اسم این سوال خیلی مناسب نیست اگه چیز بهتری به نظرتون رسید عوض کنید.
یه بازی فکری رو در نظر بگیرید.
شما آش رشته درست کردید و تو مرحله آخر که آش رو سرو میکنید، روی سطحاش رو با کشک و نعناع داغ تزیین میکنید. فرض کنید شما هم مثل من عاشق کشک هستید. بنابراین کلی کشک روی آشتون میریزید. اما قبل از اینکه برید و آشتون رو بخورید یهو تلفن زنگ میخوره و مجبور میشید اتاق رو ترک کنید. وقتی برمیگردید میبینید کلی آدم تو خونهتون آش برداشتند و هرکسی به دلخواه خودش سعی کرده یه بخشی از آش رو برداره. مثلا یکی نخود لوبیاشو دوست داشته، پس کلا ملاقهاش رو زده از ته ظرف آش برداشته. یا مثلا یکی نعناع داغ دوست داشته از روی اون برداشته.
همه اینها به اینجا میرسه که وقتی شما برگشتید احتمالا به سختی می تونید کشک کافی رو تو کاسه آش خودتون داشته باشید.
از نظر من اولین عملکرد مناسب کسب شناخت هست
اگر بدونیم در این خانواده کی کشک دوست داره و کیا چیزای دیگه قطعا میشه آشی پخت که نیازمندی های همه رو مرتفع کنه
راه دیگه هم اینه که علایق در نظر گرفته نشه و یک نفر برای همه آش بریزه، همه ظرف ها مشابه هم باشن
از طرفی هم میشه با قانون جنگل پیش رفت، هرکی اول رسید هرچی دوستداشتو بر میداره و نفرات آخر هم مشکل خودشونه
هر کدوم از این روش ها مزایا و معایبی دارند و روش های دیگری هم هست
برام جالبه که بدونم در کجای پادپرس با این مشکل مواجه شدین؟
بزارید اول به خود آش برگردیم. انتظارتون برای بودن محتویات دلخواهتون ممکنه ناشی از این باشه که قواعد مرسوم در مورد «صرف آش» درست بیان نشده و باعث شده که نحوه تقسیم به شکلی باشه که شما ناراضی باشید. نکته مهم به نظرم اینه که « آیا شما به درستی حقی برای خودتون قایل بودید؟» یعنی وقتی یک نفر دیگه کشک رو ورداشته، باید از شما اجازه میگرفت یا نه. منظورم اینه که اگر جای شما و یک نفر از افرادی که بعدا اومدن عوض میشد، اصول عادلانه شما همونطور باقی میموند؟ مثلا بعضیها هستن که وقتی در موقعیتی قرار میگیرن که نیاز به مساوات دارن، دم از رعایت اون میزنن ولی موقعی که در موقعیتی قرار میگیرن که میتونن بیشتر بردارن، منطقشون تبدیل میشه به اینکه «هرکی هرچی تونست»!
در موارد معمول، میتونید به سادگی به افراد این فرصت رو بدید که علایق شما رو رعایت کنن. مثلا وقتی دارید میرید به تلفن جواب بدید، به یک نفر بگید که اگر ممکنه ترکیب دلخواهتون رو براتون نگه داره. بدون اینکار و اینکه حتی افراد ندونن که شما به چه چیزی علاقه دارید، قضاوت در مورد نتیجه نهایی کاملا غیرمنصفانهست. البته در نهایت ممکنه باز هم همین مطلب تکرار بشه، اون موقع تجربه به دست میاد که بین جواب دادن به تلفن و آش یکی رو انتخاب کنید!
کمی ربط دادنش به پادپُرس به نظرم سخته بخصوص اینکه آش به چی گفته میشه و چه منفعتی از شما یا شخص دیگهای دریغ شده که باعث این سئوال شده؟
اگر منظور تغییر حال و هوای پادپُرسه، که این به افرادی بستگی داره که در اون فعالیت مداوم میکنن. براساس تفسیر «آش رشتهای»، همیشه این آش در حال درست شدنه و ترکیبش رو کسانی تعیین میکنن که برای درست کردن اون زحمت میکشن. همیشه برای توان تاثیرگذاری روی ترکیب رو دارید ولی باید با افرادی جدید تعامل کنید! در این مورد میشه گفت که اون آشی که قبل از تلفن در حال پختن بود با آشی که بعد از تلفن در حال صرف شدنه، یکی نیست!
برای حل این قضیه اول باید چالش رو بدون ابهام درک کرد. و برای درک چالش، خوبه که از تجربهی واقعی بگی. وگرنه ما با همون مثال ذهنی پیش میریم. تو مثال ذهنی راهکار ساده س: دوباره کشک میریزم تو کاسه آشم.
خوب بلاخره یه وفتی پیدا کردم تا این پارادایم اش پادپرس رو توضیح بدم. قبلش دوست دارم داستانی که منجر به این سوال شد رو براتون توضبح بدم
دو هفته قبل تو تب و تاب شب چله و البته ازادی اخر سال میلادی تصمیم گرفتم بیشتر به پادپرس بپردازم. در نتیجه ساعت دوازده شب دو الی سه تا پست گذاشتم و فردا صبح داشتم وقتی اول صبح از خواب بیدار میشم اولین چیزیکه ببینم نظرات مردم در مورد پستهامه ولی وقتی پادپرس رو اول صبح باز کردم با انبوهی از پرسشهاا روبرو شدم. خیلیاشون برام جالب بود ولی چون تو اون بازه زمانی وقت اینکه بخوام یکی یکی رو بخونم و به جذابترینش برسم. بنابراین کلا گذاشتم کنار.
تو شب چله برام این تجسم پیش اومد و با خودم فکر میکردم چی میشد اگه من پرسشها و پاسخهایی مربوط به اون رو بعد از چند دقیقه می دیدم.
نکته اینجاست که تو سایر شبکه هایی اجتماعی با تعریف امکان دنبال کردن به شما این امکان رو می ده که ادمهایی خاصی که دوست دارید رو دنبال کنید منتها در اینصورت ممکنه شما پست هایی ادمهاا جدید رو از دست بدید. بنابراین برام این سوال پیش اومده بود و سعی کردم با اش رشته توضیحش بدم.
تو اش رشته کشک برایی من پستهایی خودم یا کسانیکه دوست دارم ازشون بخونم ولی این به این معنا نیست که من نخوام از دیگران نخونم.
شاید این امکان تو گوگل خوب تعریف شده باشه به این صورت که شما ایمیل هایی خاص رو ستاره دار میکنید در اینصورت وقتی ایمیلتون رو باز میکنید اگه وقت کافی نداشته باشید کافیه فقط ایمیل هایی ستاره دار رو چک کنید اما اگه وقت داشتید باشید میتونید سایر ایمیلهاتونم چک کنید. مثل اینکه شما کشک اش رو ستاره دار میکنید و اینجوری همیشه کشک رویی اش میمونه .
واقعیت برایی پین کردن تو گوشب تلفن همراه باید بری داخل سوال تصور کنید در طول روز یه نگاه یه سوال میکنید و چندتاشو پین میکنید. اونم با تلفن همراهتون تا شب سر یه فرصت بخونیشون. منتها الان باید وارد سوال بشی پینش کنی و دوباره برگردی صفحه اول . به همین خاطر بود که من تو نگاه اول متوجه پین نشده بودم
نقد جالبیه و از این نظر موافقم که کار کردن با پین سختتر از ستارهدار کردن ایمیله. بزارید ببینیم با امکانات موجود میشه چیزی شبیه به این حالت رو برای پادپُرس هم ایجاد کرد یا باید کمی توسعه نرمافزاری وارد کار کرد.