کپی کاری از محصولات تکنولوژی، خوبه یا بد؟

برای روشن شدن موضوع این دو حالت رو در نظر بگیرین:

  1. فکرش رو بکنین که یک تیم بعد از صرف مثلا هشت سال متوالی روی یک پروژه، تونسته باشه محصولی جدید خلق کنه و این محصول ظرف یک ماه توسط N تا شرکت کپی و تولید بشه و سودش به جیب اونها و نه صرفا صاحبان اصلی محصول بره.

  2. حالا این طوری فکر کنین که شرکتی دنبال ساخت یک محصوله و می بینه قبل از خودش یک تیم تونسته اون محصول رو بسازه و به جای هزینه و زمان دوباره صرف کردن، میره محصول رو کپی و تولید میکنه و به دست مشتریان بالقوه ی بیشتری می رسونه.

کدوم سناریو؟ یک یا دو؟ کپی یا نات کپی؟!
در کل چه طور به پدیده ی کپی کردن از محصول یا دسترنج دیگران نگاه کنیم؟

4 پسندیده

یکی از راههای سریع ایجاد و گسترش تکنولوژی حمایت و بسط کپی‌کاری قانونی است. به عنوان مثال جهش عظیم حاصل از انقلاب صنعتی در اواسط قرن 19 در بریتانیا به دلیل اصلاحی بود که در قانون حمایت از مالکیت صنعتی شکل گرفت.

یا ایالات متحده در قرن 19 یک سیستم منعطف حمایت از اختراعات و اکتشافات داشت به طوری که فرد میتوانست امتیاز یک اختراع و تمام جزئیات علمی و تکنیکی آن را بخرد و محصول را تولید کرده و بفروشه و یا اینکه اختراع و حق امتیاز اختراع خودش رو به یکی دیگه بفروشه.

مثلا ادیسون به همین شکل تونست اولین سرمایه اولیه کارش (که میگن حدود 2000 دلار بوده) رو کسب کنه. یک امتیاز اختراع خودش در حیطه تلگراف رو به یک کمپانی فعال درهمین حوزه می‌فروشه.

برای جلوگیری از سرقت طرح ، مخترع باید اولین کارش ثبت اختراعش باشه در حیطه ملی و نهایتا در کنوانسیون پاریس در سطح بین‌المللی. هرچند که یک دایره وسیعی از اختراعات و ابتکارات و ابداعات قابلیت ثبت در هیچ قانون و کشوری رو ندارند و تنها راه بهره‌مندی از آنان تجاری سازی سریع این مدل طرحهاست.

اما در مجموع نمیشه جلوی کپی‌کاری رو گرفت و هرکسی که محصولی جدیدی تولید میکنه تنها یک بازه زمانی کوتاه مدت فرصت داره تا سهم بازار خودش رو گسترش بده قبل اینکه خط‌شکنی و عملیات‌های آبی_خاکی رقبا با طیف گسترده‌ای استراتژی‌ها از حمله گسترده تا حمله چریکی شروع بشه.

ماهیت اختراع و کارآفرینی و نوآوری در سرمایه‌داری همینه و همین دلیل عمده باعث میشه ثروت در دست یک فرد متمرکز نشه به عنوان اولین و تنها تولید کننده یک محصول جدید. محصول جدید که وارد بازار میشه پس از مدتی مشابه فراوانی ازش تولید میشه. این محصول در بازار اشباع میشه. کهنه میشه و مردم دیگه تمایلی به خرید ندارند. زمینه لازم برای افرادی با محصول جدیدتر ایجاد میشه و این افراد ثروت جدیدی خلق میکنند و دوباره رقیب پیدا میکنند و این چرخه ادامه داره. (تخریب خلاق)

به قول اقتصاددان مطرح آقای شومپیتر ، هروقت این چرخه معیوب بشه و از کار بیفته ، کار سیستم سرمایه‌داری تمومه.