وقتی شیرینی می خریم از شیرینی فروشی، اگه دقت کرده باشید جعبه شیرینی رو همزمان با شیرینی ها وزن می کنند. این یعنی ما پول جعبه رو اندازه پول شیرینی پرداخت می کنیم. شاید فکر کنید که یه حعبه چقدر مگه وزن داره، اما این رو هم در نظر بگیریم که در یه سال چند جعبه شیرینی فروخته میشه؟
چند بار سر همین موضوع با فروشنده ها صحبت کردم اما خیلی ناراحت میشن وقتی ازشون این سوال رو مستقیم می پرسی. آیا سازمانی یا نهادیهست که بر فروش این محصولات نظارت بکنه؟
بعضی مراکز فروش گوشت هم همین مشکل رو دارن، یک بار فقط در جواب، یه فروشنده گوشت گفت که ما خودمون وقتی اینا رو می خریم وزن می کنند و بهمون می فروشند! ولی گوشتهای بسته بندی همه قیمت مشخص و وزن مشخصی روشون نوشته شده …
#الهام بخش
یکی از دوستان می گفت توی شهرشون یک فروشنده ی قدیمی هست که وقتی میخواد کالا رو وزن کنه، سمت وزنه ها یک مشما میذاره تا قیمت مشما از قیمت کالا کسر بشه! می گفت این آدم توی شهرشون معروفه و همه به منصف بودن می شناسنش.
در نتیجه به نظرم یکی از راه هایی که می تونه تغییری در وضعیت فروش شیرینی یا گوشت بسته بندی ایجاد کنه، به راه انداختن (یا پیشنهاد به مدیرِ) یک شیرینی فروشی یا فروشگاه هست که قیمت بسته بندی رو جداگانه به قیمت اصلی خودش حساب کنه و در تبلیغاتش این رو ذکر کنه. اینطوری این شیرینی فروشی یا فروشگاه، هم روش خوبی رو تبلیغ کرده هم تلویحا نقدی رو که به بقیه شیرینی فروشی ها و فروشگاه ها وارده رو عنوان کرده. #تخمین
وزن یک جعبه شیرینی 2 کیلویی حدودا 230 گرم هست. اگر قیمت شیرینی تر رو حدودا 14000 تومان و قیمت شیرینی خشک رو 9000 تومان در نظر بگیریم، هر جعبه ی 2 کیلویی معادل 230 گرم شیرینی تر و 358 گرم شیرینی خشک است. اگر یک شیرینی فروشی در طول روز 100 جعبه شیرینی دو کیلویی فروش داشته باشه، به ازای شیرینی تر 23 کیلو شیرینی و به ازای خشک، نزدیک 36 کیلو شیرینی به مشتریانش بدهکار خواهد بود!!
به نظرم نمایندگان مجلس باید قانونی برای صنف فروشندگان شیرینی یا گوشت بسته بندی یا… تصویب کنند تا الزام قانونی برای این کار به وجود بیاد و کسی که قیمت بسته بندی رو مساوی قیمت کالا عرضه کنه به لحاظ حقوقی متخلف شناخته بشه.
من خودم بر سر این اقدام ظالمانه چندبار با شیرینی فروشها و فروشنده های محصولات بسته بندی حرفم شده، که خیلی وقتها از خریدم صرفنظر کردم، وای بر کم فروشان😬
به نظرم شروع این داستان و دقت نکردن به این که قیمت جعبه داره به قیمت شیرینی حساب میشه می تونه یک اشتباه سهوی بوده باشه که رفته رفته همه گیر شده، اما ادامه یافتنش رو دیگه نمیشه گفت سهویه!
یک دلیل برای ادامه یافتنش به نظر من اینه که عموما دیده نشده یک صنف یا گروه که داره حقی رو ضایع می کنه، علیه خودش قیام کنه! مثلا صنف اساتید دانشگاه جلوی درب وزارت علوم تحصن کنند برای اینکه نظام نمره دهی به دانشجویان عادلانه نیست یا دیرکرد اساتید در کلاس ها می باید جریمه نقدی داشته باشه!
یعنی معمولا هر چند به اشتباه افرادِ متعلق به یک مجموعه، نسبت به جرائم اون مجموعه که ازش نفع می برن سکوت می کنند.
اما دلیل دیگه صرفا برای برخی افراد در این مجموعه، سودجویی هم می تونه باشه، مثلا در این خبر گزارش شده که خیلی از شیرینی فروشی ها برای سود بیشتر از جعبه هایی با بیش از وزن استاندارد استفاده می کنن!!
بیاییم ببینیم هر جعبه شیرینی، چند گرم است، که بستگی به مقدار شیرینی، کوچکی و بزرگی جعبه تعیین میشه، من یکبار که به شیرینی فروشی مراجعه کردم و در خواست ۳۰۰ گرم زولبیا بامیا کردم، طرف کارتن رو که گذاشت روی ترازو حدودا ۳۰۰ گرم میشد، که اگر این را برای نیم کیلو شیرینی کیلو ۲۰۰۰۰ تومانی محاسبه کنی ۲۰۰ گرم شیرینی و ۳۰۰ گرم کارتن میشه و چیزی حدود ۴۰۰۰ تومان پول شیرینیت میشه و ۶۰۰۰ تومان پول کارتنی میشه که حدود ۵۰۰ تومان هزینه برنداشته یعنی سودی در حدود ۸ برابر یا ۸۰۰ درصد میشه بنظر شما واقعا حوصله اش نمی شه یا وقتی تلویزیون اعلام میکنه هزینه سود فروش کارتناش شده ۸۰۰ میلیون آیا بنظر شما حوصله اش نمیشه
دقیقا نمیدونم چرا، ولی فکر میکنم آدما وقتی شروع به کم کردن از محیط میکنن که از خودشون جایی چیزی کم بشه و با ابزار و قانون های موجود نتونن جلوی اون چی رو بگیرن. به همین دلیل میپرسم «شیرینی فروشا چی میشه که حوصله شون نمیشه جعبه شیرینی رو در نظر بگیرن؟»
به نظرتون یه شیرینی فروش کجاها ممکنه ازش کنده بشه که به این سمت میره که تصمیم میگیره حالا من هم یه کم بکنم؟
شاید در مرغ فروشی وقتی داشته مرغ می خریده دیده که مرغ و بسته اش رو هم قیمت بهش می فروشند. ایده گرفته
یه گزارش تصویری در مورد این که به جای قند خرما بخوریم چند سال پیش پخش شد. توی خیابون گزارش گر از ادمها می پرسید که قند بیشتر مصرف می کنید یا خرما. و یه جعبه خرما دستش بود و تعارف می کرد به مردم. یه خانم خیلی مسن رکی هم بود که وقتی رسید بهش گفت : هم قند هم خرما و یه مشت خرما برداشت و گفت از تن این دولت یه مو کندن هم هنره…
سوال
مردم دولتها رو سوق میدن به سمت چنین رفتارهایی یا بلعکس؟
این دیگه چه استدلالی . مگه قضیه دیو کوزه و مرد و روباه را نشنیدید؟ مگه اگه یکی در بخارا جنایتی کرد باید در شوش گردن شخص دیگه ایی را زد؟ مگه کم فروشی خیانت به شرف انسانیت نیست؟ پس چرا اگه بده انسانها از لفظ بی شرف بدشون میاد؟ مگه من و شما خانواده یک جامعه بزرگ نیستیم؟ آیا جواب بدی را باید با بدی داد؟ فرد دیگه ایی تو گوش ما زده، ما باید تلافیش را سر دیگران در بیاوریم؟ حتی اگر بگوییم استدلال کندن درست باشه این به تسلسل و دور ختم میشه و هر چند وقت یکبار حداقل، یا چندبار با این موضوع روبرو میشویم ولی باید این دور قطع شود زیرا جامعه را به نابودی می کشاند و لازمه آن افزایش آگاهی و دمیدن روح و آموزش صحیح رفتار شهروندی است.آیا این استدلال کندن درسته!؟
مساله اینه که کودک درون ادمها این اجازه رو بهشون میده که وقتی یکی با مشت زد توی صورتت، تو هم برو با مشت بزن توی صورتش. اما کسی که دست کودک درون رو میگیره و اجازه نمیده، بالغی هست که در روند زندگی درون ادمها شکل میگیره.
و طبیعی هست که وقتی کسی وارد سیستم مشکل داری میشه که احساس کنه حقش زیرپا گذاشته میشه، این اجازه رو به خودش بده که حقی رو زیر پا بذاره. مگر این که بالغ شده باشه واقعا و دست کودک رو بگیره و بهش یاد بده که راه بهتر چیه واقعا. این مقداری بعیده در سیستم ماها
کمترین موردش در رانندگی هست وقتی از رو به رو کسی با سو بالا به سمت کسی دیگه میاد، عکس العمل مردم چیه؟
وقتی پیاده هستیم چرا صبر نمی کنیم چراغ قرمز بشه؟
فرق ما با مردم چین که جمعیت چندین برابری دارن چیه که اونا برای سوار شدن توی مترو صف می ایستن و با آرامش وارد میشن بدون این که کسی رو هل بدن اما ما نگران این هستیم که جا نداشته باشیم و هم دیگه رو له می کنیم ؟و کسی که جا پیدا کنه برای نشستن رو زرنگ میدونیم اما کسی که جاش رو به ادمهای مسن میده رو ادم خودشیرین؟
@Ahmad_Khan منظور از کندن == کم کردن. تو متن کلمه رو ویرایش کردم. و ممنون برا اشاره به کلمه.
و بله، مثلا فرض کنین رییس همه شیرینی فروشا (تعیین کننده ی قیمت) اجازه نمیده قیمت شیرینی از یه حدی بالاتر بره، در حالی که هزینه هایی که برا تولید کننده وجود داره از اون حد بیشتره. یعنی فروش شیرینی به اون قیمت ضرره و طرف نمیتونه با این قیمت کیفیت شیرینی هاش رو نگه داره.
به جا اینکه بیاد مبارزه کنه با رییس بزرگ تا ایشون رو متوجه کنه که قیمت مناسب چیز دیگری است، پروسه ای که شاید ماه ها طول بکشه و در این ماه ها طرف رو ورشکست میکنه، و یا به جا اینکه کیفیت شیرینی ها رو بیاره پایین تا مشتری هاش رو از دست بده؛ میاد از روش دیگه ای برا سودآوری استفاده میکنه. تا بتونه کیفیت شیرینی رو حفظ کنه.
یعنی خروجی در نهایت به نفع مشتری هست و البته خود شیرینی فروش. در بطن ماجرا هیچ سواستفاده ای اتفاق نیفتاده (چون اون قیمت جعبه از روش دیگه ای حق شیرینی فروش بوده). تنها چیزی که مانع از این میشه که روش مستقیم و درست طی بشه پروسه ی عجیب و نامشخص قانع کردن رئیس بزرگ هست.
پ.ن. موقعیت توصیف شده در بالا یه موقعیت کاملا فرضی و ساخته-پرداخته ی ذهن من هست! دلیل طرح سوال هم همین بود که اگه کسی اطلاعاتی از صنف شیرینی فروش ها داره که میتونه موقعیت واقعی رو توصیف کنه مطرح کنه.