تحلیل جمعی کتاب «انسان خردمند»: آیا واقعا شناخت مهمه؟

نواح حراری[1] در کتاب «انسان خردمند» [2] مهمترین عامل جدایی از انسان از بیولوژی خودش رو «انقلاب شناختی» [3] میدونه. اون، این تحول رو در سه چیز خلاصه میکنه:

  • توان انتقال اطلاعات بیشتری از دنیای اطراف: باعث میشه کارهای پیچیده انجام بده و از خطرات دوری کنه!
  • توان انتقال اطلاعات بیشتری از روابط بین انسانی: باعث میشه که اجتماع انسانی بزرگتر و متحدتری (معمولا از مرتبه ۱۵۰ نفر) تشکیل بده!
  • توان فکر کردن و انتقال اطلاعات در مورد چیزهایی که وجود ندارن: باعث میشه که از مرز اجتماعهای آشنا عبور کنه و وسیعترین اجتماعات ممکنه رو تشکیل بده. همینطور باعث میشه که رفتارهای اجتماعی جدید ابداع کنه!

نظرتون در این مورد چیه؟ فکر میکنین اگر این قدمها نبود، یا اگر این عوامل در اجتماعی از بین بره، چه اتفاقی میوفته؟

این مطلب از بخش اول کتاب، فصل دوم نقل شده: با عنوان «درخت دانایی» (The tree of knowledge)

لینک نشرنو برای تهیه کتاب.

دنباله‌ی موضوع‌های


  1. Yuval Noah Harari ↩︎

  2. Sapiens: A brief history of humankind ↩︎

  3. Cognitive revolution ↩︎

5 پسندیده

اگر کتاب «انسان خردمند» رو خوندین، خوشحال میشم نظرتون رو بگین. اگر هم کتاب رو نخوندین، میتونین روی همین قسمت بحث کنین!

1 پسندیده

من که میخواستم اینو با یه گروه دسته جمعی که همیشه کتاب رو میخونیمو تحلیل میکنیم بخونم ولی خب نتونستم و برام جور نشد.
اما تو بین تحلیل های اونا بعضی چیزا رو فهمیدم که کتاب باید آروم خونده بشه و کمی مفهومی با محتوای بالا داره.متحریمون میکنه و گاهی عصبانی تنها نباید خود کتاب خونده بشه بلکه باید به همراهش مقاله هایی هم سرچ بشه با موضع و محتوای نظریه ها.
نظریه ها چراغ راه آدمها میشن که جواب سوالهاشون رو بده.که چرا اینچنین و این چنانیم.واولین چیزی که اون رو به فکر وادار میکنه این هستش که انسان زایمانش نسبت به دیگر حیوانات زودرس هستش نسبت به دیگر حیوانات و همین زودی و نارس بودن باعث شده انسان دوپا باشه.ودرادامه میفهمیم کسی زنده میمونه که پیوند اجتماعی قوی شکل داده. جهش به سمت زنجیره اجتماعی ما رو به سمت زنجیره های غذایی هدایت میکنه و نگرانی انسان که در راس زنجیره قرار داره ،باعث میشه موقعیت های بیرحمانه ای رو بوجود بیاره که بی رحم هم باشه.برای جدال غذا و اینکه چیزی رو از دست نده و گرسنه نباشه.
باید فصل به فصل با موضوعات و کم کم پیش بری تا بتونی خوب با تمام جزیات بدونی و بفهمی.
(پادکست ناوکست آقای روشن هم میتونه کمک کنه که بهتر موضوع رو بفهمیم.https://virgool.io/RadioLaleh/تکامل-فرگشت-تاریخ-پیشاتمدن-انسان-خردمند-یوال-هراری-همه-در-پادکست-ناوکست-kyd1ebu15zgh)


البته ممکنه بعضی ها دو صفحه اول رو که بخونن ندونن چی میگه چون بعضی کلمات براشون معنای مشخصی نداره و مثل یه ترجمه میمونه.
خودم خیلی دوستداشم بخونم این کتاب رواما هنوز نتونستم وتنهاچیزی که از تحلیل ها متوجه شدم رو گفتم.

2 پسندیده

اشکال نداره به نظرم. همون طور که در ایده تحلیل جمعی به دنبالش هستیم (خودتون هم به عنوان مجری اصلی حضور دارین)، لزومی به خوندن کتاب نیست. به نظرم خود فکر کردن در مورد همین جملات میتونه جذاب باشه و اینکه هر کسی چطور به این قسمت از کتاب نگاه میکنه!

من سعی میکنم قدم به قدم مفاهیم اصلی رو بزارم تا کسانی که علاقه‌مند هستن وارد فاز تحلیل بشن. بخصوص این قسمت رو بعدا در موردش حرف خواهیم زد که

2 پسندیده

جملات حتما جذاب خواهند بود و ما رو به صبر و شکیبایی دعوت میکنه که بهتر از اون چه که بودیم ،آگاهی بده.
ممنون که این کار رو انجام میدید :blush:
قسمت زنجیره غذایی بخش دوم کتاب هست که گفتگویی مفصل لازم داره :wink:

2 پسندیده

هر سه مورد در تحول و تکامل انسان‌ها نقش داشتند و الزاما بدون سه مسئله قدرت دریافت اطلاعات ، قدرت اجتماع انسانها و قدرت فراتر رفتن از موجود و واقعیت باعث شده انسان به عنوان گروهی هوشمند در مسیر صعودی پیشرفت و تکامل قرار بگیره.

به عقیده من
اگر مورد اول نبود انسانها در ردیف حیوانات باقی ‌می‌ماندند.
اگر مورد دوم نبود انسان در خطی صعودی حرکت میکرد ولی با شیبی اندک در نتیجه انسانِ منفرد هم تکامل پیدا میکرد ولی در سال 2019 به جایگاه فعلی نمیرسید و خیلی عقب‌تر ایستاده بود.
اگر مورد سوم نبود تکامل انسانها تقریبا روی یک خط صاف قرار میگرفت. بالاتر از حیوانات زندگی میکرد ولی این اختلاف نوع زیستن انسان و حیوان افزایش پیدا نمیکرد (مگه با یک شیب خیلی اندک و نزدیک به صفر).

اینا ساده‌ترین برداشتی هست که دارم :grin: اساسا نکته مهم اینکه انسانها که در مسیر تکامل ، از اجداد ماقبل انسان تا انسان امروزی ، به توانایی‌های خودش شناخت پیدا کرد که من معتقدم این شناخت کاملا اتفاقی بود. در نتیجه کاملا اتفاقی زبان و خط و ارتباط اجتماعی انسانها و … شکل گرفت ولی بعدها چون دید موثر ثمر است به آن ادامه داد.

خلاصه عقدیده من اینکه همه تاریخ تکامل انسان ، سلسله‌ای از اتفاقات بود!

2 پسندیده

اتفاقا این نکته جالبیه که به شانس اشاره کردی. در تمدن هم برخلاف تصور، خیلی از چیزها با شانس پیش رفته تا روشی سیستماتیک. ولی نکته مهم اینه: اگر اهمیت به این شناختها و ارزش دقت به این چیزها جا نمیوفتاد، تکرارپذیری باز هم به شانس وابسته میشد. نکته دوم اینه که وقتی جمعیت انسانها زیاد شده، شانس مشاهده مفید بالاتر رفته! این انتقال مشاهدات مفید بین انسانها باعث شده که لازم نباشه که لزوما یک فرد به تنهایی همه چیز رو کشف کنه! میتونی با یک حساب ساده ببینی که مجموعه‌ای از ۱۰۰۰ انسان کنجکاو میتونن چیزهای بسیار متنوعتر و بیشتری از یک انسان تنها رو مشاهده و تجربه کنن!!

یه جورایی فلسفه تاریخی پادپُرس هم به حساب میاد این قسمت از کتاب :grin:

2 پسندیده

چرا گروه رو دعوت نمی‌کنین که بیان پادپُرس و همینجا تحلیلهاشون رو بگن؟ هم ماندگار میشه و هم با ذهنیتهای متنوع آشنا میشن و میشیم!

1 پسندیده

گروه در اینستگرم هستش که حدودا سه هزار نفری میشه
با هیچ کدوم ارتباطی ندارم و نمیتونم کسی رو دعوت کنم وگرنه دعوت میکردم .(اونایی که عقب افتادن از خوندن میتونن بخونن و بعد برم تو پست مخصوصش نظریات رو بنویسن)
یعنی کسی که تحلیل جمعی رو راه انداخت یه دبیر آموزشی زبان بود و هست.

یعنی کلا داره میگه پیچیدگی مغز انسان باعث شده به اینجا برسه درسته ؟

من کتاب و نخوندم ، ولی می دونم زندگی گروهی و اجتماعی انسان یک حقیقت محضه ، یعنی نمیشه اینطوری نباشه ، ما الان هستیم چون اینطوری زندگی کردیم.

حالا مثل همیشه من فکر می کنم داری ربطش میدی به اجتماع امروز (شاید الکی فکر می کنم) ، خب نتیجه میشه همین چیزی که الان هستیم ، وقتی تعامل اجتماعی از بین میره یعنی منافع شخصی بالاتر از منافع جمعی قرار می گیره وضعمون همین میشه ، حقیقت اینه تا وقتی به این درک نرسیم که منافع شخصی ما وقتی تامین میشه که منافع جمعی تامین بشه وضعیت همینه.

2 پسندیده

این ویدئو خیلی خوب بود برام.نمیدونم چقدر وقت دارید که ببینید و بشنوید این ویدئو رو ولی هر کسی خونده یا نخونده به عنوان یه بحث خوب به همه تون پیشنهاد میکنم ببینید.گفتگو با نویسنده کتاب!

2 پسندیده