من فکر میکنم خیلی وابسته هست به واکنش در مقابل افزایش قیمت بقیه اجناس و حقوق. به طور ساده بخوایم تحلیل کنیم: درآمد، هزینه به جز حمل و نقل، هزینه حمل و نقل. میشه سناریوهای مختلف برای تصمیم بر افزایش دسمتزد کارمندها و قیمتها در نظر گرفت. اگر همه به طور معقول افزایش پیدا کنن، به این معنی میشه که صرفا، نقدینگی در بازار تزریق شده و شکاف درآمدی بیشتر میشه، کنترل تورم سختتر میشه و در نهایت فرآیندهای گذشته تکرار میشه.
اگر این اتفاق نیوفته، سهم هزینه حمل و نقل در سبد خانواده افرایش پیدا میکنه و بویژه در شهرهای بزرگ مردم تحت فشار بیشتری قرار میگیرن ولی درآمد دولت افزایش پیدا میکنه و میتونه عملکرد بهتری داشته باشه(من فکر میکنم این سناریو مورد نظر هست). ولی واکنش جامعه سیاسی در سطح طبقه متوسط، واکنش عقلانی و اعتماد به دولت برای صرف درآمدها نخواهد بود چون سطح این طبقه الان بسیار پائین هست و با این تلنگر عملا قدرت اقتصادی و آرامش روانی خودش رو از دست میده. در هر صورت، ریسک این کار در شرایط رکود و بیکاری بسیار بالا هست و به نظرم خودزنی سیاسی به حساب میاد تا تصمیم اقتصادی.
با توجه به تصمیم قبلی برای کاهش سود بانکی بدون فرآهم کردن ساختار برای سرمایه گذاری مولد، من فکر میکنم تیم اقتصادی الان، نظریه خوانهای خوبی هستن و تجربه شرایط سنجی رو ندارن!