برای تشویق افراد به طرح تجربه هاشون ساعت 6 صبح چی لازمه؟

###مطلوبیت یا مشکل مورد نظر

در لیست جمع بندی شده از تجربیات دیگران، چند مورد برام جالب بود:

  • افراد سر راه نوشتن به مشکلی به اسم «نمیدونستم از کجا شروع کنم؟» برمیخورن و متوقف میشن.
  • و اگه نوشتن رو سر صبح انجام بدیم، منتقد درونمون میخوابه و راحت تر مینویسیم.

ضمن اینکه دو تا نکته رو هم به عنوان فرض مسئله نگه میدارم:

  • یکی از تمرین هایی که باعث بهبود مهارت نوشتن در افراد میشه، اینه که اتفاقات روزانه شون رو ثبت کنن.
  • کسانی که این نکته رو رعایت میکنن نوشته هاشون جذابه: «تجربه های شخصیش رو مثال میزنه».

میخوام ببینم ایا میشه افراد رو تشویق کرد که مطلوبیت بالا رو تکرار کنن؛ و نیاز دارم کمی از تجربه هاتون در رابطه با پرسش های زیر بدونم:

###سوال های سنجش

  1. صبح ها معمولا تا قبل از شروع کار اصلی تون چقد وقت دارین و چه کارهایی رو حتما انجام میدین؟
  • یکی از موقعیت هایی که تحریک شدین تجربه های خودتون رو مطرح کنین؛ توصیف میکنین؟
    شرایط موقعیت، چی شد که یاد تجربه شخصی تون افتادین، مخاطب کی بود، میزان تاثیرگذاری تجربه تون، … .

نوشتن تجربه ها سر صبح

2 پسندیده

معمولا صبح ها بعد از بیدار و اماده شدن، اگه وقت کنم ایمیلم و توییترمو چک میکنم و معمولا در این مرحله فقط چک میکنم و چیزی رو پاسخ نمیدم(مثلا اگه ایمیلی نیاز به پاسخم داشته باشه پاسخ نمیدم مگر اینکه پاسخ به اون ایمیل خیلی سطحی باشه و نیاز به هیچ فکری نباشه،اخه میترسم یه پاسخی بدم که بعدا پشیمون بشم،پس عجله نمیکنم.).
اگه مشغول انجام پروژه ای باشم فقط روند پیشرفت پروژه رو بررسی میکنم(مثلا رتبه ی سایت).
اصولا اول صبح چیزی نمینویسم و خروجی خودم رو صفر نگه میدارم و سعی میکنم که به مغزم ورودی وارد کنم که در موقع ارامش اون ورودی رو تحلیل کنم و خروجی مناسب رو میدم.
واقعیت: همیشه پیش خودم میگم که چونکه تازه بیدار شدم هنوز ذهنم امادت نیست و صبر میکنم که به حالت اماده باش برگرده بعدش خروجی میدم

1 پسندیده

خب چون اینپوت ها کمه تجربه ی خودم رو هم اضافه میکنم :wink:

  • صبح ها نیم ساعت اول رو صرف چک کردن ایمیل، تلگرام، و پادپُرس میکنم. و این چک کردن فقط مرور اتفاق هاس و تا حد امکان هر نوع واکنشی رو به تعویق میندازم تا چک تموم شه.

  • اگه شب قبلش لیست کارهای انجام دادنی در طول روز رو اماده نکرده باشم، اماده ش میکنم.

  • و مدت کوتاهی هم هست که تلاش میکنم همه اینا زودتر از نیم ساعت اینا تموم شه تا بتونم چیزی هم بنویسم، معمولا تو پادپرس و یا برا خودم. و معمولا برا اولی بهونه و نقطه شروعی دارم (تو پادپرس که میام seed اولیه برا نوشتن اماده س) و برا همین بیشتر از دومی اتفاق میفته.

ایده ی ساده ای که تو ذهنمه این شکلیه:

هر روز صبح یه قطعه شعر یا یه سوال یا یه تجربه (و خلاصه یه جرقه) تو سبد افراد باشه، و فرد ۵-۷ دقیقه تعهد درونی و یا بازی سازی بیرونی جذبش کنه در این باره بنویسه.

ایده مشابه این نرم افزارهاس که روزی یه کلمه ی انگلیسی میارن تو صفحه دسکتاپت تا جلو چشمت باشه و یاد بگیریش.

1 پسندیده

من معمولا دست به قلمم خوبه اما گاهی که چیزی مدام تو ذهنم می چرخه مسیر پیاده ای که از خانه تا ایستگاه اتوبوس و از ایستگاه تا محل کارم طی می کنم وویس ذهنیاتم رو ضبط میکنم.
مدتی که اتوبوسم تو یادداشت گوشیم کارهایی که نیاز به انجام دارند و ممکنه تعویق بندازمشون می نویسم که خیالم راحت باشه جایی نوشتمشون.
بعد که به محل کارم رسیدم معمولا قبل خواب تو همون یادداشت یک چیزهایی برای فردا نوشتم که اونا رو چک میکنم و انجامشون می دم و دونه دونه پاکشون میکنم.

3 پسندیده