مسافرت از نوع کوله گردی در ایران چه تفاوت هایی با سایر نقاط جهان دارد؟

همان طور که می دونید کوله گردی، هیچ هایکینگ یا رایگان سواری، گونه ای از سفره که در تمام نقاط جهان رایجه و اتفاقی غیرعادی تلقی نمیشه. اطلاعات بیشتر: رایگان سواری

و می دونم که قبلا سوالی هم در این باره در پادپرس مطرح شده: چگونه می توان یک رایگان سوار هیچ هایکر شد؟

من خودم تا حالا انجامش ندادم اما بهش فکر می کنم و علاقه مند هستم. البته من در بین آشنایان خودم کسانی رو می شناسم که این نوع سفر رو چه در ایران و چه در خارج ایران تجربه کردن و حقیقتا تجربه های خوبی هم دارن. خواستم ببینم به نظر شما چه موانع، شرایط خاص و تفاوت های ویژه ای در این سفر بین ایران و سایر کشورها وجود داره. یعنی به نظر شما مشکلات این کار در ایران بیشتره؟ آیا از امنیت کمتری برخورداره؟ آیا با فرهنگ هامون ناهمخونی هایی داره؟ و …

4 پسندیده

مشکلات هیچ هایک لزوما در ایران بیشتر نیست، ولی دو تفاوت کوچیک الان به ذهنم میرسه:

اولا ما از بچگی برای داشتن یه زندگی پر از هیجان و ریسک اموزش داده نمیشیم، و خیلی تفریح‌های سالم ولی پرریسک رو در دسترس نداریم. مثلا کمتر بچه ای رو میشناسم که از بچگی سنگنوردی بلد باشه (البته این روزها داره بهتر میشه).

دوما یه کم به خاطر فرهنگمون و یا سبک ارتباطی مون، ممکنه دچار تعارف هایی بشیم که بجا نباشه و موقعیتمون رو دچار ریسک کنه.

برای همین توصیه میشه کسی که در ایران هیچ هایک میکنه حتما دفعات اول به همراه افراد کاربلد باشه و تنهایی پیش نره.

1 پسندیده

صحبت از این شد که ریسک پذیر نیستیم. این رو خیلی قبول دارم. به وضوح در رفتارهای خودم و اطرافیانم می بینم که حاضر نیستند خودشان را برای چالش های بزرگ آماده کنند. اساسا انگار آدم های بی حالی هستیم. اخیرا آماری توسط مرکز آمار ایران منتشر شد (نیمی از ایرانیان حال کار کردن ندارند) که نشون میده ما اصولا آدم های باحال و پرحوصله ای نیستیم. ترجیح میدیم ساعت ها یک صفحه تلگرام رو بالا پایین کنیم و عکس های قشنگ رو لایک کنیم تا اینکه بخوایم وارد اتفاقات از قبل پیش بینی نشده بشیم.
یک تجربه ای که دارم اینه که می بینم آدم هایی که با ماشین به طبیعت میان اصرار دارن تا جایی که ممکنه و ماشین هنوز گیر نکرده رو با ماشین برن غافل از اینکه وقتی میایم تفریح قراره از بودن در اونجا لذت ببریم نه اینکه تا عمقی از رودخانه با اتومبیل وارد بشیم.
@pd.in اشارات خیلی خوبی کردی، ممنون.

1 پسندیده

خب من این لحظه اینجا هستم که اعلام کنم بالاخره پس از مدت ها سربازی و گرفتاری و کار و … برنامه ریزی های جدی اولین هیچهایکم رو انجام دادم و حدود یک هفته دیگه اولین سفر ماجراجویانه خودم رو به استان های اردبیل و گیلان انجام خواهم داد. خب خیلی خبر خوشحال کننده ای برای خودم هست که بالاخره داره اتفاق میفته و میخوام اظهار امیدواری کنم همه دوستانی که به این نوع سفر علاقمند هستن دل رو بزنن به جاده و البته با برنامه ریزی مناسب زندگی بهتری رو تجربه کنن. هیچی دیگه فقط خواستم پیش پیش یه کم شوآف کنم :))

3 پسندیده

خیلی خوبه برای هیجان محیط :+1:. در طول سفر ماجراجویانه تجربه جالبی داشتید، پادپرسی‌ها رو هم در جریان بزارید تا ببینیم حرفه‌ایها چه سبکی در نوشتن تجربه‌ها دارن :thinking:

سلام.
با خبرهای خوب اومدم!

.
من و دوستم امیر، حدود هزار کیلومتر رو هیچهایک کردیم. هیچهایک ما از خروجی کرج به سمت قزوین شروع شد و با گذر از قزوین، تاکستان، ابهر، زنجان، اردبیل، نمین، آستارا، لوندویل، چوبر، لیسار، تالش، پونل، شاندرمن، ماسال، فومن، رودبار، منجیل، لوشان دوباره به قزوین و نهایتا تهران ختم شد.

حدود هجده ماشین مختلف رو عوض کردیم و این یعنی هم صحبتی با هجده راننده مختلف. از این تعداد دو تا از خودروها کامیون بودند، دو تا نیسان و بقیه سواری.

کل سفر حدود هشتاد ساعت طول کشید. بیشترین اقامت ما در شهرهای اردبیل، آستارا و ماسال و ییلاقاتش بود که در هر کدام حدود پانزده شانزده ساعت توقف کردیم. بیشترین معطلی برای سوار شدن حدود یک ساعت و ده دقیقه بود. (باید صبورتر از این حرف‌ها باشید).
بهترین لحظات سفر عبور از گردنه #حیران و اقامت در ییلاق #اولسبلنگاه بود. مخصوص لحظه‌ای که در ییلاق اولسبلنگاه نم‌نم باران قطع شد، بادی وزیدن گرفت و ناگهان مه روی تپه‌ای که بودیم کنار رفت، در عرض چند ثانیه منظره‌ای باشکوه مقابل‌مون قرار گرفت و مه در دره‌های دو طرف‌ سرازیر شد.
در کل هیچهایک بین شهرها (جز در مسیر برگشت قزوین-تهران که به علت محدودیت زمانی مجبور به دادن کرایه هفت هزار تومانی شدیم) هیچ گونه هزینه حمل و نقلی در بر نداشت. هیچ گونه هزینه اسکانی ندادیم و از کمپینگ چادر و کیسه خواب استفاده کردیم. هزینه خورد و خوراک ما حدود صد هزار تومان شد که شامل ناهار معمولی پلو و صبحانه و شام املت، ساندویچ یا سیب زمینی می‌شد.

این جزییاتی از این سفر بود که به من ثابت کرد سفر کردن اونقدر هم دست نیافتنی و هزینه‌بر نیست. مسافتی که رفتیم و موفقیتی که در سوار شدن اتومبیل‌های گذری پیدا کردیم برای من بسیار فوق‌العاده‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم. به من ثابت کرد جاده مهربون‌تر از چیزیه که فکر می‌کردم. راننده‌هایش هم کلی آدم‌ هستند با قصه‌های شنیدنی. از امروز برای سفر بعدی لحظه‌شماری می‌کنم.

5 پسندیده

تازه داستان داشت جذاب میشد

چرا تمومش کردین؟:disappointed_relieved:

1 پسندیده

سلام. دومین هیچهایک خودم رو هم از خراسان رضوی شروع کردم و با گذر از خراسان شمالی و گلستان به شاهرود ختم کردم. گزارش از دومین سفر رو هم به زودی انشالا خواهم نوشت.

3 پسندیده

گزارش سفر تابستانی ۷ تا ۱۰ شهریور

(هیچهایک در #خراسان_شمالی، #گلستان و اندکی #سمنان)
.
سلام. این #سفر رو هم با یک مسافت نه چندان بلند ریلی شروع کردم. گویا علاقه خاصی دارم حتما قسمتی از سفرم ریلی باشه و نمی‌دونم چرا هیچ وقت از خود مشهد #هیچهایک رو شروع نمی‌کنم!
.
چهار روز هیچهایک من از جاده آسفالت ایستگاه راه آهن شهر #اسفراین رسما آغاز و در ورودی شهر #شاهرود به پایان رسید. (به شاهرود که رسیدم نزدیک شب بود. فرداش باید سرکار می‌بودم. هیچهایک در شب هم که جایز نیست. پس اجبارا از #شاهرود تا #مشهد رو هم قطار سوار شدم)


.
حدود ۴۹۰ کیلومتر #هیچهایک کردم. تعداد ۱۶ خودروی مختلف سوار شدم.
۲ وانت و ۱۴ سواری. از خودروی جیلی ام گرند و زانتیا بگیر تا پراید و پژو ۲۰۶. .
اولین راننده خانم هیچهایک‌های من هم در مسیر #آشخانه به #گالیکش ثبت شد. راننده دختری گنبدی بود به همراه مادرش. راننده‌ها از پیرمرد ۶۲ ساله تا جوان ۲۲ ساله متغیر بودند. بعضی تک‌سرنشین بودند و تعدادی هم خونواده بودند که من رو به جمع خودشون راه دادند!
.
بیشترین جایی که من ساکن موندم روستای #روئین بود که حدودا ۲۰ ساعت توش مستقر بودم (در حالیکه حقش بود یک هفته فقط توی این روستا می‌موندم :disappointed:) و بعد از اون هم #گنبد_کاووس بود که تقریبا همین مدت ساکن بودم وگرنه بقیش رو مدام در حرکت بودم.
.
در این سفر از ارگ روستای #دولت_آباد، ارگ #بلقیس، طبیعت روستای پلکانی #روئین، مجموعه تفریحی و آرامگاه #بش_قارداش، #برج_قابوس دیدن کردم و از بزرگترین حسرت‌هام هم از دست دادن عمارت و آیینه‌خانه #مفخم #بجنورد به علت تعطیلی روز #عید_غدیر و از دست دادن تماشای تالاب‌های #آجی_گل، #آلما_گل و … همچنین طبیعت روستا و #جنگل_ابر به علت نداشتن وقت بود.
.
مثل همیشه صحبت با اقوام و مردم مختلف از جذابیت‌های این سفر بود. این معاشرت‌ها من رو از دیدگاه های مردم سایر جاهای کشور با خبر می‌کنه. حتی اگر اون شخص، فردی مبتلا به اعتیاد در شهرستانی دور در این کشور باشه.
.
امیدوارم هر چه سریعتر فرصت دیگه‌ای فراهم بشه تا یک دل سیر در طبیعت جنگل ابر نفس بکشم و زیبایی‌هاش رو از نزدیک ببینم. بریم سراغ زندگی روزمره‌مون تا ببینیم کی دوباره وقت میشه بزنیم به #جاده این یار باصفای پر از دیدنی و شنیدنی :blush:

2 پسندیده