چقدر همان که می‌گویی هستی؟

بیا خونمون، تعارف نمیکنما … ؛ [در صورتی که داره فقط تعارف میکنه و یا دروغ مؤدبانه میگه].

تعارف و دروغ

بحثی هست به اسم یکپارچگی[1] که حرفش اینه که

  • همونی که میگی باش،
  • همونی که هستی رو بگو.

این بحث، مخصوصا برای رفتار حرفه‌ای و زندگی کاری خیلی مهمه. ولی چیزی تو ایران جا افتاده به اسم تعارف‌های الکی و دروغی، و اون قدر زیاد شده که این رفتار رو نوعی ادب می‌دونن و اگه شخصی به درستی رفتار کنه و از این نوع تعارف‌ها نکنه، فکر میکنن بی‌ادبه! در حالی که:

تعارف = دروغ مودبانه!

پرسش

  • شما چقدر خودتونید؟ چقدر از حرفاتون تعارف یا دروغ مودبانه‌س؟ چرا؟
  • احساس و عکس‌العملتون در برابر تعارف بقیه چیه؟ چرا؟

از تجربه‌های شخصی‌تون بگین تا بتونیم خودمون رو در طرف مقابل بهتر درک کنیم!


دنباله‌ی موضوع‌های


  1. integrity ↩︎

8 پسندیده

برای غریبه ها اشکال نداره ، مثلا رد میشی میگی حال شما ؟ میگه ممنون. خب اینجا اصلا حال طرف برای من مهم نیست ولی بازم می پرسم ، تازه اونم جوابم و نمیده ، من پرسیدم حالت و بگو اون میگه ممنون، که چی؟
اینا تبدیل به عادت شده، مثلا کلمه hello همینطوری اختراع شد دیگه، نمی دونستند پشت تلفن چی بگن گفتن هلووو.

من تا جایی که میشه، سعی خودم رو میکنم، حتی سعی می کنم متنی که می نویسم بیشتر شبیه حرف زدم باشه.

رفیقام که می دونند نباید با من تعارف کنند، ولی با تعارف دیگران فقط سکوت می کنم یا فقط می گم ممنون ولی تا جایی که شده طوری رفتار کردم که دیگران دست به این کارها نزنند، جالبه بدونید دیگران هم خیلی راحت هستند

کلی خاطره دارم:

  • مثلا بعضی دوست هام بخاطر جاهلی شون، وقتی میرسن به من میگن چه خبرا؟ سریع میگم مگه من مجری بی بی سی ام؟ برو تو سایت خبرهارو چک کن!

  • دوست هام رو معمولا دعوت می کنم به خونه، مثلا ساعت 10 شب که میشه میگم برید دیگه، دیگه نمی تونم تحملتون کنم خسته شدم.

  • یا امروز صبح داشتم دست هام رو می شستم برادرم از پشت سرم رد شد و آروم گفت سلام، برگشتم گفتم بابا ولمون کن، تو هم با این سلامِ به زورت، ول کن نمی خواد به من سلام کنی.

  • میرم حمام، تا میام بیرون، بهم میگن رفتی حمام؟ جالبه جلو چشمشون از حمام در اومدم بازم می پرسن! بعدش میگن عافیت باشه، منم میگم: که چی عافیت باشه؟ بعد میگن یعنی سلامت باشی، منم میگم مگه سلامتی من دست شماست؟ بیماران لاعلاج رو بیارم پیشتون شاید فرجی شد، بعد هم میگن دیونه ای!

  • سر سفره، مامانم برای خودش یه لیوان دوغ میریزه و به همه میگه بفرما، رو به من که میگه بفرما، میگم بخور دیگه، مگه چلاقم خودم بخوام میریزم، بعد بابام میگه چته بچه، مگه اینارو یاد نگرفتی؟ منم میگم نه!

  • مثلا زنگ میزنم به برادم و میگم سلام فلان چیز رو چکار کردی؟ بعد میگه حال و احوال هم که نمی پرسی، بعد میگم خب حالا فرض کن پرسیدم و تو هم گفتی دارم از درد می میرم، چکار می تونم بکنم؟ بعد میگه خل و چلی!

از این خاطرات زیاده، همه اینها نتیجه چندین سال تلاش من برای خود بودن هست و نتیجه هم داده.

7 پسندیده

من تعارف نمیکنم و وقتی کسی خیلی بهم تعارف کنه معذب میشم. توی تعارف کردن لفظی و نون قرض دادن به همدیگه هم کم میارم. چون اصولا ازین عبارات استفاده نمیکنم و بلدشون نیستم.

ولی یک چیزی که برام عجیبه اینه که بقیه نه تنها خودشون تعارف میکنن و این عمل خیلی جاها فقط یه احترام گذاشتن و خوب حرف زدن نیست و عملا یه دروغه، شما رو هم به اینکار دعوت میکنن.

مثلا من انگشتری دارم که قشنگه و معمولا توی برخوردهام همه بهش واکنش نشون میدن و میخوان از نزدیک ببینش. وقتی دیدنش میگن چه قشنگه مبارک! منم با لبخند میگم اره خیلی، ممنونم. و بعد اونا با تعجب بهم میگن باید بگی قابلی نداره. :neutral_face: در صورتی که من اینو بگم عین دروغه. هیچ هم مودبانه نیست. خب اگر قابلی نداشت و دوسش نداشتم خب نمیذاشتم دستم دیگه. ولی این که بد نیست یه تعارفی کنی، قابلمو نداره (به طعنه) و این جور حرف ها رو خیلی میشنوم! و تازه به نظرشون یه ادمی اومدم که اداب معاشرت رو رعایت نمیکنه!

5 پسندیده

چقدر عالی که از تجربه‌های منحصر به فردتون گفتین :heart_eyes: این طوری هم ترفندهایی یاد می‌گیریم و هم جامعه‌مون رو از بیرون می‌بینیم.

بله متاسفانه کسی که تعارف نمیکنه و برای حفظ یکپارچگی‌ش تلاش میکنه، بی‌ادب، دیوونه و یا نامتعارف در نظر گرفته میشه.

ولی خوبیش اینه که انگار با گذشت زمان داریم درس می‌گیریم و تعارفات رو کمتر استفاده می‌کنیم. یعنی نسل پدربزرگ من خیلی به تعارف عقیده داره، نسل پدرم کمی فاصله گرفته و حتی وقتی از سر عادت میره سراغ تعارف، خودش متوجه میشه. نسل من و بعد من امیدوارم این روال رو جابجا کنه.

پ.ن. خودم هم تجربیات و مشاهدات عجیبی از حجم تعارف در شیراز دارم که حتما سر فرصت میام و تو همین پاسخ اپدیت میکنم.

4 پسندیده

من از اواخر نسل پدر شمام :sweat_smile: واقعاً وقتی فکر می‌کنم با تعارف مشکل دارم ولی عادت شده برام، مثلاً از سلام، چه خبر،خوبی، بفرما و . . . @Naser_Eslami تا قابلی نداره @Zah_Ra و سلام برسون و بعدش قربانت و فدا . . . یعنی دیگه ته دروغ.
تو مدرسه که دیگه نگو: اگه با همکارات برسی به دری، گرفتار میشی، این میگه شما بفرمایید، اون میگه نه امکان نداره، حالا خوبه یه قاعده هرکی دست راسته اول، از یک جایی وارد فرهنگ بفرمای دم در شده و گرنه چه ازدحامی داشتیم موقع ورود و خروج :rofl:

یه مورد خنده‌دار دیگه: دوستی تعریف می‌کرد در مراسم ختم پدرشون انقدر که جواب تسلیت گفتن مردم رو گفته بود، به اشتباه به یه نفر گه گفته بود، ایشالا جاش خوبه، گفته بود قسمت خودتون
:innocent:
یه بارم مشابه این بلا سر خودم اومد؛ یه بار روز معلم مدیر به همه گل میداد و دیده بوسی، نوبت من شد، اشتباهی گفتم سال نوتون مبارک، فک کنم نشنید، احتمالش هست گوش آدم هم چیزیو که زبون عادت کنه بگه، بشنوه :upside_down_face:

تازه یه چیز بدتر، بعضیا میذارن وقتی مطمئن میشن احتمال قبول تعارفشون صفره، تعارف میکنن؛ مثلاً پا شدی بری، میگن شام بمون! یا آژانس که گرفتی، میگن می‌رسوندمت! واقعاً چی فکر می‌کنن؟ یا خودشون رو پیش کی می‌خوان خوب نشون بدن؟ وقتی طرف مقابل می‌دونه که راست نمی‌گن، یعنی صد در صد مطمئن نشدن که دروغشون پیداست؟

میشه اینجا یا تو ی بحث دیگه بگیم چه مدل‌های گفتگوی کوتاه و روزمره بدون تعارف سراغ دارید؟

7 پسندیده

من هم به گفتن یه سلام خوبی اکتفا کرده و سریع سر اصل مطلب می رم و از تعریف و تعارف الکی چه درباره خودم و چه دیگران خوشم نمیاد. ولی خب یه مشکلی هست چون اکثرا دور و بریامون اینجورن شاید فکر کنن آدم خشک و بی عاطفه ای هستیم . شاید بشه در این مورد یجور انعطاف به خرج داد.

4 پسندیده

انعطاف داشتن که خیلی خوبه ، ولی بستگی به شرایط هم داره ، مثلا بعضی ها بفهمند منعطفی سوارت میشن ولی بعضی ها نه

2 پسندیده

تعارفات جزیی از آداب معاشرت هستن و نباید زیاد سخت گرفت چه بهتر که با صداقت همراه باشند

مبالغه در هر کاری مطلوب نیست بیاد مصاحبه های مردم در تلویزیون افتادم که در هر مورد از مردم سوال میشود همه یه جور صحبت می کنند خبرنگار از مردم سوال میکند شما در روز چند بار دروغ می گویید؟همه در پاسخ می گویند دروغ کار بدیه و من اصلا دروغ نمی گویم :joy:
بقول حضرت مولانا :
آن یکی پرسید اشتر را که هی / از کجا می آیی ای اقبال پی
گفت از حمام گرم کوی تو / گفت خود پیداست از زانوی تو

4 پسندیده

اگر نیت تعارف کننده فقط دروغ و خوب جلوه دادن خودش باشه و اقدامش موقعی باشه که کار از کار گذشته مثلا با نیت اینکه مطمئن هست برنمیگردی و جلوب در بگه حالا امشب رو شام میموندی!
اینجا هم نیتش هم موقعیت اقدام مناسب نیست ولی برعکس گاهی واقعا تعارف نیست و نیت فرد مقابل از خیرخواهی و انجام گرفتن اون کار هست منتها فرد مقابل قبول نمیکنه و ما فکر میکنیم که اون فرد تعارف گر فقط تیر در تاریکی زده .

1 پسندیده

اي كاش فقط تعارف مي كردند اي كاش فقط دروغ مودبانه مي گفتند متاسفانه در كمال بدجنسي و سنگدلي دروغ ميگن رياكاري مي كنند :pensive:

1 پسندیده

سلام چطورین ؟ همگی خوبین؟ ایشالا که خوب و خوش و سلامت باشین :slightly_smiling_face:
دوست دارم بدونم که حستون از جملات اولیه من چی بود؟ آیا واقعا حس بدی بود؟ به نظرم با خودتون صادق باشید و بگید که حتی یه ذره احساس خوب هم بهتون دست نداد با اینکه میدونید من خیلی از شما رو نمیشناسم.
نظر من کاملا متضاد کامنت ها هست و باید فقط بنویسم و فرار کنم چون کتک می خورم :grin:
به نظر من خیلی از مثال هایی که اینجا زده شد نباید اسمشو تعارف یا دروغ گذاشت باید اسمشو جملات مثبت و احترامات گذاشت. احتراماتی که خیلی قشنگن و به آدم به طور ناخوداگاه خیلی چیزا رو یاد میدن.
بزارید چند تا مثال بزنم: وقتی من از حموم بیام بیرون و یکی بگه حموم بودی عافیت باشه اولین و مهمترین احساسی که بهم دست میده اینه که یکی وجود منو میبینه و حواسش به کارام هست و علاوه بر اینا میخواد بهم حس خوب امنیت رو هم بده. و بگه براش مهم هستم.
یا اگه مامانم سر سفره بهم آب تعارف کنه با اینکه تعارف کرده ولی مطمینم اگه بگم می خوام با جون و دل و با عشق آبو بهم میده و اصلا ناراحت نمیشه.
بله مثال عکسش هم هست. من خودم یه بار در مقابل یه آدم اسکاتلندی ساندویچ ناهارم رو تعارف کردم و اونم خیلی راحت ازم گرفت و خورد و خیلی قصه خوردم و فحش خودم دادم و فهمیدم این احترامات رو اگه واقعا قصد انجام اون کارو ندارم در مقابل کسی انجام بدم که با فرهنگ این احترامات آشنا باشه.
خیلی وقتا برای من پیش اومده که وقتی به یه همکار رسیدم و بهش سلام کردم و احوالشو پرسیدم گفته حالم خوب نیست و اومده و کلی برام درد دل کرده و آروم شده در حالیکه اگه فقط میگفتم سلام و خواستمو بهش میگفتم اون هیچ وقت حس راحتی نمیکرد و حرف دلش رو بهم نمیزد . خود من هم خیلی وقتا شده وقتی یکی ازم پرسیده چطوری گفتم خوب نیستم و نشستم باهاش حرف زدم از مشکلاتی که شاید نشه به نزدیکان گفت و حسم خوب شده.
یا مثلا اینکه اول شما بفرمایید خیلی حس خوبی به آدم میده چون واقعا عیج فرقی نداره کی اول بره ولی حس خوبی به آدم میده بزار چند ثانیه بیشتر با یه دوست یا یه هم نوع سر بشه که حافظ میگه
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد باقی همه بی حاصلی و بیخبری بود
به نظرم قشنگ تر میشه اگه آدم این احترامات رو بزاره ولی به طرف مقابلش هم نگاه کنه و زیاده روی نکنه و البته برای خودش احترام قایل باشه و جایی که واقعا کار ی رو دوست نداره اصرار و تعارف بیجا نکنه که طرف مقابل نتونه تشخیص بده واقعا این کارو بکنه یا نه.
تعارفات تا جایی خوبه که مزاحمت و آزار و اذیت برای خودت و دیگران نداشته باشه و فقط حس احترام و حس مثبت به دیگران بده
با این تفاسیر من خودم رو هم یه آدم خیلی تعارفی میدونم و هم خیلی رک و پررو و البته خودخواه، هر سه شم دوست دارم.

2 پسندیده

با نظرتون موافقم و اون قسمت که بولد کردم تو نوشته شما، همون اینتگریتی یا تمامیت/یکپارچگی هست:

همونی که میگی باش، و همون که هستی رو بگو.

خب بستگی داره، اگه در ظاهر میگید «ایشالا که خوب و خوش و سلامت باشین» و ته دلتون چیزی غیر از اینه، حس خوبی ندارم، ترجیح میدم چنین جمله ای رو نشنوم.

ولی اگه منظورتون دقیقا همین جمله ای باشه که گفتین، از شنیدنش احساس خوشی بهم دست میده.

تو فضای مجازی، به سختی بشه حس رو منتقل کرد، برای همین اگه مثلا شما یه غریبه بودین که این جمله رو میگفتین هیچ حس خاصی، بهم دست نمیده. همون طور که بارها غریبه ها تو پادپرس لاگین کردن و سلام احوالپرسی کردن قبل طرح پرسششون. نه احساس خوب و نه احساس بد. صرفا از روش پریدم رفتم رو اصل مطلب :wink: