چرا با مطبوعات کشور قهر هستیم؟

روزانه بالای صد عنوان روزنامه در کشور چاپ می شود. ده ها هفته نامه، ماهنامه، دوماهنامه، فصلنامه و … تخصصی و غیرتخصصی در حوزه های مختلف داریم. تیراژ کل روزنامه های کشور به هشتصدهزار نسخه در روز هم نمی رسد و تازه این مقدار هم نیمیش بدون خوانده شدن بازیافت می شود. می دانم که در دوران فناوری های دیجیتال و الکترونیک هستیم اما حواس مان باشد که کشورهای پیشرفته تری مثل ژاپن، امریکا، آلمان و … همچنان دارای روزنامه هایی با تیراژهای میلیونی هستند.
چرا مردم ما روزنامه و مجله نمی خوانند؟ آیا لزوما به کیفیت پایین نشریات ما ربط دارد؟ آیا از آنهایی که نسبتا دارند کار حرفه ای و با کیفیت می کنند هم سراغی گرفته ایم و امتحان شان کرده ایم؟ چرا این روزها به سمت مطبوعات و خواندن شان نمی رویم و دغدغه و نیازی در این باره نداریم و حس نمی کنیم؟

7 پسندیده

البته جسارتا به نظرم باید این پرسش از «نمی خوانند»به«کم می خوانند»اصلاح شود.:slightly_smiling_face:اما در نگاه کلی فکر می کنم آنقدر دلیل برای این موضوع داریم که در بحث نگنجد.با این وجود شخصا یکی از عوامل اصلی این فاجعه را«کند خوانی»می دانم یا بهتر بگویم خیلی ها(مخصوصا نسل جوان)یاد نگرفته اند یا نمی خواهند یاد بگیرند که چگونه باید یک مطلب را حسب موضوع مطالعه کرد و یکی از عوامل اصلی اش را هم شاید بتوان هم زمانی عصر ارتباطات مجازی با سیستم غلط آموزش مدارس و دانشگاه هایمان دانست.در واقع شاید کتاب خواندن هم مثل درس خواندن باشد،یعنی تنها اگر خودِ فرد بخواهد سراغ اش می رود و صاحب نظر می شود و اگر نخواهد…
درنهایت به گمانم نظام آموزش مدارس ما،خودش را با تغییرات فرد و جامعه هم راه نکرده است و نتیجه اش افرادی اند که بلد نیستند کتاب(یا هر نوشته ی دیگری)را چگونه بخوانند.
در ضمن از لفظ کتاب خوانی استفاده کردم تا عمق فاجعه بیشتر مفهوم یابد.

2 پسندیده

میشه پرسید که چرا باید بخونن؟ دلایل قدیمی خوندن نشریات دریافت خبر، اطلاعات و بقیه مطالب هست. الان راههای بسیار موثرتری برای این کارها هست. من دلیل رو عدم انطباق و مشتری سنجی در زمینه مطبوعات میبینم. مثل خیلی از جاهای دیگه، در حالی که به سادگی میتونن با استفاده از فضای مجازی و حضور مردم در اونجا، جذب کنن افراد رو، دنبال بازگشت به عصر کاغذ و چاپ هستن در مطبوعات.

5 پسندیده

در معرفیتان نوشتید روزنامه نگار هستید، سوالی داشتم راجع به رسانه و اصحاب رسانه:

نشریات موضوع ها و خبرهایشان را بر چه مبنایی انتخاب می‌کنند؟ محتوایشان را بر چه اساسی تولید می‌کنند؟

2 پسندیده

خودم تا به حال روزنامه نخریده‌ام. حتی زمانی که دسترسی به اینترنت نبود هم این کار را نمی‌کردم. البته پدرم معمولا هر روز دو یا سه روزنامه با خودش به خانه می‌آورد اما نزدیک به ده سال است که دیگر این کار را هم نمی‌کند. علاقه من بیشتر به مجله بود تا روزنامه به خصوص مجله‌هایی که موضوعات علمی داشتند. در دوران نوجوانی چند مجله بود که معمولا می‌خریدم. حتی یادم می‌آید که در دبستان یک دکه داشتیم که مجله‌های گل‌آقا می‌فروخت و من مشتری ثابت این مجله‌ها بودم.

فکر می‌کنم امروزه مردم بیشتر از این که اخبار را از روزنامه کاغذی بخوانند سایت خبرگزاری‌های مختلف را دنبال می‌کنند. برای مثال من هر روز چند بار به ایسنا و ایرنا سر می‌زنم و از این طریق به اخبار معتبر دست پیدا می‌کنم. گاهی هم مقاله‌هایی از گاردین و دویچه‌وله می‌خوانم تا ببینم در جهان چه خبر است.

فکر می‌کنم به غیر از روزنامه‌های ورزشی و اقتصادی که همیشه بازار خوبی دارند، کم‌کم دوران روزنامه‌هایی که فقط نقش خبررسانی دارند به پایان می‌رسد چرا که امروزه راه‌های سریع‌تری برای اطلاع از اخبار ایران و جهان وجود دارد. البته مجله‌ها هم از این قاعده مستثنی هستند و یک مجله خوب همیشه می‌تواند آدم را جذب کند.

یک چیز دیگر هم هست که در من یک دافعه نسبت به روزنامه‌ها ایجاد می‌کند. روزنامه‌ها معمولا طرفدار جناح‌های سیاسی هستند و تحلیل‌هایشان معمولا یا حالت تخریبی (روزنامه‌های مخالف دولت) دارند یا قصد توجیه چیزی (روزنامه‌های موافق دولت) را دارند. روزنامه‌‌ای که هم نقاط تاریک را ببیند و هم نقاط روشن را ببیند و بر این اساس تحلیل بنویسد خیلی کم دیده‌ام.

4 پسندیده

این حرف کاملا درستیه. دقیقا موضوع همین جاست. روزنامه ها دیگه نمی تونن منابع خوبی برای خبررسانی باشند چون خبررسانی در لحظه انجام میشه و اخبار پس از 24 ساعت عملا کارکردی ندارند. به همین دلیل توصیه میشه روزنامه ها به سمت ارائه گزارش های خبری و تحلیل ها برن که جاشون در بین مطالب خبری فضای مجازی بیشتر خالیه. پس میشه گفت هنوز جایی برای نشریات معتبر وجود داره.

آفرین. این معضل مهمیه. خیلی از روزنامه ها هنوز توجه به نیازهای امروزه مشتری ندارند و تا وقتی نخوان وارد بازار عرضه درست تقاضای مردم بشن وضع بهتر نخواهد شد.

4 پسندیده

ارادتمندم. اینکه نشریات موضوعشان را بر چه اساسی انتخاب می کنند کاملا باید ربط به سیاست گذاری رسانه داشته باشد که بخواهد افکار را به کدام سمت هدایت کند و بر چه اساس جریان سازی کند. آنچه که داریم می بینیم این است که خیلی از روزنامه ها مشغول سیاسی بازی هستند. روزنامه ها و نشریات محلی هرگز به سمت موضوعات چالش برانگیز و روزنامه نگاری تحقیق نمی روند در نتیجه خنثی و بی اثر هستند. و یک سری از نشریات هم به جای اینکه درک درستی از مخاطب داشته باشند دنبال مخاطب راه می افتند و موضوعات زرد را مورد هدف قرار می دهند.

محتوا قاعدتا باید بر اساس نیازهای روز جامعه و کمک به مخاطب در درک درست پدیده ها و مساله ها باشه. اما آنچه که اتفاق می افته اینه که محتوا بیشتر بر اساس خوشایند مسولان و مدیران هستند تا مخاطبان! بسیاری از نشریات طفیلی و وابسته به یارانه های دولتی اند پس محتاط هستند و کم اثر…

1 پسندیده

فکر میکنم جواب رو خودتون در دو-سه جا مطرح کردین:

البته این نکته هم مهم هست که رسانه چه کسی رو مخاطب خودش میدونه. چون محتوای زرد به خوبی کاربر و مخاطب جذب میکنه و وقتی مخاطب وجود داشته باشه، دیگه مطبوعات نیازی به کشف نیاز اصلی مردم نمیبینن.

به نظرتون چه جوری میشه منفعت مشترکی بین مدیران-مسئولان و مخاطب رسانه ها و مطبوعات پیدا کرد؟


مواردی رو برای معرفی سراغ دارین؟

3 پسندیده

منم فکر می کنم همین جا فرصت خوبیه که نشریات حرفه ای و با کیفیت رو بهمون معرفی کنید.
چون که در جواب سئوال که چرا کم روزنامه و مجله می خونیم، فکر می کنم یک دلیل عدم اعتماد هم باشه.
به نظرم می رسه که بخاطر نبودن یک فضای آزاد نسبی برای همه نوع تفکر، شاید وزن خبرها و خبرگزاری ها تا حدودی به سمت یک یا چند مدل ذهنی سنگین تر باشه و شاید همین موضوع عدم علاقه ایجاد کنه.

به نظر منم همینطوره. فکر می کنم دلیلش اینه که در این کشورها نشریات آزاد خیلی بیشتر از کشور ما وجود داره. مردم اگر صبح ها مشتاق هستند که اولین ساعت های روز رو در مسیر محل کار با خوندن روزنامه پر کنن، احتمالا خیالشون راحته که به نسبت قابل قبولی، خبرهای واقعی رو می بینن.
البته معلومه که سوگیری و فیلتر کردن اخبار در همه جای دنیا به شدت هست. اما در کنارش هنوز هم نشریات و روزنامه هایی وجود دارند که خیلی نزدیکتر به حقیقت حرف می زنند و اون ها به نظرم از اقبال بیشتری برخوردار هستند.

یک نمونه که برای من جالب بود، اخبار مربوط به انتخابات مجلس دهم و مجلس خبرگان در ایران (همزمان) بود. اون زمان در صحبت با شخصی، گزارش مفصلی در یک روزنامه آلمانی راجع به اخبار و تحلیل های مربوط به این دوره در ایران شنیدم، که روزنامه مورد علاقه خودش بود، و برای من تعریف کرد و در کمال تعجب دیدم که تحلیل ها دقیقا واقعیت موجود در بطن جامعه است و از همه نوع نگاه در ایران هم در موردش صحبت شده. یعنی نظر تمام مدل های ذهنی مردم ایران توش ذکر شده بود. یعنی یک تحلیل جامع و بی طرف بود. خوب من هم خیلی خوشحال می شم اگر روزنامه ایرانی داشته باشیم که به عنوان مثال در مورد اخبار موربوط به انتخابات پارلمان در آلمان چنین تحلیل جامعی بده و در واقع آگاهی ما رو در زمینه های مختلف و در این مثال، در حوزه سیاست خارجی، بالا ببره.

4 پسندیده

همون‌طور که دوستان هم گفتند:

  • گسترش فضای مجازی و سهولت دست‌رسی. به‌شخصه خیلی برام راحت‌تره که شرق رو از روی تلفن‌همراه‌ام بخونم، تا وقت و هزینه صرف کنم و برم بخرم.
  • رغبت به خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری کم نشده، به عنوان نمونه بازدید مصاحبه با قاضی حیدری در یکی از سایت‌های خبری چندین برابر خود روزنامۀ شرق بود. فُرم تغییر کرده، بازدیدهای آخرین‌خبر را ببینید.
  • شاید بشه گفت، نسل روزنامه‌های کاغذی به افراد میان‌سال محدود شده، و نسل جدید در این مورد رغبتی نشون نمی‌ده، البته نمی‌شه به این زودی از حذف روزنامه‌های کاغذی گفت، امّا حذف‌شون اجتناب‌ناپذیره.
  • کیفیت و تطابق با خواننده، نمونۀ موفق‌اش هم هلدینگ دنیای اقتصاد تابان که به گفتۀ علیرضا بختیاری - مدیر عامل‌ - تا به حال یک نسخۀ مجانی هم به کسی نداده‌اند. مقایسه کنید با روزنامه‌های نفتی مثل جوان که بخش عمده‌اش رایگان پخش می‌شه. با تغییر در سیاست یارانه‌ای می‌شه بخش عمده‌ای از این مشکلات رو حل کرد.
  • خریدهای کاغذی من، بیش‌تر برای وقتی بوده که دوست دارم از فضای مجازی دور باشم یا مثلاً آرشیو کردن یک ماهنامه مثل داستان.
  • ما دوره‌های خوبی از مطبوعات کاغذی داشتیم، روزنامه‌های عصرگاهی حتی. اگر آن ماجرا نبود، شاید وضعیت مطبوعات خیلی بهتر بود.
  • دربارۀ مطبوعات محلی، کار تحقیقی نمی‌شه کرد چرا که برخوردها خیلی شدیده، نمونه‌هایی رو دیدم که فقط به خاطر بازنشر به شدت مجازات شدن.
3 پسندیده

با تشکر از دوستان. خوشحالم که این مساله با اقبال مواجه شد. در حد تجربیات و دانسته های خودم در این مطلب به معرفی نشریات خوب حال حاضر کشور می پردازم، امیدوارم مفید واقع شود و با خرید اولین شماره از اون ها خواننده همیشگی شون بشید.

روزنامه ها:

در این بخش خیلی نمی تونم روزنامه ایده آلی معرفی کنم که از نقیصه هایی که قبلا گفتم به کلی مبرا باشه. اما چند تا از روزنامه ها به نسبت عملکرد قابل قبولی داشتن.

در بین روزنامه های قدیمی تر، به نظرم روزنامه اعتماد علی رغم همه اشکال هایش هنوز روزنامه قابل خواندنی است که پشت صفحات و گزارش ها و یادداشت هایش فکر و دیدگاه حرفه ای وجود دارد.

شخصا هنوز فکر می کنم روزنامه خراسان روزنامه موثری است که فارغ از اینکه دیدگاهش را بپسندم یا نه، صاحب دیدگاه و جریان فکری است. روزنامه جامعی است. هر از چند گاهی گزارش های تحقیقی خوب و بکری را هدف قرار می دهد. تا حدودی مدیرانش را می شناسم که متعلق به طیف راست سنتی هستند و از این جهت انصاف را بیشتر رعایت می کنند. بنده خودم روزنامه نگاری را زیر نظر آموزشگاه همین روزنامه یاد گرفته ام و الان هم با بخشی از آن همکاری دارم.

دو روزنامه شرق و هفت صبح پس از این ها، بخش های قابل قبول دارند. مخصوصا روزنامه شرق در بخش اجتماعی، فعالیت های خوبی داشته. یادداشت های خوبی هم گاهی در آن منتشر می شود. هفت صبح هم علی رغم اینکه گاهی وارد مرزهای زرد بودن می شود سعی می کند بیشتر نیازهای مخاطب را مورد توجه قرار دهد.

در بین روزنامه های اقتصادی که زیاد هم هستند اگر بخواهم یکی را نام ببرم می توانم به دنیای اقتصاد اشاره کنم که البته خیلی اصرار ندارم از آن دفاع کنم!

البته برای اینکه درباره روزنامه تازه تاسیس جامعه فردا بنویسم خیلی زود است و هنوز بیست و چند شماره بیشتر از آغاز به کار آن نگذشته اما تیم حرفه ای دارد که کار را حرفه ای آغاز کرده اند. در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کار می کند.

اما در بین روزنامه های حال حاضر حتما باید از روزنامه بی قانون ضمیمه طنز روزنامه قانون هم نام ببرم که حقیقتا از کیفیت خیلی خوبی در حوزه طنز برخوردار است. این ضمیمه با خود روزنامه قانون و دیگر روزنامه هایش فاصله اساسی دارد. درآوردن چهار صفحه طنز با نوشته های عده ای طنزنویس جوان واقعا کار بزرگی است. بنده دو سالی هست که عضو تحریریه این روزنامه هستم و درباره تلاش و همفکری و جریان سازی که این روزنامه طنز دارد کاملا شهادت می دهم.

مجلات:
در این بخش خوشبختانه می توانم نشریه ای را نام ببرم که به طور کامل از ان دفاع کنم و فکر می کنم به جرات یکی از حرفه ای ترین نشریات دهه اخیر بوده است. دارم از دوهفته نامه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی رو ب رو صحبت می کنم که کاملا روزنامه نگاری تحقیقی است و پرونده های بسیار خوبی در حوزه سیاسی و اجتماعی کار کرده است. آرشیو خوبی از آن دارم. تا حدودی تحریریه اش را می شناسم. سروش فرهادیان سردبیر آن به علت همین افشاگری های موثر بازداشت شده و به یک سال حبس محکوم شد. مجله مدتی است تعطیل شده اما به زودی ظرف یکی دو ماه آینده دوباره انتشار را از سر خواهد گرفت. حتما شماره ای از آن را بگیرید.

در حوزه ادبی و فرهنگی دو مجله کاملا از بقیه متمایز هستند.
ماهنامه داستان همشهری در حوزه داستان هر چند در دوره سردبیر قبلی اش بسیار پرشورتر و باکیفیت تر بود اما باز هم همچنان با کیفیت و خواندنی است.
دیگر مجله ادبی کشور هفته نامه کرگدن به سردبیری علی میرفتاح روزنامه نگار با سابقه کشور است. این مجله قبلا ضمیمه سه شنبه های اعتماد بود اما یکی دو سالی است مستقل شده و کاملا مطالب خواندنی در حوزه فرهنگ و داستان می توان در آن پیدا کرد. حتما اگر خواستید بگویید هفته نامه خواندنی نداریم قبلش شماره ای از آن را بگیرید و بخوانید!

اینجا لازم است از دو هفته نامه همشهری جوان و چلچراغ هم نام ببرم که مجله خوان های قدیمی خوب می شناسندشان و احتمالا آرشیوی ازشان دارند. به خوبی آن موقع هایشان نیستند اما هنوز هم خواندن شان خالی از لطف نخواهد بود.

در مورد ماهنامه ها در حوزه علوم انسانی باید به دو ماهنامه خوب مهرنامه و اندیشه پویا اشاره کنم. پرونده های خوبی درباره اتفاقات، شخصیت های تاریخی، متفکرین و سیاست مداران می توان در این دو ماهنامه پیدا کرد. بخصوص کیفیت مهرنامه به نظر بهتر است و من بیشتر آن را خوانده ام.

در حوزه تخصصی سینما که حوزه تخصصی مطالعاتی من هم هست می تونم به ماهنامه خوب فیلم نگار اشاره کنم که در حوزه تخصصی فیلمنامه نویسی مقالات بسیار خوب، آموزنده و خواندنی دارد. دوماهنامه ادبیات و سینما هم در حوزه تلفیقی ادبیات و سینما تا کنون پرونده های ماندگاری داشته است. البته نباید مجله فیلم را هم فراموش کنیم که آن هم به خوبی و موثری یکی دو دهه قبلش نیست اما خالی از لطف نیست هنوز هم شماره ای آن را امتحان کنیم.

اما باید اینجا از فصلنامه تازه متولد شده خیلی خوب و باکیفیتی هم نام ببرم که تا الان یک شماره از آن بیرون آمده اما بسیار نتیجه عالی داشته است. فصلنامه فرم و نقد به سردبیری مسعود فراستی در حوزه ن_قد سینما، نقد ادبیات_ و در آینده نقد تئاتر که نقد سینمایش علاقه ویژه خود من است. حتما توصیه می کنم شماره قبلی و شماره آینده آن که دی ماه منتشر می شود را بخوانید البته اگر به حوزه نقد هنر علاقمند هستید.

در پایان اگر به حوزه زنان هم علاقمند هستید می توانم از ماهنامه زنان امروز نام ببرم که تا حالا کامل نخوانده امش اما از بازخوردها، اظهارنظرها و چند یادداشتی که ازش دیدم به نظرم مجله خوبی است.

سپاس.

6 پسندیده

معتقد نیستم لازم باشد منفعتی برای مدیران از نشریات به وجود بیاید. لازم است نشریات از مدیران مطالبه گری کنند و مدیران باید پاسخگو باشند. رسانه ها باید بتوانندو جراتش را داشته باشند تخلفات مدیران را هم افشا کنند و زیر سوال ببرند.

1 پسندیده

شاید بهتر باشه به عنوان یه مخاطب و البته خواننده قدیمی مطبوعات، صریح صحبت کنم. مطبوعات ایران همانطور که @Suhrawardi اشاره کرد، در جائی از تاریخ ایران، روحش از بین رفت. (نظر شخصی) البته دیدگاه کلاشی اخلاقی، باعث شد جسمش بقا پیدا کنه و به هر دری بزنه تا با تلفیق نامانوسی از شرایط موجود و عقاید وارداتی، کماکان در صحنه اجتماعی جامعه حضور داشته باشه. این باعث به وجود آمدن موجودات عجیبالخلقه ای شده که امروز میبینیم. برخلاف تصور، حفظ هر چیزی به ویژه پدیده ای مثل مطبوعات با اثرات اجتماعی، کمینه ای از شرایط اجتماعی لازم داره که به وضوح در ایران امروز این کمینه دیده نمیشه. اینکه چرا این مسئله پیش آمد، جای بحث زیادی داره و میتونه برای همه ما درس باشه که هر چیزی را دستآویز خواسته های سیاسی بدون پشتوانه قرار ندیم، ولی اینکه امروز مردم به مطبوعات با این شرایط، توجهی نمیکنن، جزء معدود رفتارهای اجتماعی درست جامعه ایران هست به نظرم. البته در این تبدیل اسفبار، مطبوعات تنها نیست، دانشگاه هم به همین اندازه از روح علم تهی شده.

2 پسندیده

خیلی موافق این نظر نیستم. چیزی شبیه توجیه برای نخوندن کتاب و ندیدن فیلمه. چون به سانسورها معترضیم. البته که من هم معترضم، خیلی هم معترضم اما همچنان فکر می کنم در همین شرایط هم میشه نشریه ای موثر و آبرومند در چارچوب قوانین حاکم درآورد. کما اینکه تجربه موفق دوستانم در مجله رو ب رو این گفته من رو تایید می کنه. همچنین تجربه ای که در بی قانون داریم تجربه منحصر بفردیه و داریم اون جا حرف هایی می زنیم که هر جایی زده نمیشه. اما با تدبیر و کاملا آگاهانه سعی می کنیم خطوط قرمز رو به شکل محرز عبور نکنیم. اصلا همه روزنامه هایی که توقیف شدن و می شن رو تایید نمی کنم. اسم خیلی هاشون رو شجاع نمی گذارم. بعضی شون واقعا کار احمقانه ای بودند که اصلا قابل تایید نیستن. خیلی مطبوعات خودشون کاری می کنن که توقیف شدن و احساس قهرمان بودن می کنن. در حالی که روزنامه نگاری شجاع و جسورانه هرگز این نیست.
من فکر می کنم قسمتی از خنثی بودن مطبوعات هم اتفاقا مربوط به ترسو بودن مدیران اون هاست. هنر اینه که در شرایط سخت بتونید حرف های مهم بزنید. مهم اینه که نترسید، محافظه کار نباشید. وارد چالش های جدید بشید. جیره خوار مدیران نباشید. من این طور فکر می کنم.

3 پسندیده

اگر مطبوعات رو روزنامه و مجله تعریف کنیم، خیلی کم روزنامه خریدم (کمتر از 10 بار). اگه بگیم روزنامه ها دو بخش اخبار و تحلیلی داشته باشن،

  • اولن بخاطر اخبار نمیرم سراغش، چون سرعت تولید و انتشار اخبار خیلی زیاد شده که اگه بخای اصطلاحن به روز باشی باید “ساعتنامه” بخونی نه روزنامه (که شبکه های مجازی همون ساعتنامه هان).
    از طرفی “هر یکی را به لمس بر عضوی// اطلاع اوفتاد از جزوی”، ینی اگه بخام بدونم واقن فیل چه شکلیه باید روزی ده تا روزنامه بخرم، که اگه انقد دغدغه م باشه کانال تلگرام ده تا روزنامه رو مجانی دنبال میکنم.
    برای قسمت های تحلیلی هم سراغش نمیرم چون معمولن بی کیفیتن (ارجاع ندادن درست به منابع، نگارش ضعیف، جهت گیری های افراطی، …).

  • مجله رو ولی بیشتر میخرم -مخصوصن ماهنامه ها- چون همون قسمت های تحلیلی رو با کیفیت بیشتری ارائه میدن. البته اونام همه سلیقه ها رو پوشش نمیدن.
    قبلن مرتب “همشهری داستان” میخریدم، تا اینکه یه سال کامل نخریدم. بعد از یه سال یکی خریدم (سردبیر عوض شده بود)، 5 صفحه اول تفسیر قرآن بود، دو سوم باقی مونده تبلیغ عقیدتی، یک سوم بقیه هم تبلیغ محصولات و طنزهای بی سر و ته. شاید من شماره بدی رو خریدم بعد یه سال؛ ولی نمونه ایه از هرچیزی که تو فضای رسانه ای امروز تولید میشه! هرچیزی بخای تولید کنی اول باید جبهه عقیدتی ت رو مشخص کنی، تو یه جنگ دائمی قدرت گیر افتادن مطبوعات و منم دلم نمیخاد سرباز قدرت باشم!:joy: اسمش “داستان” بود، قرار بود صرفن لذت ببریم ازش بدون فکر کردن به چرا و چگونه ش.

3 پسندیده