امروز موقع بدر کردن سیزده، حاجخانوم و حاجآقایی دیدم که روی ایوون کوچیک خونهشون نشسته بودن و داشتن از مناظر اطراف لذت میبردن و سیزده شون رو هم بدر میکردن. صحنهي جالبی بود.
برام این سوال ایجاد شد که چرا برای چهارشنبه سوری و یا سیزده بدر میزنیم بیرون؟! حتی آپارتمانها هم حیاطهایی دارن که میشه ازش بهره برد، ولی هیچ کی از این حیاطا چندان استفاده ای نمیکنه. و اصلا در همون انتخاب اول هم آدما میزنن حیاط خونهشون رو خراب میکنن و به زیربنای واحدها اضافه میکنن! یعنی از همون اول چیزی به اسم «حیاط یا هوای آزاد» در خونههامون نمیخوایم.
اگه نزنیم بیرون؛ احتمالا دنیای اطراف تمیزتر میمونه، انرژی کمتر هدر میره، زمان بیشتری برای باهم بودن داریم، پرایوسی بیشتری داریم، و … . ولی با این وجود کمتر کسی رو میشناسم که در حیاط خونهی خودش تفریح کنه در زمانهایی مثل چهارشنبه سوری و یا سیزده بدر. چرا؟
پ.ن. این سوال رو با توجه به این نکته میپرسم که معمولا تو دشت و دمن کار خاصی که نتونیم تو حیاط بکنیم، نمیکنیم.
من طبيعت رو به خاطر صداقتش دوست دارم حتي موقعي كه خشمگين ميشه صداقت داره …
محبتشم بي دريغ و بي تبعيضه فك كن از سروصورت كوه چارچنگولي بالا ميرم اون همچنان محكم ايستاده تا ازش ياد بگيرم ايستادگي رو …
خيلي دوست داشتنيه …
حتما افراد باهوشی بودهاند. آدمی که بتواند کمینه انرژی را درک کند و در بین حالتهای موجود کمینه انرژی را انتخاب کند آدم باهوشی است.
یادم میآید وقتی بچه بودم از بزرگترها همین سوال را میپرسیدم و همیشه غر میزدم که آیا واقعا لازم است ما برای سیزده بدر دویست کیلومتر رانندگی کنیم؟ فکر میکنم کسانی که راههای دورتری میروند حس زرنگی (که در جامعه ایران یک ارزش است) خودشان را ارضا میکنند.
اگر به گفته دوستمون،طبیعت صداقت و خشم داشته باشه، پس میتونیم بگیم همون طبیعت دوست داره که زیباییهاشو همه ببینن، شاید اونم لذت ببره از اینکه این همه آدم یهویی به طرفش میرن و شاید هم ناراحت بشه از زباله هایی که بعضیهامون راحت تو طبیعت میریزیمو برمیگردیم خونمون:disappointed_relieved:دیشب نهج البلاغه میخوندم خطبه ۲۱۱ حضرت علی میفرماید، زمین در برابر فرمان خدا فروتن و در برابر شکوه پروردگاری تسلیم است، و آب روان از ترس او ایستاد.به نظرم دنیای اطرافمون خیلی قشنگ میشه اگر با این دید به طبیعت و جهان اطراف نگاه کنیم.اینجور که طبیعت آغوش خودش رو برای ما همیشه باز گذاشته و ما با شوق فراوانی میپریم تو بغلش:smiley:
صداقت طبيعت يعني رفتار طبيعت بر اساس طبيعت يعني طبيعت هميشه خودشه تظاهر نمي كنه …
خشم طبيعت مثل زلزله، سيل و … كه اگر چه رفتار طبيعي و صادقانه ي طبيعته اما به واسطه ي اتفاقات دردناك احتمالي براي من انسان خشم طبيعت تلقي ميشه همان طور كه آرامش و بخشش طبيعت يه محبت محسوب ميشه
اگه از منظر دیگه ای به این موضوع نگاه کنیم شاید هر چی انتظار کشیده اند تا فرزندان ببرنشون بیرون دیدن فایده ای نداره پس سعی کردن خودشون از هر آنچه دارن بهره ببرن و یه سیزده بدر دونفره رو اجرا کنن باید بهشون هزار آفرین گفت که نه غر زدن نه گله و شکایت کردن بلکه به آنچه موجود بوده پرداختن.
قطره ای کز جویباری میرود / از پی انجام کاری میرود (حضرت پروین اعتصامی)
شاید میخوایم تو دل طبیعت امنیت خاطر هم داشته باشیم، یعنی همزمان هم خونمونو با خودمون همه جا میبریم، یه جایی که بخوایم لباس تعویض کنیم، یه دستی به سر و روی خودمون بکشیم، مثل خونه این جوری بیشتر خوش میگذره و جلوی دیگران هم معذب نیستیم:wink:
وای روستا چقد زیبا من خیلی دوست دارم تو روستا زندگی کنم گاهی اوقات به سرم میزنه یه سال این تهران شلوغ و پرسروصدا رو ول کنم یه خونه توی یه روستای کوهستانی رهن کنم همه چی رو ولش فقط کیف …
اما بعدش میگم شاید با مشکلاتی مواجه بشم و نتونم دوام بیارم … مثلا امنیت یا نحوه ی برقراری ارتباط با آدمای روستا از نظر حفظ حریم شخصی و چیزای دیگه که شاید اصلا به ذهنم هم خطور نکنه الان