کدوم رو می‌پسندید اجرای قانون به صورت ماشینی یا انسانی؟

به نظرتون درباره قوانین (قانون محل کار، قانون ساختمون محل زندگی، قانون یه کشور، قانون یه مذهب، …) چه رویکردی منجر به یه جامعه ی سازنده میشه:

  • رویکرد ماشینی: افراد بدون فکر به راه های گریز قانون رو اجرا کنند.
  • رویکرد انسانی: افراد از فکر خود کمک بگیرند و دلایل عقلانی برای رعایت نکردن قانون بیابند.
  • رویکرد سوم که توضیح میدم.

0 رأی‌دهنده‌

من خودم قبل از وضع قانون، هر نوع چک و چونه برای پیدا کردن قوانین بهتر رو قبول دارم، ولی فکر میکنم بعد از اینکه قانون وضع شد، اگه حاضر شدیم در جمع بمونیم، حتی اگه قانون مخالف میل ما باشه، بهتره موقع اجرا مثل یک ماشین عمل کنیم و با کد صفر و یک پیش بریم: قانون رو تمام و کمال اجرا کنیم، و یا اگه نکردیم، به راحتی جریمه رو بپذیریم.

شما کدوم رو برای خودتون میپسندین؟ اگه نکته ای داشت دلیل تون رو توضیح بدین تا بیشتر متوجه شیم.

دنباله‌ی موضوع چرا تمام مردم یک کشور، باید قانون اساسی اون کشور رو بپذیرند؟

5 پسندیده

من فکر می کنم اگر قانونی جامع و عاقلانه باشه در هر شرایطی بر حق هست و اگر من به عنوان تصمیم گیرنده بر حق و عادلانه تصمیم بگیرم خوب خود قانون هست پس فکر میکنم عدالت و حق برتری داره به قانون البته هرسه از نوع حقیقیشون نه اینکه من نفع خودم رو توش وارد کنم.

1 پسندیده

اگر من باشم، اول سعی می کنم اون قانون رو با منطق خودم بررسی کنم یا نکات مثبتش رو از هر زاویه ای بررسی کنم ولی اگر هیچ دلیل منطقی براش پیدا نکردم نه می تونم و نه می خوام که قبولش داشته باشم. نه این که قانون شکن باشم ولی سعی می کنم در شرایطی قرار نگیرم که بخوام اون قاعده رو رعایت یا رد بکنم.
بالاخره هر قانونی رو انسان هایی مثل ما وضع کردن و ممکنه یه نقص هایی هم داشته باشه .
ولی تاکیدم بیشتر رو اینه که سعی کنم نکات مثبت قانون رو نگاه کنم و قبولش کنم.

1 پسندیده

به نظر من تعریف از قانون مهمه.
اگر قانون برای این باشه که بلاخره یه فرقی باید با حیوانات داشته‌باشیم. نتیجه گزینه دوم میشه. و اگر صرفاً یه چیزی هست که به قول خیلی‌ها یه چارچوبی باشه، حالا هر چی می‌خواد باشه، باز گزینه دوم به نظر من به سعادت نزدیکتره.
اما تعریف قانون می‌تونه این نباشه.
مثلا قانون راهنما زدن برای عبور از خطکشی. میدونیم که گذر از این قانون می‌تونه منجر به تصادف بشه. و جریمه خودش رو داره.
اما مثلاً قانون شرب خمر. که در قوانین ایران میگه اگر کسی مصرف کرد باید کشته بشه. بر چه اساس؟ آیا صرف هدف تفاوت ما با دیگران منجر به وضع این قانون شده؟ آیا این قانون منجر به سلامتی و حس امنیت در افراد میشه؟ با چه تناسبی؟
می‌بینیم که قانون می‌تونه مخالف خیلی معیارهای اساسی وضع بشه. و اشخاص قانون‌مدار با رعایت قانون سیلی ایجاد کنند برای له کردن زندگی‌های سالم.
پس لازمه در جامعه‌ای که قوانینش خلاف معیارهای انسانی هست، گاهی قوانین رو زیر پا بگذاریم. همون طوری که در فوت انسان‌های بسیار بر اثر مصرف متانول دیدیم که به صراحت اعلام کردند این‌ها برای ضدعفونی شدن مصرف کردند. در واقع دروغی بود برای دور زدن قانون.

1 پسندیده

@mohammad.etemaddar
من باهات موافقم ولی اثرات جانبی قانون رو نگاه کن به عنوان مثال اگر من شراب بخورم به خودی خود هیچ کس نمیتونه به من خرده بگیره ولی اگر زندگی یکی دیگه رو نابود کنم چی ؟ خیلی ها در حالت مستی به کارهای خطرناک دست میزنن مثل قتل یا رانندگی با سرعت بالا
به نظر میشه قانون رو ویرایش کرد و انسان مدار تر کرد ولی نه به قیمت پر و بال دادن به کسایی که میخوان خطرناک زندگی کنن و بقیه رو هم درگیر این ماجرا کنن

بله، ضرر رفتارهای پرخطر و سود رفتارهای مفید قابل اندازه‌گیریه. مثلاً یکی از وظایف شرکت‌های بیمه همینه.
مثلا ما میگیم شرب خمر در خیابان ممنوع هست. مثلا جریمه داره. ولی اینکه به خاطرش جزای اعدام بذاری فقط به خاطر مسأله اخلاق، و بعد عرفانی و لذت حس اخلاق‌مداری عاقلانه نیست.
مثلاً مصرف الکل به خاطر خطر تصادف، ممکنه منجر به توقف اتومبیل و جریمه سنگین در همه جوامع پیشرفته بشه و مردم میدونن این برای سلامتی خودشون هست.
در کنار این جریمه با خطا متناسبه. هدف بازدارندگیه.

ولی با همه این تفاسیر خیلی دوست دارم فلسفه قانون رو بدونم.

1 پسندیده

بنابر این جملهتاریخ رو فاتحان می‌نویسند، میشه نتیجه گرفت که قانون رو هم حاکمان می نویسند و این قانون ممکنه صرفا بر حقوق بشر مبتنی نباشه.

1 پسندیده