درباره اعتماد به نفس از دست رفته

اعتماد به نفس‌مان بد جوری آسیب دیده. این را می‌توان در همه عرصه‌ها دید، علم، سیاست و حتی ورزش. قبل از ورود به جام‌جهانی از خیلی‌ها می‌شنیدم که قرار است به بدترین شکل ممکن شکست بخوریم. این در حالی است که در جام قبلی خیلی خوب عمل کردیم و چیزی نمانده بود که حتی آرژانتین را هم ببریم. با همه این‌ها حتی بعد از پیروزی اتفاقی اسپانیا برابر ایران به زور ویدیو چک هنوز هم عده زیادی فکر می‌کنند که تیم ما شانسی در مقابل پرتغال ندارد.

پرسش

نمی‌دانم چه رویدادهای تاریخی‌ای اعتماد به نفس‌مان را تا این حد تخریب کرده اما می‌دانم که بهبود این وضعیت بسیار دشوار خواهد بود. فکر می‌کنید چه عواملی باعث چنین وضعیتی شده است؟

7 پسندیده

من فکر میکنم مسئله فقط اعتماد به نفس نیست، مسئله مهمتر افتخار به شکسته. قبول دارم که یه کار میتونه جنبه‌های متفاوتی داشته باشه که حتی اگر که به نتیجه نرسید، بشه جنبه‌های مثبت رو هم دید. ولی شکست افتخارآمیز نیست. برای مثال در فوتبال ایران-اسپانیا، تعریفهای بعد از بازی قابل تحمل بود و معقول، ولی اینکه 4-5 روز شکست رو توی بوق کنیم به نظرم نشان از وضعیتی میده که در طی نسلها شکل گرفته.

میتونیم این رو به ساده‌تر بودن پذیرش شکست در برابر تلاش برای پیشرفت ربط بدیم. ملت ما ظاهرا یاد گرفتن در هر شکستی یه جنبه افتخارآمیز پیدا کنن و با اون دلخوش باشن تا اینکه به خودشون زحمت بدن و تلاش کنن برای پیشرفت و پیروزی.

جنبه دیگه داستان تلاش برای تقلید کامل (نه استفاده از تجربه) از دیگران برای رسیدن به هدف خاصیه. این جنبه در یک قرن اخیر در ایران خیلی گسترش پیدا کرده. یعنی اعتقاد داریم که برای رسیدن به هدف، باید به طور کامل یه الگو رو انتخاب کنیم و با استفاده از اون به هدف برسیم. دیگه به این نگاه نمی‌کنیم که هر جامعه‌ای پتانسیلها، خصوصیات و امکانات خودش رو داره و اگر هم از تجربه دیگران استفاده میکنه، باید براساس همین خصوصیات و امکانات باشه. در فوتبال هم به این فکر میکنیم که تنها مسیر پیروزی اینه که مثل پرتغال یا اسپانیا بازی کنیم، در حالیکه این شکل بازی نه در توان ماست نه به درد ساختار فیزیکی و تکنیکی ایرانیها میخوره. وقتی این طرز تفکر وجود داره، معلومه که از نظر ذهنی خودمون رو شکست خورده میدونیم، چون نه پرتغالیم نه اسپانیا.

در عوض ایسلند هدف فوتبال رو گل زدن میدونه و به شکل خاص و مناسب خودش به اون میرسه. یا در لیگ برتر انگلیس خیلی از تیمها با بازیکنها معمولی و تاکتیکها ساده بازی میکنن.

4 پسندیده

دلیل این دو انتخاب ملت ما چیه؟ چرا اینجوری شدن یا بهتر بگم شدیم ؟

2 پسندیده

شاید چون “سنگ بزرگ علامت نزدنه”.

وقتی انتظار موفقیت های بزرگ داشته باشیم بدون یک برنامه عملی و تلاش واقعی برای رسیدن بهش، طبیعیه که احتمال شکست بالا میره. فقط کافیه چند تجربه از شکست‌های این چنینی باعث بشه ذهن فردی-جمعی‌مون نسبت به رویاپردازی برای دست یافتن به موفقیت کاملا بدبین بشه. اون وقت طبیعیه که این ناامیدی و عدم اعتماد به نفس سراغمون بیاد.

به نظر من شخصی حرف جالبی می زدن، می‌گفتن ما بین دو گانه‌ی غرور کاذب و خود‌کم‌بینی گیر کردیم!

3 پسندیده