو و یجور روان شناسی کنید
غیر از همه اینها آیا براتون مهمه سوالتون درست فهمیده و جواب داده بشه یا فقط به عنوان یه فکت بیان میکنید و بقیه اگر نظر بدن یا نه ناراحت نمیشید

4 پسندیده

فضای مطرح شدن سوال برای پاسخ به این پرسش بسیار اهمیت داره
در جمع خانواده سوال مطرح میشه یا در پادپرس؟ در فضای کار یا در یک جمع دوستانه؟ و…

غلباً سوال طرح نمیکنم، و اگر سوالی مطرح نمودم اولا میاندیشم که باید سوال من کاملا منطقی باشد و بی مفهوم و پوچ نباشد و بعداً انتظار جواب منطقی علمی را دارم که چون هر جوابی نمیتواند من را قانع کند سوال منطقی میکنم و منتظر جواب منطقی نیز هستم، و از نظر هیچ کس هم ناراحت نمیشوم اگر سوالی طرح کردم همه میتوانند نظر شخصی خود را بدهند.

1 پسندیده

کمی استدلال خودمتناقضی به نظر نمیاد؟ اگر سئوالی مطرح می‌کنید، به این معنیه که نمیدونید جواب چیه و حتی مهمتر از اون: منطق موردنظر شما احتمالا جوابی برای اون نداره. قبول دارم میشه فهمید که جواب نامناسب چیه، ولی مطمئن نیستم که معیار دقیقی برای جواب مناسب وجود داشته باشه.

من هر دو نوع سئوال رو مطرح میکنم.

  • در نوع روانشناسی برام ارزش ذاتی جواب مهم نیست، بیشتر جواب رو تحلیل میکنم برای شناختم از طرف مقابل. اینکه تیپ فکری، شخصیت و عمق فکری طرف چقدره و چقدر میتونم روی تعامل با این فرد حساب کنم.

  • در نوع سئوال برای جواب قانع‌کننده، معمولا یک سئوال دوم هم می‌پرسم که «چرا این جواب رو درست میدونی». هدفم اینه که از منطق و دلیل پاسخ بگه (اگر وجود داره) و ببینم که من هم میتونم به اون جواب برسم یا نه.
    خیلی وقتها در این نوع سئوالها، بیشتر مستحکم و قانع‌کننده بودن منطق فرد برام مهمه تا خود جواب. البته خیلی کم پیش اومده کسی بتونه با منطق و استدلال خوب و سازگار تحت تاثیرم قرار بده، چون عموما وقتی همراه با فرد مقابلم به بحث عمق میدیم، مشکلات و ناسازگاری‌های منطق و استدلالش خودش رو نشون میده و در نهایت طرف به این جمله بسنده میکنه: «به هر حال این نظر من بود»

2 پسندیده

من معمولا وقتی سوالی می پرسم ، مد نظرم این هست که با زاویه ی دید بقیه هم به مسئله نگاه کنم ، زاویه ای که من نتونستم ببینم در اول. هر جوابی هم بشنوم سعی میکنم خودم رو در اون مقام بذارم و تحلیل کنم اون جواب رو. اینجوری ذهن نسبت به حل مسئله خلاق میشه و با شنیدن هر جوابی یه راه حل برای باز کردن گره هایی که ممکنه بعدا بیوفته توی زندگی، تو ذهن ثبت میشه
البته باید در نظر داشت که موضوع و هدف سوالات هم مهمن. بعضی از سوالات صرفا جنبه ی سرگرمی هم می تونه داشته باشه. از نظر من برای سوال نباید چهارچوب انتخاب کرد و بهتره هر سوالی که داشتیم در جای مناسب و با افراد مرتبط در میون بذاریم.

2 پسندیده

همونطور که فرشته میگه ،منم یکی از مهمترین اهدافم از طرح پرسش در پادپرس ،فارغ از اینکه دوست دارم برای دغدغه ی ذهنیم راه حلی داشته باشم،همین آشنایی با زاوایای دید متفاوت هست.
برام خیلی جذابه با دیدگاههای متفاوت آشنا بشم و اینکه بدونم آیا افراد دیگه ای هم هستند دور و برم که همین دغدغه رو دارند. و اگه این دغدغه ی اونا هم هست برای پاسخ بهش چطور فکر میکنن و چه مسیری رو طی کردند، به نظرم یه پاسخ مفید لزوما حاوی راه حل قطعی نیست، اینکه روش حل مساله توی پاسخ ها دیده بشه میتونه اونو تبدیل به یه پاسخ ارزشمند کنه. ممکنه اون روش منجر به حل مساله نشه ولی چون یه سیر منطقی داره خوبه حتی اگه کاملا با دیدگاه ما متناقض باشه

یه اعتراف هم اینجا بکنم :see_no_evil: یکی از تفریحات ذهنیم اینه که پیش بینی کنم آقا یا خانم x با شناختی که توی پرسش و پاسخ های دیگه ازشون بدست آوردم چه موضعی در مورد اون سوال میگیرند. درست همینطور که اشاره شد:

بعلاوه ،نوع روابطی که توی پرسش و پاسخ برقرار میشه برام جالبه،مثلا چه جور پرسش هایی منجر به موضع گیری شدید میشه و یا چطور میشه مخالفت کرد بدون اینکه طرف مقابل احساس منفی ای بهش دست نده و خیلی از ریزه کاری های دیگه که همیشه توی رابطه ی بین آدمها میشه بهش دقت کرد
در واقع پاسخ های افراد توی زمینه های مختلف -البته وقتی از یه تعداد مشخصی بیشتر باشن - یه تصویر از شخصیت افراد در اختیار ما قرار میدن و تا حدودی واکنشهای اونها رو توی مسایل دیگه قابل پیش بینی میکنه.

1 پسندیده

اینم در نظر بگیر خیلی چیزا به زبون آورده نمیشه مثلا من همیشه دوست دارم ساده و بی پیرایه حرف بزنم و شاید کسی ندونه فکر کنه من بیسوادم ولی خب سبکم اینه دیگه اینجوری راحت ترم

1 پسندیده

بعید میدونم ساده و بی پیرایه صحبت کردن همچین برداشتی رو برای مخاطب ایجاد کنه. ضمن اینکه ویژگیهای روانی و شخصیتی خیلی عمیقتر هستند از سطح سواد ظاهری افراد، شخصا زیاد دیدم که یه استاد دانشگاه یا یه پزشک با همه ی مهارتش توی سخنوری و منطقی جلوه کردن چطور توی یه موقعیت خاص و در پاسخ به یه پرسش چالش برانگیز لایه های زیرین روانیش رو به نمایش میزاره ،که ممکنه خیلی با چیزی که در ظاهر نشون میده متفاوت باشه. اینم بگم که تا حالا از این جور شیطنتها داشتم ، خصوصا وقتی یه نفر ظاهرش خیلی گمراه کننده بوده :wink: اینم یه اعتراف خطرناک دیگه برای پادپرس، البته اینجا هیچ بدجنسی ای تا حالا نداشتم :grin:

2 پسندیده

من خودم برحسب موقعیتی که دارم کمی قلمبه سلمبه حرف میزنم ولی تا حالا حس نکردم که شما یا فردی به دلیل ساده حرف زدن، بار علمی کمی دارید. ساده حرف زدن در عین انتقال مفاهیم، یک هنره و به نظر شما از این هنر برخوردار هستید :smiley:

1 پسندیده

منو چجور آدمی میبینی ناراحت نمیشم بگو اگه به چیزی پی بردی که میتونه کمکم کنه بگو

1 پسندیده

هنوز پاسخ هایی که از شما مطالعه کردم اونقدر زیاد نبودن که تصویر ذهنی خاصی برای من ایجاد کنه. ضمن اینکه خیلی از مواقع برداشت من ممکنه درست نباشه. با اینحال چشم، اگه براتون مهمه ،هر وقت چیزی در مورد شخصیتتون دستگیرم شد که گفتنش شدنی بود حتما بهتون میگم
ضمن اینکه میتونید اینو به عنوان یه پرسش مستقل توی ایوان پادپرس مطرح کنید و از قدیمی های پادپرس نظر بخواین :blush:
البته اینکار خیلی شجاعت میخواد، من خودم شاید شجاعتش رو نداشته باشم هنوز :grin:

1 پسندیده

درسته شجاعت زیادی میخواد و البته میتونه یه چالش بشه تا بیشتر همو بشناسیم

1 پسندیده

راستش شخصا ترجیح میدم روند غیر مستقیم و زمانبر رو برای شناخت افراد طی کنم، به نظرم با روش مستقیم اگر چه سریع به جواب میرسیم ولی پاسخ ها زیاد حقیقی و قابل استناد نیستند. ترجیح میدم آدمها رو کشف کنم توی بلندمدت

1 پسندیده

ممنون و البته واضحه که اکثر شما خیلی از من بیشتر کتاب خوندید و سواد و تحصیلات بیشتری دارید و صاحب نظر ترید

1 پسندیده

همه از هم یاد میگیریم. من هم از شما نحوه انتقال مفاهیم رو یاد میگیرم و البته احتمالا دانشی که دارید و در آینده کسب خواهید کرد رو.

اینجا کسی به خاطر چیزی که بوده برتر نیست، البته اگر که ارزش و کارایی خودش رو نشون بده مورد توجه افراد قرار میگیره!

2 پسندیده

از نظر من هر جور که راحت تری حرف بزن
همیشه اولین بار خودت با هر انسانی برخورد کنی یه ذهنیت خوب یا بد ازش تو ذهنت به وجود میاد.اما با گذر زمان اون ذهنیت کلیت بیشتر شکل میگیره ممکنه کاملا وارونه بشه
مثلا خود من بار اولی که یکی از دوستام رو دیدم، برخورد تندی داشت، اما بعد ها فهمیدم که این برخورد جز شخصیتشه و تازه برام جالب بود.چون با هر بار حرف زدن باهاش با اون برخورد به گفت و گومون هیجان و خنده میداد
از نظر من هم خودت باش.اگر قراره طرف مقابل دوست ماندگاری باشه برات، خب به مرور زمان خواهد شناختت.اگر هم نه، دیگه مهم نیست چطور بشناسه و هر رابطه صرفا مستمر قرار نیست باشه.
خلاصه.تو ارتباطاتت راحت و یه رو باش.

2 پسندیده