کدام مهارتهای زندگی هستند که دوست داشتید در سن ۱۸ سالگی می‌داشتید؟ کدام مهارتها میتوانست در موفقیت شما در زمینه‌ای که می‌خواستید تاثیر بیشتری داشته باشد؟
چه روش‌هایی برای کسب این مهارتها پیشنهاد می‌کنید؟
برای شخص خودم، واقعن فکر می کنم هیچ چیزی بیشتر از نا آگاهی از حقوقم و قانون نبود.
نه به عنوان یک کودک، نه به عنوان یک دانش آموز و بعد تر نه به عنوان یک دانشجو (البته حالا هم به عنوان یک شهروند) من هیچ وقت در زندگیم نمیدونستم حقوقم چیه، از چی باید دفاع کنم (در مورد چطور دفاع کردن الان بحث نمیکنم، اون خودش جای بحث زیاد داره)
به عنوان یک دانش آموز چندین بار بخاطر پیگیری کمتر ( شاید خودم و شاید والدینم) در شرایط برابر بازی رو به رقیبم باختم. در صورتی که اگر می دونستم حق من هم هست پیگیری میکردم! من فکر میکردم که معلم خداست، و هر چه گفت بدون تردید باید همان شود.
چندین بار تنبیه بدنی و تحقیر های خیلی سختی رو تحمل کردم چون نمیدونستم که میتونم به اینها اعتراض کنم و کجا باید اعتراض کنم.
هنوز هم یک احساس بدی دارم از نا آگاهی نسبت به قانون و حقوقم!
و فکر می کنم که مهمترین چیزی که باید تا 18 سالگی یاد میگرفتم این بود که بفهمم حق من چقدره و یا چی هاست.
دوست عزیزی خاطره ای تعریف میکرد از یکی از مدارس تهران که روزی تصمیم گرفتند یک معلم حقوق بیارند برای بچه ها که به آنها در مورد قانون و حقوق درس بدهد، کتابی نبود و معلم طبق نظر خودش در چند جلسه اول برای بچه ها از حقوق دانش آموزی گفت، از اینکه هیچ معلمی اجازه و حق تنبیه و تحقیر ندارد و از اینکه برای خطا های مختلف مثل تقلب و … چه برخورد هایی در قانون پیش بینی شده است. اما متأسفانه تعداد این جلسه ها بیشتر از 4-5 تا نشد و بقیه معلم ها خواستار لغو کلاس حقوق دانش آموزان شدند چون دانش آموزان با توجه به آگاهی نسبی شان به قانون از معلم ها حقوقشان را طلب میکردند که برای آنها عجیب و پر درد سر به نظر می رسید.
چه کار عالی و جالبی! 
میشه منظورتونو از “گذران زندگی” بگید؟ اگر موضوع درآمد هم در گذران زندگی مطرح باشه، در این بازه ی سنی، تعدادی از مهارت ها از لیست “مفیدها” به لیست “بایدها” منتقل میشه و برعکس.
مهارت درک احساسات دیگران و بیان کارآمد احساسات خودم
مهارت کنترل هیجاناتم
تو اين سن فكر كنم بهتر بود كنترل احساساتم از قبيل خشم و نفرت و علاقه رو تو دستام داشتم.
چندین مهارت به نظر من میرسد که در این مقاله در موردشان صحبت کرده ام.
قطعا مهارت های کسب و کار، زبان انگلیسی در حد صحبت روان (چیزی که اغلب ادعا میشود ولی در عمل کیفیت بسیار پایین است)، مهارت های مذاکره و چیزی که من در هلند تمرین کردم: مهارت مناظره و تفکر انتقادی بسیار کمک میکنند.
فکر کنم خیلی خوب می شد اگر مهارت شناخت انسان ها را داشتم . مهارت شناخت خودم را تا بدانم چگونه انسانی هستم آیا قدرت طلب ،مهر طلب یا انزوا طلب هستم . این می توانست گذران زندگی را برایم بسیار آسان تر کند.
لیستی از مهارت های خیلی خوبی دیدم که برای دوران پیش از بیست سالگی نیازه:
ببخشید اینقدر زود جواب میدم 
منظورم کلی بود:
هر نوع مهارتی که الان فکر می کنید اگر داشتین زودتر، راحت تر و خوشحال تر زندگی می کردین. چه حالا از نوع درآمدیو چه از نوع مهارت های زندگی…
با دیدن این لیست، این مشاهده به ذهنم رسید:
تجربه برخورد با نسلهای قدیمی، بهم میگه که اکثر افراد اون نسل تقریبا مهارتهای لازم (البته برای نسل خودشون، به جز توسعه نرم‌افزار، این لیست به نظر مستقل از زمان میاد) رو به دست میاوردن. ظاهرا روشهای آموزشی نسل ما یا دلیلی دیگه، باعث شده که خیلی از این مهارتها رو کسب نکنیم و این در وضعیت امروز و آینده خودش رو نشون خواهد داد. حتی الان هم به نسبت نسلی هستیم که توان تغییر مسیر بسیار پایینی داریم، در حل تعارضها بسیار ضعیف هستیم، در روابط عمومی به شدت ضعف داریم و … .
چرا این اتفاق افتاده؟
امور مشتریان و من دقیق درک نمی کنم چرا نیازه تا قبل از بیست سالگی و به طور کلی یعنی چی؟ زیرمهارت هاش چی میشه؟
