واکنش شما نسبت به کم کاری یه مسئول چیه؟

احتمالا برای همه پیش اومده که موقع کار اداری با کارمندی رو به رو شدن که به هر دلیلی وظایف خودشو درست انجام نمیده
نمیخوام درباره مشکلات سیستم حرف بزنم
شما به عنوان یه مراجعه کننده چی کار میکنید؟
یه راه اینه که به طرف مقابل یادآوری کنیم کاری که داره انجام میده وظیفه اونه و به خاطرش حقوق میگیره و حتی اگه لازم شد به مقامات بالاتر اطلاع بدیم
و راه دوم اینه که با خوش اخلاقی باهاش برخورد کنیم و اونم کارمونو راه بندازه

7 پسندیده

واکنش واقعیم (و نه اون ایده آلی که مد نظرمه) اینه که معمولاً با خوش اخلاقی صبر میکنم تا کارم راه بیوفته.
یکی دو بار سعی کردم از طریق سوپروایزر(مقام بالاتر) اعتراض کنم که قضیه به سمت ریش سفیدی و برطرف کردن کدورت رفت(انگار مشکل من شخصی بوده) واسه همین دیگه سراغ این روش نرفتم.
البته این رو هم بگم که دلیلی که باعث میشه با ملایمت صبر کنم اینه که تا حد زیادی به این افراد حق میدم. به نظرم بیشتر از اینکه این افراد مقصر باشن، و داد و بیداد من باعث عصبی شدنشون بشه، سیستم اداری خیلی داغونه(اون چیزی که ما ازش به عنوان بوروکراسی استفاده میکنیم خیلی خیلی داغونه)

3 پسندیده

با صبر کردن و خوش اخلاقی مشکلی ندارم
اتفاقا به خاطر کار یکنواخت یکمم بهشون حق میدم
ولی این کار باعث نمیشه وظیفه شون رو با منت انجام بدن؟
الان یه جوری شده که برای هر کاری آدما دنبال آشنا میگردن
خب اگه کارمندا وظیفه شون رو درست انجام بدن کسی به خاطر یه کار ساده که باید بدون مشکل انجام بشه دنبال پارتی نمیگرده

1 پسندیده

اتفاقاً به نظرم این دنبال آشنا گشتن یه رابطه دو طرفه ست. کارمندا وقتی میبینن برای انجام کاری یکنواخت میتونن به راحتی از منفعت حسی و ماالی بیشتری بهره ببرن خود متقابلاً در کار خودشون کم کاری میکنن.
در واقع عدم آگاهی درست ارباب رجوع نسبت به مسیر اداری به نوعی تشدید کننده این امره. به هرحال هر کار اداری در نوع خودش باید مسیری رو پیش بره که ممکنه نیاز به زمان هست، وقتی منِ ارباب رجوع سعی میکنم با استفاده از آشنا این مسیرو واسه خودم کوتاه کنم، درنهایت به نوعی مدیون میشم. این دین به نظرم خیلی برای کام افراد اداری شیرینه و همین باعث شده خیلی از کارا سختتر از اونی که باید پیش برن.

2 پسندیده

یه واقعیت تلخ اینه که گاهی افراد با ترس از گزارش به مسوول بالاتر کارشون رو که وظیفشونه خوب انجام می‌دن و یه ترس دیگه هم ترس از آدماییه که کار رو به سر و صدا و جنجال می‌کشونن. این مورد دوم رو حتی تو مطب پزشکا هم دیدم، منشی به خاطر سر و صدایی که یه نفر راه انداخته علنا گفته تو بیا برو ما راحت شیم. تو سیستم اداری و حتی مدارس هم دیدم اگه متین و محترم و صبور باشی کارت به تعویق میوفته. بعد کلی صبر هم اگه جوش بیاری بازم تو اونی نیستی که کارت خوب راه بیوفته بلکه فقط سرزنش میشی که از تو توقع نداشتن. البته به شرایط طرف مقابل هم ربط داره که چقدر خودش به وظیفش آشنا هست یا نه.

2 پسندیده

بستگی به حال و روزم تو اون لحظه داره، و همینطور رفتار طرف مقابل.
اگه حال و حوصله سر جاش باشه، صبر می کنم تا جاییکه طرف خودش خسته بشه یا متوجه اوضاع بشه، حال و حوصله نباشه، تو اولین فرصت به طرف هشدار میدم که لطف کن کار بنده رو راه بنداز و … از این نوع حرفا