روابط و دنیامون چه شکلی میشه اگه هر کس یک امتیاز در شبکه اجتماعی داشت؟

بیایید اینده رو اینجوری تصور کنیم که شبکه های اجتماعی جز جدایی ناپذیری از زندگی شدن به این شکل که هر شخص توی شبکه اجتماعی که هستش یک امتیاز داره، این امتیاز رو هم با توجه به پسندهای دیگران و امتیازی که بقیه بهش میدن بدست آورده . فرض براینکه الگوریتمی که طبق اون اشخاص امتیاز میدن و میگیرن کاملا باگ گیری شده و مو لا درزش نمیره!

حالا اگر که این امتیاز معیاری برای سنجش فرد توی دنیای واقعی باشه و امکان این فراهم باشه که طبق امتیازی که داره از دسترسی به امکاناتی بتونه مستفیذ بشه یا حتی منع بشه (بخاطر پایین بودن امتیازش از حد خاصی). دنیا خوب میشه یا بد؟

به نفعمونه یا به ضررمون؟

پ.ن: اینجوری تصور کنید که مثلا من اگه جایی فحش بدم به کسی یا کاری غیر اخلاقی بکنم بقیه بهم امتیاز منفی میدن و همینجور کارای دیگه که میتونه باعث بشه امتیاز مثبت یا منفی بگیرم.

3 پسندیده

ضرر به شدت.
چون دنیا به سمت افزایش بی نظمیه و آدما تو دنیای مجازی خود خودشون نیسن ینی از دنیای واقعی بیشتر خودشون نیسن.
این به نظرم کمک میکنه که بیشتر خودمون نباشیم.

خب اگه امتیاز مثبت یا منفی که میگیرن بیشترش بخاطر وجودشون تو دنیای فیزیکی باشه چی؟
همون مثالی که زدم
مثلا بد رانندگی کنم من و امتیاز منفی بهم بدن

1 پسندیده

دنیا میشه مشابه یه دهکده ی کوچیک که درش همه هم رو میشناسن و دیگه خیلی راحت نیست زندگی!

در ضمن آینده مون شدیدتر از قبل به گذشته مون پیوند میخوره و امکان تغییر و بهبود افراد کم میشه.

3 پسندیده

من شخصا اگر همچین سامانه امتیازیی برام وجود داشته باشه : عملکرد صحیح و طبیعی خودم رو از دست می دم. زندگی برام شبیه یه امتحان ترسناک میشه. شفافیت حداکثری فردی شاید چندان جالب نباشه…

قضاوت کردن آدم ها و طریقه انجام یه عمل تا جایی نسبی هست و شاید نشه به عنوان یه معیار برای ارزیابی عملکردکلی یه آدم روش تکیه کرد…

مثلا فرض کنید از دید اکثریت یه جامعه : انتخاب نکردن امتیاز ویژه ای در جامعه کار غیر عقلانیی باشه اما اون فرد بنا بر ارزش های خودش اون امتیاز رو کنار میذاره و احتمالا تو سیستم مورد نظر شما ضرر خواهد کرد.

یه نکته: اون موقع ما روزانه کلی زمانمون رو باید بذاریم رو قضاوت کردن رو اعمال دیگران و گزارش کرد اعمال خوبمون و سبقت از هم در این اعمال :grin:.

2 پسندیده

باز هم فکر نکنم صداقت توش افزایش پیدا کنه.

از طرفی هم واقعن خسته کننده شده دیگه این دنیای مجازی. با دوستام قرار می ذاریم بریم بیرون مثلن منتظریم برامون غذا بیارن بعد همه سرشون تو گوشیشونه دارن به یک نفر خارج از اون جمع “پی ام” میدن. خوب اگه فکرت پیش کسی هست که داری بهش “پی ام” میدی چرا با ما اومدی بیرون… اینم یه مشکل دیگشه.
از یک طرف هم

به نظرم کاملن درسته.

ولی اگه منظورت اینه که افراد صادقانه تر نظر بدن توی فضای مجازی یا فرهنگ به این سمت بره که دروغ نگیم و اینا خوب این ایده ایده ی خوبیه.

2 پسندیده

من فکر نمیکنم فرقی بکنه. الان هم همین وضعیت به شکلی ساده وجود داره ولی بسیار از مسائل از manipulation میاد نه از ساز و کار. از یه لحاظ خطر این وجود داره که سیستم بیش از حد عامه گرا میشه. برای مثال تعریف دقیقی از این که چه کارهائی امتیاز مثبت داره یا منفی وجود نداره به همین خاطر به شدت احتمال عقده گشائی و بی نظمی وجود داره.

5 پسندیده

اول که از این سوال خیلی راضیم و خیلی متشرکم که این سوال رو گذاشتید. چقدر جایی از این جور سوالا کمه. اینکه ماها با در نظر گرفتن یه سری موارد اینده رو تصور کنیم و با تخیلاتمون ایده رو پیش بینی کنیم. شاید بهترین تمرین برای اینده نگری بیشتر باشه.

من داشتم تخیل میکرد که مثلا اینده اینطوری بشه که همه ادمها عینکهای گوگل به چشمشون باشه و مثلا وقتی میخوان بن تو خیابون یکی از این شبکههای مجازی رو باز میکردن و دنیا رو با اون دید می دیدن ( یه چیز مثل قابلیت لیو اینستاگرام که ادمها در لحظه با مخاطبشون در ارتباطن. نمدونمم ولی شایداینطوری خیلی بهتر میشد چون مثلا یه مورد خیلی ساده خشونت و ازار جنسی زنان رو در نظر بگیرید . خانومها یا سعی میکردن با انواع و اقسام مختلف شخصیتشون رو تو خود سه بعدی مجازیشون تغییر بدن تا نگاه هایی بیشتری به سمتشون جلب بشه و از طرفی اینطوری دیگه همه خانومها از دست ذهن هایی مریض در امان نبودن و مرتبا به جایی نگاه های کثیف کامنت ها و یا چیزهایی دیگه زشت رو تو خیابون و تو شبکه مجازی زنده شون مجبور بودن تحمل بکنند. نمی دونم شاید یه جورایی مردم اولش مثل حیوونها به جوون هم میفتادن و یه جورری مثل اوایل هر انقلابی ولیی خوب احتمالا بعدها فرهنگ این قضیه درست میشد و کلی وزارت خونه و پلیس مجازی ایجاد میشد.

اینها تخیلات من از اینده ای با فضای مجازی لیوو تو ایران الان بودش و خوب ذات رتبه بندی و یا امتیاز مثبت یا منفی دادن به نظرم همین الانشم هست. ماها سعی میکنیم خودمون رو با برایند نظرات مثبت جامعه که بهش میگن عرف وفق بدیم. یه مقال ساده اش اینکه شما کتتو بذار تو شلوارت و برو تو مترو اینقده نگاه هایی حقارت امیز و پیچ و خنده های زیر لبی رو می بینی که نا خوداگاه مجبور میشی خودتو وفق بدی. بنابراین این موضوع به نظر منم تغییر تو جامعه ایجاد نمی کرد وفقط یه عده رو شاجاع تر میکرد کمه نظراتشون رو بگن.

دقیقا این مسئله ای بودش تو ذهنم که خواستم با گذاشتن پست بهش برسم
این عرف از خیلی قبلترها مونده و یجورایی سرعت تغیییرش نسبت به تغییر جامعه پایینه ،نهایتا این که داره فرهنگای مختلف و عرف های مختلف میادش
یه همچین شبکه اجتماعی که داره با زندگی واقعی عجین میشه ،هم میتونه کمک کنه به ایجاد فرهنگ و هم اینکه کلا نابودش کنه !

یکمی این سوالت منو یاد دنیای سلبریتی ها میندازه. مثلا سلبریتی های آمریکایی اینقدر تو زندیگیشون کنکاش و جستجو میشه که نگو! خودشون هم مجبورن واسه اینکه طرفدارهاشون رو راضی نگه دارن یه سری از حقایق زندگی شخصیشون رو در ملا عام انجام بدن. یعنی یه سری موارد خاله زنکی و سطحی رو که قبلن ها با سبزی پاک کردن انجام میدادیم الان از طریق گوشی میتونیم انجام بدیم!

منم فکر می کنم همین الان هم داره همین اتفاق ها میوفته. الان تعداد فالوورهای اینستاگرم شده یه امتیاز. یعنی داره افراد رو تبدیل میکنه به سری بازیگر حرفه ای و شومن! و اصلا هم باعث نمیشه که فحش و بد و بیراه گفته نشه!

2 پسندیده

بدون شک همه بازیگران قهاری میشن. اما شخصا نمیدونم اتفاق بدی است یا خوبی. چون هم میتونه فاجعه باشه و هم عالی.

میشه در مورد این جمله بیشتر توضیح بدین مخصوصن قسمت مخصوصن نیمه دومش

1 پسندیده

منظورم اینه که الان هم افراد از طریق لایک یا امتیازهای دیگه، به شکلی در شبکه‌های اجتماعی امتیاز میگیرن. ولی احتمالا کاملا از نحوه تقلب و دور زدن سازوکارهای معمول آگاه هستین: افراد به شکلهای مختلف و با فریب سعی میکنن این امتیاز رو بالا ببرن. (manipulation رو به معنی دور زدن و فریب به کار بردم). در واقع هم به شکل تحلیلی و هم به شکل تاریخی، از طریق بررسی جوامع واقعی و کم‌اثر بودن سازوکارها، میشه نشون داد که هر مکانیسیمی برای امتیازدهی منصفانه قابل دور زدن هست. در نتیجه دنیای مجازی با امتیازدهی پیچیده‌تر، تفاوت چندانی با همین شبکه‌های اجتماعی با مکانسیم لایک نخواهد داشت.

بخوام ملموستر حرف بزنم به این سئوال نگاه میکنم: این امتیاز قراره به شما چه چیزی در مورد فرد بگه؟ این امتیاز بهتون نمیگه که فرد چه خاصیت انسانی داره، بلکه بهتون میگه که چقدر توان فریب افراد رو داره. دقیقتر بخوام بگم مثلا در شبکه‌های اجتماعی بزرگ، میزان لایک همبستگی (correlation) خاصی با کیفیت فرد نداره بلکه با میزان توانایی در شوآف همبستگی داره. این به معنی نیست که همه افراد محبوب، آدمهای بی‌کیفتی هستن، بلکه بهتون میگه که آدم خوب تا نتونه شوآف کنه محبوبیتی نخواهد داشت. در مورد امتیازهای دیگه هم همین رو میشه گفت. در واقع به دنیای واقعی هم نگاه کنین همین رو تا حد زیادی می‌بینین در خیلی جاها: در جامعه، بیزنس، دانشگاه و … .

1 پسندیده

دو تا سوال خام
خب اگر به جای یه عدد چند تا عدد بکار ببریم چی؟ اما تعداد این عدد ها زیاد نباشه (مثل تست های شخصیتی که هستن و مثلن ۶ تا عدد به ما برمیگردونن).

اگر یه کم پایه ای تر بفکر کنیم:
عملن اتفاقاتی که روی شبکه اجتماعی ثبت میشه لحظات گسسته ای از یه زندگی پیوسته هستن، به نظر شما ایده ای مثل Compressed sensing توی پردازش سیگنال اینجا هم جواب میده؟ آیا ما با دیدن لحظات کوتاهی از زندگی یه نفر قادریم بقیه ش رو هم بشناسیم؟

1 پسندیده

فکر نمیکنم تفاوتی ایجاد کنه. حتی در تستهای شخصیتی، این انتقاد هست که اگر فرد چندبار تست رو بده، و هوش نسبی داشته باشه، میتونه نتیجه تغییر کنه. دلیل هم اینه که ارزیابی به شکلی خودارزیابی هست، یعنی اون قسمت تاریک شخصیت رو فرد نشون نمیده ولی قسمت روشن رو بولد میکنه.

در ادامه همون استدلال بالا: به نظرم این میتونه جواب بده. اگر شرایط به شکلی باشه که خودکنترلی از بین بره، اون موقع میشه داده‌های واقعی از شخصیت فرد استخراج کرد. البته به نظرم در این شرایط سخت و بحرانی، تشابه رفتاری شگفت‌آور خواهد بود!

حتی اگر این هم نباشه، داده‌های واقعی گسسته دو تا شرط رو باید داشته باشه: پوشش مناسبی از تغییرات رو داشته باشه، تنوع پارامتری کافی هم داشته باشه. توی پردازش سیگنال هم همین شرطها باید برقرار باشه. منظورم چیه؟ مثلا با دیدن رفتار یک فرد در ساعت ۸ صبح و در حال صبحانه خوردن، نمیتونین دیدگاهی از شخصیت کلی برای همه زمانها و همه شرایط به دست بیارین. داده‌های تصادفی در زمانها و شرایط متنوع بسیار مفیدتر هستن.

یک نکته ساده: اکثر افراد در زمان آشنایی و بعد از ازدواج دقیقا به همین مشکل برمیخورن، بخصوص در جایی مثل ایران که داده‌های شخصیتی کنترل شده و در زمانهای مشخص هستن. این مثالی نوعی از همین داستان در زندگی روزمره‌ست.

البته هنوز از داده‌های ناکافی میتونیم اطلاعات ارزشمندی استخراج کنیم. منتها باید یادمون باشه که عموما دیدگاهی آماری به واقعیت رو به دست میاریم نه تخمینی مشخص! اگر خیلی پایه‌ای بخوایم عمل کنیم (صرفا حدس، دیدگاه و نظر خودم هست) شاید بشه توصیفی بنیادی از شرایط مختلف به دست آورد و از اون طریق داده‌ها رو گسترش داده. منطورم چیه؟ مثلا بگیم هر اتفاقی از چندخاصیت بنیادی تشکیل شده که باعث پاسخ انسانی میشه (فشار روانی، رضایت، …) بعد میشه فهمید که برای اتفاقهایی با پارامتر مشابه چه پاسخی میشه انتظار داشت.

1 پسندیده