من به کتابای تاریخی خیلی علاقه دارم. به خاطر روحیاتم وقتی تاریخ میخونم اصلاً کلی مشعوف میشم! از تاریخ معاصر بگیر تا اون قدیم مدیما و عصر حجر
ولی یه مشکلی که خیلی بهش برخوردم اینه که از کجا باید حرفای یه کتاب راجع به تاریخ رو باور کنم؟ این که خوندن کتاب منو به هیجان بیاره خوبه ولی اگه نتونم تشخیص بدم که کجاها رو ممکنه نویسنده و یا مولف کتاب اشتباه کرده باشه که خیلی بد میشه! تازه بدتر از اون اینکه حرفای کدوم رو جدی تر بگیرم؟!
حتی یه سوال که پیشتر برام جوابش خیلی مهم بود اینه که تاریخدان ها از کجا و براساس چه مستنداتی به خودشون اجازه تاریخ نویسی میدن اونم با علم به اینکه در طول زمان و بسته به زور آدما تاریخ خیلی میتونه عوض شه! بدتر از اون وقتیه که تاریخ رو به صورت داستانی برات تعریف کنن و تو درجریان داستانی بودن ماجرا نباشی.
خوب پس چجوری میشه یه کتاب تاریخ رو خوب[1] رو اول تشخیص داد و بعدش که خوندی قضاوت درستی داشته باشی؟
راحت واسه خوندن + بقیه معیارهای یه کتاب تاریخی علمی ↩︎
فکر کنم این کار برای تاریخدانها هم سخته. اما گاهی با عقل میشه در مورد یک چیزهایی نظر داد. بعضی از روایتهای تاریخی اصلا با عقل جور در نمیاید.
زمانی که دانشجوی کارشناسی بودم، گاهی میرفتم تالار ایرانشناسی و کتابهای تاریخی را نگاهی میانداختم. یکی از این کتابها که خیلی قدیمی بود (عکس رضاخان در صفحات اولش بود)، حمله اعراب به ایران را روایت میکرد. بخشهایی از کتاب در مورد نبرد قادسیه بود. نویسنده ادعا میکرد که ایران سپاهی دویست هزار نفری داشته با اسب و فیل جنگی و کماندار و پیاده تا دندان مسلح. در عوض سپاه اعراب فقط شمشیر داشتند و حدود شصت هزار نفر بودهاند (یک سوم سپاه ایران). با این شرایط، ایران از اعراب شکست سنگینی میخوره. در نظر من این داستان کمی عجیب به نظر میرسه. قدرت ایمان و اراده لشکر اعراب را که کنار بگذاریم، چه طور میشه باور کرد لشکری آموزش دیده با این همه امکانات نظامی چنین شکست سنگینی بخوره. با خواندن بقیه کتاب برایم روشن شد که نویسنده بیطرفانه تاریخ را روایت نکرده بود.
در مورد کتاب های تاریخی فکر میکنم یکی از بهترین راه ها افزایش مطالعه باشه
مطالعه کتاب هایی که در خصوص شرح یک بازه مشترک از تاریخ یا یک اتفاق مشترک هستند
مقایسه مطالب نوشته شده و تطبیق اونها با مدارک و مستندات موجود میتونه بهترین ابزار برای رسیدن به واقعیت باشه
من چند کتاب در خصوص جنگ های جهانی مطالعه کردم و در خصوص جنگ جهانی دوم تقریبا در مورد تمام این کتاب ها این حس رو داشتم که در اونها سعی شده از هیتلر ، نازی ها و آلمان منفور ترین موجودیت ممکن شرح بشه.
صحبت با افرادی که در فضای معاصر اون تاریخ زندگی میکنند هم میتونه خیلی کمک کنه ، من با آلمان ها و فرانسوی هایی که باهاشون آشنا بودن صحبت میکردم و سوال هایی میپرسیدم تا دید بهتری پیدا کنم.
اگر اشتباه نکنم در دو مورد بود که متوجه شدم حتی در زمان ترجمه تغییرات بیشتری هم در متن کتاب ایجاد شده.
در خصوص تاریخ ایران مخصوصا تاریخ کهن ایران کار بسیار سخت تر هست اما در کل فکر میکنم مطالعه منابعی که از روم باستان ، یونان و خود ایران باقی مونده میتونه دید مناسبی برای فرد ایجاد بکنه
در ایران نتنها در شرح تاریخ کهن مشکلات و کاستی هایی وجود داره بلکه من عقیده دارم تاریخ معاصر ایران هم بسیار دچار سانسور شده و داره میشه که این خودش میتونه مشکلات حاصل از درک اشتباه رو در آینده این کشور دوچندان کنه .