شما استعدادهاتون رو پیدا کردید؟ چطوری؟

راه شناختن استعدادها چیه؟

talent

11 پسندیده

بهترین راه استعدادیابی، «تجربه کردن» هست؛ شما با رقم زدن تجربه‌های غنی و آگاهانه میتونین به خوبی استعدادها و توانایی‌هاتون رو پیدا کنین. منظور از تجربه آگاهانه اینه که در راستای کشف یه استعداد، هدفی برای خودتون بذارین، زمان بدین و تلاش کنین به اون هدف برسین.

پاسخ بلند و غنی‌تر در زمینه شناسایی استعدادها به همراه معرفی دو کتاب اولیه در این زمینه، پیشتر در موضوع چطور استعدادیابی کنیم؟ مطرح شده که پیشنهاد میکنم حتما بخونید.

8 پسندیده

به نظر من استعداد چیزی جز پدیده علاقمندی نیست وقتی من به چیزی علاقنمد باشم خیلی زود یادش میگیرم ولی به چیزی که علاقه ای نداشته باشم خیلی به سختی میتوانم آنرا بیاموزم از همینرو است که میگویند فلانی استعدادش را ندارد در حقیقت علاقه از یاد گرفتن آن چیز در او وجود ندارد اگر میداشت میتوانست به خوبی بیاموزد من خودم تجربه کردم من یکی از آلات موسیقی را دوست دارم و یک صنف گرفتم تا آنرا بیاموزم خیلی به خوبی پیشرفت کردم و همه روزه درس هایم را میتوانم به خوبی یاد بگیرم و هیچ مشکلی هم برایم وجود ندارد ولی من در صنف هم کلاسی دارم که پدرش او را آورده تا بیاموزد او هیچ علاقه ندارد که بیاموزد در صورتی که او از من خیلی زود تر درین صنف ثبت نام کرده بود ولی من به سرعت ازو جلو رفتم و او هر روز از من سوال میکند که برایت مشکل نیست آموزش این دروس؟ برای من که خیلی سخت است، پس میتوانیم بگوئیم استعداد همین علاقمندی است به چیزی اگر در وجود ما باشد پس آنرا میتوانیم به خوبی بیاموزیم.

4 پسندیده

نمی دونم چطور میشه به استعداد پی برد ولی مطمئنم نسخه واحدی وجود نداره.

خب قطعا یکی از مهم ترین راه ها گذر زمان و تجربه کردنه. مثلا بارها درباره خودم گفتم که من موسیقی رو با سه تار تجربه کردم چون فکر می کردم خیلی دوستش دارم بعد یه روز که داشتم واسه یکی از دوستام با خوشحالی مرغ سحر رو اجرا می کردم بهم گفت: «تو چرا این قدر بی قراری؟ چرا واسه زدن این یه قطعه این قدر از نظر روانی داری اذیت میشی؟» راست می گفت من هر بار که سازم رو بر می داشتم از نظر روحی روانی به شدت بهم می ریختم. حتی می تونم بگم عذاب می کشیدم. خب خیلی زود فهمیدم که من درسته سه تار رو خیلی دوست دارم اما شاید بهتر باشه همیشه شنونده خوبی باشم تا نوازنده متوسط. من آدم چیز دیگری بودم مسلما. چیزی که از زیست من می اومد. گوشه گیری و تنهایی. اون چیز نوشتن بود.

خب اما گذر زمان و تجربه کردن اشکالی که داره اینه که ممکنه دیر بشه و فرصت و زمان زیادی رو از دست بدیم تا استعداد واقعی مون رو کشف کنیم.

ولی مهم تر از همه اینه که وقتی کشفش کردیم سرکوبش نکنیم و همچنین از رفتن دنبالش نترسیم. خیلی مهمه که نترسیم و بریم دنبال استعدادمون. با خودمان روراست باشیم. بدونیم از خودمون چی میخوایم. همین.

6 پسندیده

توی یک همایش شرکت کرده بودم که در باره شناخت استعدادها صحبت میکرد؛ استاد امیر قنبری میگفت از تستی که توسط دانشگاه هاروارد طراحی شده و از فرد گرفته میشه تعیین میکنند که استعداد فرد تو چه زمینه‌ای هست.
جالب اینکه اگر هر شخص بتونه استعدادش رو شناسایی کنه و توی اون راه قدم برداره، موفقیت و ثروت میوه و محصول خواهد بود.

4 پسندیده

بهترین راه شناخت و کشف استعداد ها موقعی رخ میده که همه دارن به یه چیز فکر میکنن و یه کار شبیه هم انجام میدن و شما براتون سوال پیش بیاد که :

  • فقط همین یه راه وجود داره؟
  • چرا ما داریم این کار رو میکنیم؟
  • قبل از این که این کار انجام بشه بقیه چیکار میکردن؟

رمز کشف استعداد ها ، اهمیت دادن به تفاوت هاست . زمانی که شما بتونید متفاوت فکر کنید ؛ دارید حس میکنید که یه کارایی میتونید انجام بدید که بقیه نمیتونن

3 پسندیده

گفت استعداد هم از شه رسد / بی زجان کی مستعد گردد جسد (مثنوی معنوی )

مولانا اعتقاد داره اول جانت رو پیدا کن و بشناس بعد استعدادت رو

البته حافظ هم میفرماید
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو / یک جمله ات بگویم خود را مبین که رستی

3 پسندیده

با صحبت های

@Farshid1 و @srsb1 موافقم.

به نظر من استعداد جز کلمه ای برای مقایسه کردن افراد با ضریب هوشی مختلف نیست.
ضریب هوشی مختلف و متنوع چیزیه که باید توی جامعه باشه به هزاران دلیل تمیز و کثیف :thinking:
چنین ماهیتی برای هیچ انسانی وجود نداره
همه میتونن همه چیز یاد بگیرن اگر ضریب هوشی مناسبش رو داشته باشن. با تمرین و تکرار زیاد همه با هر ضریب هوشی میتونن همه چیز یاد بگیرن.

مهم فعل خواستن هست که به هویت شخص برمیگرده.
خواسته ها و علاقه هاش رو با تجربه کردن و یا مطالعه و مشاهده فراوان میشناسه و براشون وقت میزاره :blush:

3 پسندیده

استعداد رو نمیدونم،
ولی علاقه ام رو با کمک تست mbti فهمیدم، و پس از اون فهمیدم به چیها علاقه دارم،
وقتی به چیزی علاقه دارم، راهی رو برای انجامش پیدا میکنم،
اگر به نشر علاقه داشته باشم، اگر شده دوستانی رو برای نویسندگی دعوت کنم این کار رو انجام میدم، یا حتی خودم مینویسم،
یا عکاسی، با اینکه کلا رشته فنی خوندم، ولی از تنظیم کردن کادر عکاسی و بحث درباره یک عکس، و تنظیم اصول فنی دوربین لذت میبرم، حتی اگر چیزی رو بلد نباشم ناراحت نمیشم و با آغوش باز برای یادگیریش سراپا چشم و گوش میشم.
که اینها رو با تست mbti متوجه شدم.
من در اصول فنی خوب بودم، ولی به دنبال آن نرفتم، حال آنکه ناخودآگاه به انتشار آموزشها و مقاله های فنی علاقه داشتم، که این رو هم تست mbti توضیح داده بود که به آموزش دادن اصول پایه علاقه دارم.

3 پسندیده