چه شاخصه ای میتونه قدرت یک زبان رو مشخص کنه؟

زبان المانی در مقایسه با زبان انگلیسی قواعد خیلی دست پا گیرتری داره. خیلی ها وجود قواعد فوق العاده رو نمود قدرت یه زبان میدونن. ولیی از طرفی سادگی یک زبان کمک میکنه که راحتر یاد گرفته بشه. از طرفی باید گفت که یک زبان باید تعداد کلماتشش خیلی زیاد باشه تا بتونه مفاهیم رو مشخصا برسونه. به نظرتون زبان فارسی توی این دسته بندی باید کجا قرار داد و چیکار باید کرد که زبان فارسی قدرتمند بشه؟

2 پسندیده

مخالفم. این استدلال را در مورد زبان عربی هم شنیده‌ام و آن را قبول ندارم. حداقل در عمل می‌توان خروجی کشورهای عربی در ادبیات را با سایر کشوها مقایسه کرد و متوجه شد که چنین تصویری نادرست است. البته می‌توان به آثاری که هزار سال پیش توسط دانشمندان به زبان عربی نوشته شده است استناد کرد اما باز هم برایم قابل قبول نیست.

سادگی زبان (که به آن اشاره کرده‌ای) بسیار مهم است. اگر نتوان یک زبان را در مدت زمان معقولی یاد گرفت هر چه قدر هم که ساختار پیچیده‌ای داشته باشد (عربی و آلمانی) یا دایره واژگان‌اش بزرگ باشد بی فایده است.

با وجود این که در زبان انگلیسی دایره واژگان بسیار بزرگ است اما بسیار پیش می‌آید که چند واژه دقیقا با یک مفهوم متناظر است. برای مثال Fall و Autumn هر دو به معنی پاییز هستند. همچنین یک واژه می‌تواند با چند مفهوم متناظر باشد. برای مثال واژه spring هم به معنای فنر است، هم به معنای بهار و هم به معنای آبشار. این یکی از پیچیدگی‌های زبان انگلیسی است. پیچیدگی‌های دیگر وجود جنسیت و افعال بی‌قاعده در این زبان است.

دوست دارم نظر یک زبان‌شناس را هم بدانم اما من سادگی یک زبان را نشانه قدرتش می‌دانم.

من زبان شناس نیستم و صرفا به عنوان یه برنامه نویس نظرم رو میگم . و اگر غلط بود از نظر کسی خوشحال میشم اگه بگه .
من همیشه سر کلاس ها وقتی بچه ها ازم میپرسن فرضا زبان برنامه نویسی C# بهتره یا Java زبان های برنامه نویسی رو با زبان های زنده دنیا مقایسه میکنم و از شاگردا میپرسم " آیا میشه گفت که زبان فارسی بهتره یا عربی ؟" صد رد صد هیچ معیار دقیقی وجود نداره برای این که بشه 2 زبان رو با هم مقایسه کرد . تنها چیزی که قدرت یه زبان رو مشخص میکنه ( چه زبان برنامه نویسی چه زبان زنده برای حرف زدن ) آثاری هست که با اون زبان نوشته شده و سادگی استفاده از اون زبان .

1 پسندیده

تا حد زیادی این حرف درست است اما نه همیشه. برای نمونه تعداد زیادی از آثار قدیمی به زبان سانسکریت نوشته شده است اما آیا این دلیل برتری زبان سانسکریت به زبان دیگری است؟ به عنوان یک مثال دیگر تعداد زیادی از کتاب‌های علمی و فلسفی در سال‌های شکوفایی حکومت اسلامی به زبان عربی نوشته شده است اما آیا امروزه کسی از این زبان برای علم و فلسفه بهره می‌برد؟

به نظرم یکی از دلایلی که امروزه سانسکریت، عربی و لاتین کنار گذاشته شده‌اند پیچیدگی آن‌ها بوده است. اگر روزی زبانی ساده‌تر از انگلیسی به وجود بیاید، بدون شک زبان انگلیسی هم کنار گذاشته خواهد شد.

از لحاظ زبانشناختی که بگیم کدوم زبان برتره اصلا بی معنی هس چون زبان ابزار و پنجره ای برای دیدن دنیا از چشمان ان متکلمان میباشه اما در دنیای امروز شاخص هایی که نفوذ زبان رو بهتر میسنجه اینکه همگرایی زبان با علم چقده الان انگلیسی تقریبا زبان علم تکنولوژی هس ولی بحث سیاسی هم هس که چرا زبان علم مثلا تورکی نیس انگلیسی هس این به سیاست های استعماری دولت ها هم بستگی داره با تمرکز ثروت در اروپا علوم نوین شروع شد بعدش تولید اثار هم مهمه ممکنه یه موسیقی باعث بشه هزاران نفر یه زبانو یاد بگیرن یا یه رمان یا یه فیلم
اما زبان فارسی ، در ایران که کشور چن ملیتی هس بحث زبان فارسی حالت تقابلی داره و زیاد برای من تورک قدرتمند شدنش مهم نیس چون برای من از کودکی القا و تحمیل کردن که زبان فارسی برا اینکه رشد کنه باید زبان تورکی یا کوردی ضعیف بشه به همین خاطر اسمیله کردن شروع شد میخام اینو بگم که در تاریخچه بخشی از مردم ایران که غیر فارسن دید خوبی به فارسی نیس این باید حل بشه بعد به فکر توسعه ان بیافتید

امروز استاد زبان و فرهنگ ملل می‌گفت:
اگر زبانی بتونه کلمات خارجی رو در خودش حل کنه (یا به قول ایشون چرخ کنه) قدرت اون زبان رو نشون می‌ده. از این دید، زبان عربی رو مثال زد که تا کنون کلمه‌ای خارجی به شکل اصلی در اون وجود نداره و همه کلمات خارجی در زبان عربی با قواعد عربی تبدیل شدند.
در مقابل زبانی همچون فارسی، کلمات خارجی را معمولا با همان شکل خود نگهداری می‌کند.
و اشاره کرد که برخی زبان‌شناسان شکل دوم را نقطه قوت زبان می‌دانند.

2 پسندیده