دانشگاه بدون دیوار
من دوره ارشدم رو دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان بودم، همیشه دوست داشتم برم اونجا، البته خودم هم نمیدونستم که به جز جو علمی متفاوت، تازگی و جذابیت دیگهای برام داشته باشه و داشت، یکیش:
دانشگاهی در مسیر بین کوه و شهر، حصارش باغ ودرخت و عبور و مرور همه آزاد؛ خوب این از جنبه فرهنگی بسیار ارزندست کلی فایده داره، هم برای دانشگاه هم برای بیرون دانشگاه.
یه خاطره جالب از همین آزادی ورود براتون بگم: یه روز سمینار فیزیک بود دانشگاه و موقع سمینارا جو دانشگاه متفاوته، آدمای جدید میان و تنوع و ازین حرفا، تو این اوضاع که چشمت به جمال چهرههای نو روشن میشه، طبق عادت برای رفع خستگی پرده اتاقم رو کنار زدم تا از منظره بیرون لذت ببرم، فکر میکنید چی دیدم؟
گلهای از گاوهای با وقار، گاو واقعی، که راه گرفته بودن تو گذرگاه دانشگاه و عین خیالشون نبود که کجا اومدن و با کی طرفن. برای من که اوج شادی بود تا حالا گاو آکادمیک ندیده بودم که دیدم، خلاصه بعد هیجان و هیاهوی تماشا، همه دست به کار شدن تا مسیر گاوا به سمت خروج هدایت بشه.