بهترین راه ابراز تسلیت چیه؟

حتماً شده بخواین به دوستی بابت فوت بستگانش، ابراز تسلیت کنین. معمولاً تو این مواقع زیاد جایی واسه خلاقیت و نوآوری نمیمونه. یعنی شرایط آدم رو مجبور میکنه به کلیشه‌ای ترین روشهای ممکن تسلیت بگه. خودم معمولاً دیالوگهای رایج رو یادم میره: “عمر مرحوم بقای عمر شما باشه!” “امیدوارم زودتر خوب شن!!” البته همیشه “خدا بیامرزشون” دم دستی ترین راه واسه ابراز تسلیت بوده برام. ولی بعدش دیگه ذهنم هنگ میکنه که چی بگم!
خوب حالا بهترین پیامها و روشهای ابراز تسلیت که ازشون استفاده میکنین چیا هستن؟

  • دنبال اثرگذارترین روش نیستم، صرفاً روشی که آدم بتونه به بقیه دلداری بده!

ابراز_تسلیت-پیام

3 پسندیده

من خیلی با این مساله مشکل دارم. پدر دوستم که فوت کرد، نتونستم به ملاقات ش برم، تلفنی ام حرفی برای گفتن نداشتم. فکر میکنم تا یک ماه فقط از دور و با کمک بقیه از احوالش با خبر بودم، بعد از یک تلفنی صحبت کردم باهاش و … خیلی بد بود :disappointed:

4 پسندیده

به روح اعتقاد دارید؟

روحشون شاد!

4 پسندیده

همین چند وقته مادر دو تا از دوستانم فوت شدن. اولین کاری که می کنم خودمو میذارم جای کسی که عزیزش رو از دست داده. تو چارچوب شخصیتی خودم حس می کنم: جز بستگان نزدیکم تاب و تحمل حضور غریبه ها و دوستانم رو ندارم و بیشتر میخوام با خودم باشم.

اما با دیگران که تجربه این قضیه رو دارن که صحبت کردم گفتن: آدما تو این لحظات توقعشون از اطرافیان بالا میره. یعنی ناخودآگاه دوست داری دورترین دوستت هم جویای حالت بشه.

اما روش خودم برای ابراز تسلیت: بعد از یکی دو روز پیام حاوی متن ادبی ساخته ذهن خودم رو میدم و بعد یکی دو هفته میرم دیدنشون.

گفتن “غم آخرتون باشه” رو توصیه نمی کنم چون دروغی بیش نیست و اینکه یه بار یه نفر بهم گفت: “منظورت اینه که خودم بمیرم؟”

اما جملاتی که استفاده می کنم: خدا صبرتون بده. ایشالا تو شادیا ببینیمتون و روحشون شاد باشه.

5 پسندیده

این واقعا برای من یه چالشه از طرفی آدم باید رعایت ادب بکنه و یه چیزی بگه از طرف دیگه می‌دونم اون چیزهایی که میگم درد داغ‌دیده رو تسکین نمیده. من معمولا از همون روحشون شاد استفاده می‌کنم ولی با کلی اکراه و همیشه دوست دارم اون لحظه زودتر تموم شه.

4 پسندیده

سوال جدی هست اما ناخودآگاه من را یاد متن شعر «یه روز خوب میاد» از هیچکس می‌اندازد:


راستي وقتي يه روز خوب مياد
شايد از ما چيزی نمونه جز خوبی ها
نا امن و خراب نيست همه چيز امن و امان
کرم ها هم قلقلکمون ميدن و می‌شيم شادروان
آسمون به چه قشنگه
کنار قبر سبزه چمنه

این بخش از متن شعر اشاره دارد به امیدواری شخصی پس از مرگ و حتی در دل خاک و چه تصویر زیبایی از مرگ را به تصویر می‌کشد:
«کرم ها هم قلقلکمون ميدن و می‌شيم شادروان»

کاش می‌شد مرگ را خیلی جدی نگرفت.

4 پسندیده

خیلی کار سختیه، آدم نمیدونه چی بگه واقعا، من که همیشه گند میزنم، اما فکر میکنم مهم ابراز همدردیه و همیشه لازمه که انجام بشه، واقعا پشتیبان بودن و‌حمایت کردن کار ساده ایه میتونه در قالب یک جمله ساده باشه، خیلی ساده.

یک روزی یکی از بستگان دوست خیلی نزدیکم از دنیا رفته بود، از هم دور بودیم و نمیتونستم حضوری برم و تسلیت بگم و دوبار هم زنگ زدم اما جواب نداد، اما فرداش زنگ زد و گفت که حالش بد بوده و نمیخواسته با کسی حرف بزنه اما وقتی دیده زنگ میزنم و به فکرش هستم حالش بهتر شده.

4 پسندیده

برای ابراز تسلیت دوتا شرایط میتونیم داشته باشیم، مجازی و حقیقی. قبل از هر چیزی این رو بگم که جمله “تسلیت میگم” رو اصلا قبول ندارم، چون اصلا معنی نمیده، مثل اینکه به یکی میگن یه جوک بگو اونم میگه “جوک”. یک جمله تسلی بخش میشه تسلیت گفتن. تسلیت مجازی خواستین بگین برید پست های مردم که زیرش تسلیت گفتن رو بخونید جملات مناسب رو پیدا کنید این یک راهشه، برای حقیقی هم همون حرف های کلیشه ای رو بگید اوکیه طرف داغ دیده دلش نرم هست و هرچی بگید خیلی ارومش میکنه و ناراحت نمیشه، البته صحبت درباره ش خیلی طولانیه خیلی کلی گفتم و مثال نزدم.

2 پسندیده

حضرت سعدی می فرماید
توانگری نه به مالست پیش اهل کمال / که مال تا لب گورست بعد از آن اعمال

میگن وقتی انسان میمیرد ناگهان پرده می افتد و انسان حقیقت خیلی چیزها را می فهمه و شروع میکنه به حسرت خوردن کارهایی که میتونسته انجام بده ولی نداده. به نظرم صحبت کردن و از اعمال نیک متوفی گفتن و طلب مغفرت و یاد آوری صدقات و کارهای خیر بهترین تسلیت برای باز ماندگان است .

چه بهتر که یکمی خودمون بفکر خودمون باشیم
حضرت سعدی بارها در این مورد نصیحتمون میکنه
برگ عیشی به گور خویش فرست / کس نفرستد زپس تو پیش فرست
یا
ای که دستت میرسد کاری بکن / پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
یا
کس نخارد پشت من / جز ناخن انگشت من

2 پسندیده

می‌دونم یسری چیزا رو نباید گفت. مثلن نگیم “غم آخرتون باشه” یا “چند سال‌ش بود؟”.
وقتی کسی رو بعد از بیماری طولانی مدت از دست میدن نگیم “راحت شد” یا “خودشم اینو می‌خاست”.

اگه آدمای عزادار بهم نزدیک باشن بغل‌شون می‌کنم و تپ‌تپ نمی‌زنم پشت‌شون که زودتر از بغل‌شون خلاص شم. میشه از خاطره‌های مشترکی که با فرد فوت شده دارین بگین، خاطره‌های واقعی و ترجیحن شاد؛ نه اینکه بگیم “به حقوق حیوانات اهمیت می‌داد”، مثلن بگیم “یادته اون بار یه هفته از گربه‌ی دست شکسته تو خونه‌ش مراقبت کرد؟”.
اگه خاطره‌ی مشترک ندارین می‌تونین از عزادار درباره‌ی فوت شده سوال کنید. “خیلی به هم نزدیک بودین؟” و بذارین درباره‌ی فوت شده و خاطره‌هاش براتون بگه.

برخورد با عزادار خیلی بستگی داره به مرحله‌ای که توش قرار داره. مثلن روزای اول مخصوصن اگه فرد شوکه شده باشه مدیریت شرایط خیلی سخته. ولی یکم که بگذره راحت‌تر میشه صحبت کرد. از اون طرف به نزدیکی شما به فرد عزادار هم بستگی داره. مثلن تو روابط اجباری (مثلن بعضی روابط کاری) به “تسلیت میگم” بسنده می‌کنم، ولی توی روابط اختیاری مثل دوستام ترجیح میدم از کلیشه‌ها استفاده نکنم و یه مکالمه‌ی واقعی درباره‌ی مسئله داشته باشم.

در برخورد با بچه‌ها شاید یه کتاب خوب درباره‌ی مرگ بهترین برخورد باهاشون باشه. مثل کتاب “اردک، مرگ، و گل لاله” که تازه کشفش کردم. نمی‌دونم به فارسی ترجمه شده یا نه.

5 پسندیده