در ارتباط فردی علاوه بر نقاط مشترک، آیا به تضادها هم توجه میکنین؟

یکی از چالشهای عمومی که همه با اون سروکار داریم، ارتباطهای مختلفه، از ارتباطهای کاری، دوستانه و … در شروع این ارتباط چیزی که به افراد انگیزه میده، نقاط مشترک و انطباق بین نقاط ضعف و قوت دو طرف هست. یعنی یک تبادلی احساسی یا مهارتی بین افراد معمولا در ارتباط ایجاد میشه. ولی به دلیل چندوجهی بودن شخصیت انسان، نقاط تضاد هم معمولا وجود داره، جایی که نیرویی برای دور شدن افراد از همدیگه ایجاد میشه.

در ارتباطهاتون معمولا به کدوم بیشتر اهمیت میدین، نقاط مشترک و انطباقی یا نداشتن تضاد مخرب؟ تجربه‌ای از اثر تضادها روی ارتباط داشتین؟

3 پسندیده

ارتباط ها به هر شکلی که صورت بگیره خواه و ناخواه تضاد و اشتراک خودشو نشون میده.
من به نقاط اشتراک و انطباقی بیشتر اهمیت میدم ولی تضاد ها (نه از نوع مخرب )میتونه کمک کنه بیشتر که ارتباط رو ادامه بدم یا قطع کنم.
ارتباطی که تبادل احساسی باشه هم مهارت هایی داره و میتونه باعث بشه شناخت افراد رو بیشتر نشون بده و حتی تضاد های مخرب و تضاد های مفید رو نشون میده.

1 پسندیده

سوال خیلی کلی مطرح شده ، مثلا تضاد مخرب تو چه موقعیتی و با کی ؟ با همسر ؟ با فرزند ؟ با رئیس ؟ با همکار ؟ با خانواده ؟
اگر منظور از تضاد همون اختلاف و تفاوت هست که من همیشه روی نقاط مشترک تاکید دارم ، بیشتر دوست دارم توافقی شکل بگیره تا اینکه اتفاقی نیافته.
ولی تضاد مخرب یعنی چی ؟ یعنی چیز بد ؟ بستگی به این داره که من چقدر جای مانور دارم ، مثلا اگر با رئیسم تضاد مخرب داشته باشم که کاریش نمی تونم بکنم یا حداقل کاره زیادی نمی تونم بکنم.
من خودم در واقعیت زیاد تجربه خوبی ندارم ، چه در شرکت چه خانواده ، هر وقت کوتاه اومدم و بیشتر به فکر توافق بودم در نهایت وضعیت بدتر شده ، اگر قانون خاصی (ما هم خیلی قانون مداریم) باشه ، شاید بشه کاری کرد ولی اگر نباشه باید به صورت دیگه ای برخورد کرد.

1 پسندیده

انتخاب اینکه یه جاهایی باید کوتاه اومد یعنی اینکه ادامه یافتن این ارتباط براتون اهمیت داره و شما به دلایل مختلف ترجیح دادید که توافق بشه
بنظر من همین کوتاه اومدن خیلی خوبی و ارزش داره

1 پسندیده