تعریف شخصی شما از زمان چیه؟

دانشمندا خیلی از پدیده های طبیعی رو با فیزیک تونستن برای ما تعریفشون کنن فرضا ما میدونیم که برق جریان الکتریسیته هست که در اثر اختلاف پتانسیل الکتریکی به وجود میاد یا فرضا جاذبه چین خوردگی هست که جرم ماده تو فضا زمان ایجاد میکنه .

من بخاطر علاقه ای که به فزیک دارم خیلی مطالعه کردم که بتونم یه تعریف درستی از زمان پیدا کنم ولی هیچ چیزی که بتونه جاری بودن زمان رو ثابت کنه یا یه تعریف خوبی از زمان به ما بده پیدا نکردم مثلا قوانین نسبیت عام میتونه رفتار زمان رو به ما بگه ولی دقیقا به ما نمیگه که زمان چیه !

و به نظرم ازونجایی که زمان بیشتر از هر چیزی زندگی مارو تحت تاثیر قرار میده دوست دارم تعریف شخصی افراد رو از زمان بدونم تا بتونم بر اساس اونا برای خودم یه تعریف پیدا کنم ! :sunglasses::sunglasses:

7 پسندیده

برای تعریفش از صفت هاش میشه استفاده کرد.

جاری و همواره گذرا
توقف ناپذیر
کند شونده و تند شونده
از دست رفتنی
بدست نیاوردنی

از اونجایی که جاذبه بر سرعت زمان تاثیر داره فکر میکنم در هم آمیختگی عجیبی بین بعد زمان و مکان وجود داره. تا جایی که میدونم سیاه چاله ها زمان رو هم می مکند. البته خودم فکر میکنم سرعت گذر زمان در نزدیکی سیاه چاله ها بسیار بسیار زیاد بشه و تا جایی که به بی نهایت میل میکنه :thinking: گذر زمانی که ما حس میکنیم و عمر میکنیم ذره ای به اندازه ی یک میلیونیمِ مسیرِ حرکتِ زمان هم نیست. انقدر کم و ناچیزه که اصلا قابل نسبت دهی نیست. اونوقت ما انسان ها فکر میکنیم که خیلی خفنیم. در صورتی که در مقابل جهان هستی حتی یه پرز هم حساب نمیشیم.

اینا همش مفهوم زمان و مکان هست و نمیتونم زیاد زمان و مکان رو دور از هم تعریف کنم و درکی ازشون به صورت جداگانه از هم ندارم

4 پسندیده

:+1:
این که با استفاده از ویژگی ها تعریف کنیم یک پدیده رو بسیار ایده جالبی هست . منتها بیاید یه بار ویژگی هایی که گفتید رو برسی کنیم با هم :

زمان لزوما همواره گذرا نیست ! وقتی ما با سرعت نور حرکت کنیم یا در مرکز سیاهچاله باشیم زمان صفر میشه ! پس بهتره بگیم : جاری و همواره گذرا و توقف ناپدیر از دید ما !

کاملا درسته . در مجاورت سیاهچاله و در سرعت گذر زمان کند تر میشه ( زمان تند تر سپری نمیشه بر خلاف چیزی که شما گفتید مگر این که یه چیزی با سرعت خلاف جهت ما حرکت کنه ) و ممکنه یه نفر که تو یه سیاره دور که جاذبه زیاد هست وقتی به ما نگاه میکنه بتونه آینده رو ببینه .

وقتی همه اینارو جمع بندی میکنیم میشه گفت که زمان مثل فضا همیشه هست . گذشته ، حال و آینده همیشه هستن و همونطوری که از نظر تئوری ما میتونیم از میدون انقلاب سفر کنیم به ولیعصر میتونیم از زمان حال سفر کنیم به 1 سال قبل چون لحظه ثابت هست و از بین نرفته چون یه نفر دیگه یه جای دیگه زمان حالش در واقع متناظر هست با گذشته ما ! :face_with_head_bandage::face_with_head_bandage::face_with_head_bandage:
چیزی که باعث میشه من شبا خوابم نبره اینه که با وجود این چرا زمان همیشه برای ما در حال گذر هستتتت و از دید ما لحظه ای که از بین رفته دیگه برنمیگرده !!! آیا گذر زمان یه توهم تو ذهن ماست ؟!

2 پسندیده

من فکر میکنم بیولوژی موجودات زنده به گونه ای هست که گذر زمان رو برامون انکارناپذیر و بدون برگشت میکنه :thinking:

3 پسندیده

قشنگ ترین تعریف هایی من از زمان دیدم تو مستند through the wormhole بوده. به همه توصیه میکنم ببینید

3 پسندیده

کمی توی این مفاهیم دقیقتر باشیم. کند شدن زمان، جهت رو عوض نمیکنه، بنابراین کسی نمیتونه آینده رو ببینه. از نظر تئوری این مستلزم عبور کامل از سیاهچاله و رسیدن اطلاعات از اون طریقه.

4 پسندیده

من زمان رو ساخته دست بشر میدونم که از روی تغییر شب و روز ، افلاک آسمانی و فصول سال ، برای سازماندهی ایام عمر خود مفهومی مثل زمان رو شکل دادند و بعد از تحولات علمی _ بازرگانی _ اجتماعی حاصل از رنسانس اروپا نهایتا زمان را دقیق‌تر و به قرن و سال و ماه و روز و ساعت و دقیقه و ثانیه تقسیم بندیش کردن و اختراعاتی مانند تقویم و ساعت به وجود آمد. شاید مبدا این تقسیم بندی از ثانیه و ثانیه هم برآمده از ضربان قلب و نبض آدم باشه.

مثلا برای کسی که روی یک سیاره زندگی میکنه و این سیاره دور هیچی نمیچرخه و نه فصلی هست نه طلوع و غروبی ؛ آیا بازم زمان معنا پیدا میکنه؟ وقتی همه چیز یکنواخت است؟

خب البته همین سوال باعث شد به کتاب «آونگ گالیله ، از نواخت زمان تا گوهر ماده» نوشته راجر ج.نیوتون و ترجمه بهرام معلمی برسم که تا حدی پیرامون همین سوال است که زمان چیست و اخیرا مشغول مطالعه این کتاب شدم.

5 پسندیده

اتفاقا سفر به آینده نسبت به سفر به گذشته خیلی راحت تر هست . برای سفر به آینده کافیه که با سرعت نزدیک سرعت نور یک ساعتی رو توی منظومه شمسی چرخ بزنی بعد برگردی به کره زمین خیلی راحت ممکنه چند صد سال دیگه کره زمین رو بتونی تجربه کنی و میزان این سفر به آینده کاملا قبل محاسبه هست .
راجع به جهت دار بودن کند شدن یا تند شدن زمان نسبت به جهت حرکت هم این رو کاملا علمی من عنوان کردم . وقتی فردی داره در فضا حرکت میکنه حرکت یک کمیت برداری هست که دارای جهت و اندازه هست و ازونجایی که حرکت در فضا زمان اتفاق میوفته در نتیجه تغییرات در پارامتر زمان هم مثل تغییرات در پرامتر فضا دارای جهت و کمیت هست . بنابراین اگه فردای با سرعت نزدیک سرعت نور از ما دور بشه حرکات اون فرد به نظر ما سریع تر میاد ولی اگه به ما نزدیک بشه حرکاتش برای ما کند تر به نظر میاد در صورتی که به هر حال برای خودش زمان نسبت به همه چی کند تر میگذره !!

تصور کردن این مفاهیم یکمی سخت هست ولی به صورت تئوری به راحتی اثبات پذیر هست .

1 پسندیده

من هنوز نتونستم تعریف درستی از اطلاعات داشته باشم، منظورم اینه که توی نظریه اطلاعات، اطلاعات رو یه تابعی از احتمال وقایع مختلف میدونن.
من وقتی مفهوم سیاه چاله و مفهوم اطلاعات رو توی یه متن میبینم، مثلن یه پارادوکسی هست به اسم «پارادکس اطلاعات سیاه چاله» که میگه اطلاعات میتونه توی سیاه چاله گم بشه من نمیفهمم، نمیتونم اون مفهومی رو که از نظریه اطلاعات میشناسم رو اینجا پیدا کنم

3 پسندیده

راجع به نظریه اطلاعات توضیح میدین و لطف میکنید اگر جایی از اطلاعاتی تو این گفت و گو به نظرتون اشتباه میاد رو به عنوان یه دانشگاهی برای ما تصحیح کنید . ممنون

3 پسندیده

به نظرم چیزی اشتباه نمیاد
من سوالم در مورد مفهوم اطلاعاتیه که در کنار مفهوم سیاه چاله ها ازش حرف به میون میاد
نظریه اطلاعات هم یه سری مباحث ریاضیه که سعی میکنه معیاری برای اندازه گیری اطلاعات (یا به نظر من عدم اطلاعات) بر اساس یه فضای احتمالی ارایه بده، تعریف دقیقی هم هست، بر اساس احتمال وقوع رویداد های مختلف
من این تعریفی که نظریه اطلاعات از مفهوم اطلاعات ارایه میده رو توی بخش سیاه چاله ها نمیفهمم

3 پسندیده

خوب چیزی که باعث میشه این پارادوکسها ساده به نظر بیاد، اینه که فرد اساسا به دریافت اطلاعات فیزیکی فکر نمیکنه. منظورم نظریه اطلاعات به معنی انتروپیک نبود، صرفا ساده‌ترین روش (حتی ذهنی، مثل کاری که اینشتین کرده) برای انتقال اطلاعات بین دو سیستمه.

اینکه من بتونم یه مشاهده انجام بدم، به چه معنیه؟ در واقع وقتی به این سئوال جواب میدید، قسمتی زیادی از پارادوکسها حل میشه.

من با سواد کم فیزیکی که دارم، اینطور فکر میکنم که تا وقتی که در یک طرف سیاه چاله هستید، علامت تغییرات زمان نمیتونه عوض بشه (اساسا مفهوم سیاه چاله به صورت تکنیگی فضا-زمان هم همینه). بنابراین مهم نیست که دو سیستم نسبت به هم کندتر یا تندتر حرکت میکنن، دیدن آینده امکان پذیر نیست.

مفهوم دیدن یک اتفاق فیزیکی در این نوع حساب-کتابها خیلی مهمه. وقتی میخواید چیزی رو ببینید، به طور ساده و در ایده‌آلترین حالت، یک نور میفرستید، بعد نور بازگشتی رو دریافت می‌کنید و اطلاعات رو از این طریق به دست میارید. به عبارت ساده باید از رویداد به طریقی یک سیگنال دریافت کنید. حالا سئوال اینه: از رویدادی که اتفاق نیوفتاده، چطور میتونید سیگنال دریافت کنید؟

5 پسندیده

زمان برای من یعنی سفید شدن و ریزش مو و پیرتر شدن
به نظرم همین تعریف پتانسیل الکتریکی هم ماهیت اون چیزی که هست و توضیح نمیده ولی اصلا مهم نیست.
بهترین تعریف هر چیزی می تونه این باشه که اون چیز چه کارهایی می کنه و چه تاثیری روی ما و دنیای ما می ذاره.
کلا فکر نکنم ما بتونیم ماهیت اصلی چیزی و بفهمیم فقط می تونیم ازش تعریفی داشته باشیم

3 پسندیده

به نظر من زمان وجود نداره. فقط یک لحظه واقعا وجود داره و اونم لحظه ی “حال” ه.
درک من از جهان هستی اینه. گذشته لحظه های حال بودن که دیگه نیستن و ما به ازای بیرونی برای این زمان که میگیم نیست.

5 پسندیده

به نظر من یگانه چیزی که ثابت میکند که زمان در گذر و جاری است آن “حرکت” است، در جهان هیچ سکونی وجود ندارد همه چیز یا خود در حرکت اند یا حرکت نسبی دارد، چون سکونی موجود نیست پس حرکت نمایان کننده جاری بودن زمان است.

3 پسندیده