مقایسه صنعت آموزش در ایران و دنیا:‌ کدوم پایدارتر هست؟

جایی خوندم «اگرچه متاسفانه در کشور ما آموزش عموماً به عنوان طعمه ای برای جذب پروژه های مشاوره فردی و سازمانی مورد استفاده قرار میگیرد.» و کمی شاخ دراوردم!

چرا شاخ دراوردم؟ چون در کشور ما دقیقا برعکس هست! هر کسی میاد یه محتوایی میخونه و تا کمی یاد گرفت دوره و کلاس مربوط بهش رو میذاره و درامد کسب میکنه. چرا؟ چون ما ملت چندان خودفراگیری نیستیم!

یه مثال در تکمیل حرف بالا

مادرم در یکی از خودآموزی‌های اخیرشون، کار با یک نرم افزار را از طریق مشاهده‌ي مطالب آموزشی در یوتیوب یاد گرفتند که اگه قرار بود برن سر کلاسش حدود هشتصد هزار تومن براشون هزینه داشت!

این چیز جدیدی نیست، خیلی از کلاس‌های آموزشی داخل ایران که هزینه‌هایی حتی بیشتر از یک میلیون تومن دارد، توسط جامعه ی جهانی در وب به شکل آزاد در دسترس قرار گرفته.


در دنیا، کسب و کارها به سمتی رفتن که آموزش رو به عنوان یکی از خدمات رایگان عرضه میکنن و ازش برای جذب پروژه‌های مشاوره فردی و یا آموزش های غنی‌تر بهره میبرن. ولی در ایران برعکس هست، اکثر شرکت‌هایی که ربطی به آموزش ندارن هم دارن مدل درامدزایی شون رو به فروش آموزه‌هاشون تغییر میدن!

شرکتی رو میشناسم که تو کار ساخت و ساز توربین هست و سال گذشته در یه حرکت تستی از آموزش حدود صدمیلیون تومن جریان درامدی داشته و این درامد از درامد سایر بخش‌های شرکت بیشتر بوده!

پرسش

سوالی که برام مطرح شده اینه که کدوم مدل به نظرتون پایدارتر هست و نقاط قوت و ضعف هر کدوم چی هست؟

  1. آموزش به عنوان یه خدمت جانبی رایگان و وسیله‌ای برای جذب مشتری

  2. آموزش به عنوان خدمت اصلی و منبع درامدزایی اصلی

4 پسندیده

به نظر من تا وقتی که ارتباط با دنیای خارج و بازار جهانی قطع باشه، مدل ۲ همچنان می تونه با تمام قوا خدمت اصلی باقی بمونه. چون اصلی ترین ابزار مورد نیاز خودفراگیری، اینترنت آزاد و دسترسی آسون به همه اطلاعات موجود در دنیای اینترنتی است، که در ایران از نظر با مشکلات زیادی روبرو‌هستیم.

حدس می زنم قسمت عمده ای از آموزش گیرنده ها، باز از این سرمایه برای آموزش و درآمدزایی استفاده می کنن، چون مشکلات زیادی سر راه تولید و نوآوری وجود داره و بکارگیری اون علم، راه ساده و‌مستقیمی برای درآمدزایی نیست!

3 پسندیده