چند روزی است که اخباری مبنی بر افزایش قیمت حاملهای انرژی از جمله بنزین به گوش میرسد (خبر). بخشی از این افزایش قیمت طبیعی است. همانگونه که قیمت ارز هر ساله افزایش مییابد، طبیعی است که قیمت حاملهای انرژی هم افزایش یابد. از سال ۹۴ تاکنون ارزهایی مانند دلار و یورو حدود ۲۰ درصد افزایش قیمت داشتهاند در حالی که قیمت بنزین لیتری ۱۰۰۰ تومان باقی مانده است و افزایشی نداشته است.
در چند روز اخیر نقدهایی به دولت وارد شده است که چرا قیمت حاملهای انرژی را افزایش داده است؟ با خیلی از این نقدها موافق نیستم چون دلایل منطقی پشتشان نیست. به نظرم افزایش قیمت حاملهای انرژی جدا از این که قیمتها را به مقادیر واقعیشان در جهان نزدیکتر میکند فواید بسیار زیاد دیگری دارد.
پرسش
فکر میکنید چه اقشاری بیشتر از دیگران از افزایش قیمت بنزین آسیب میبینند؟
چه نقدهایی به افزایش قیمت حاملهای انرژی وارد است؟
افزایش قیمت حاملهای انرژی چه فوایدی برای ایران دارد؟
من فکر میکنم خیلی وابسته هست به واکنش در مقابل افزایش قیمت بقیه اجناس و حقوق. به طور ساده بخوایم تحلیل کنیم: درآمد، هزینه به جز حمل و نقل، هزینه حمل و نقل. میشه سناریوهای مختلف برای تصمیم بر افزایش دسمتزد کارمندها و قیمتها در نظر گرفت. اگر همه به طور معقول افزایش پیدا کنن، به این معنی میشه که صرفا، نقدینگی در بازار تزریق شده و شکاف درآمدی بیشتر میشه، کنترل تورم سختتر میشه و در نهایت فرآیندهای گذشته تکرار میشه.
اگر این اتفاق نیوفته، سهم هزینه حمل و نقل در سبد خانواده افرایش پیدا میکنه و بویژه در شهرهای بزرگ مردم تحت فشار بیشتری قرار میگیرن ولی درآمد دولت افزایش پیدا میکنه و میتونه عملکرد بهتری داشته باشه(من فکر میکنم این سناریو مورد نظر هست). ولی واکنش جامعه سیاسی در سطح طبقه متوسط، واکنش عقلانی و اعتماد به دولت برای صرف درآمدها نخواهد بود چون سطح این طبقه الان بسیار پائین هست و با این تلنگر عملا قدرت اقتصادی و آرامش روانی خودش رو از دست میده. در هر صورت، ریسک این کار در شرایط رکود و بیکاری بسیار بالا هست و به نظرم خودزنی سیاسی به حساب میاد تا تصمیم اقتصادی.
با توجه به تصمیم قبلی برای کاهش سود بانکی بدون فرآهم کردن ساختار برای سرمایه گذاری مولد، من فکر میکنم تیم اقتصادی الان، نظریه خوانهای خوبی هستن و تجربه شرایط سنجی رو ندارن!
مشاهده شخصی من این است که امروزه قشر متوسط و ثروتمند جامعه دارد از ارزانی حاملهای انرژی بیشترین بهره را میبرد. برای مثال احتمال این که شخص ثروتمند بیش از یک خودرو در خانه داشته باشد و بیشتر به سفر برود بیشتر است تا یک شخص فقیر. به عنوان یک مثال دیگر شخص ثروتمند انرژی به مراتب بیشتری را صرف گرم کردن خانه بزرگاش میکند تا یک شخص فقیر که در یک خانه کوچک زندگی میکند.
قبول دارم که نگاه بالا بسیار سادهسازی شده است اما نمیتوان آن را نادیده گرفت. در همین تهران افراد زیادی را میشناسم که صرفا به خاطر ارزان بودن بنزین، ترجیح میدهند با خودروی شخصی به محل کار بروند که مشکلات زیادی را به وجود آورده است.
فکر میکنم اگر دولت بتواند حقوق کارگرها را به درستی افزایش دهد به طوری که قدرت خریدشان کمتر از قبل نشود، این طرح میتواند مفید باشد. هر چند طبیعی است که فشار این طرح بر قشر متوسط و ثروتمند جامعه خواهد بود و فکر میکنم منتقدان اصلی چنین طرحی هم همین اقشار هستند نه قشر ضعیف جامعه.
نکته در فیدبک تورمی در حالت آیده ال هست. چون قشر ثروتمند از تورم بیشتر سود میبرن. ما یک بار این کار رو تجربه کردیم که جواب نداده. درآمد این کار میره در ساختار دولتی و باز هم به دلیل ساختار اقتصادی ایران که قشر ثروتمند سهم بیشتری میبرن از این درآمد. مثال دیگه این مسئله مالیات هست که اون هم به خاطر حالت دوم، والبته فرار مالیاتی، باعث تعادل نمیشه بلکه شکاف رو بیشتر میکنه.
سوخت بجز در حمل و نقل جزء مردم جامعه در بخش های دیگری هم کاربرد های اساسی دارد
تولید انرژی
صنعت
حمل و نقل کالا و خدمات
…
هر گونه تغییر در قیمت سوخت در هزینه نهایی تمام کالا ها ( بدون تغییر در دستمزد ها) تاثیر مستقیم دارد
همینطور باعث پایین آمدن نرخ مقرون بصرفگی بصورت عمومی در ساختار کسب و کار کشور میشود چون نیاز به سرمایه در گردش و غیر قابل برداشت در عموم مشاغل و صنایع افزایش پیدا میکند
از طرفی یکی از ویژگی هایی که در ارزش واقعی پول ملی تاثیر گذار است مقدار سوخت یا انرژی قابل تهیه با هر واحد ارزی است
در صورتی که سوخت هم از سال 94 تا امروز 20% رشد قیمت داشت قطعا ارز های رایج دچار نوسان بسیار بیشتری میشدند
اقشار ضعیف جامعه متحمل فشار بسیار زیادی در نتیجه تغییر قیمت سوخت خواهند شد
برای مثال در کشور ما تعداد بسیاری از مردم برای رفع کسورات مالی به مسافر کشی مشغولند ، گرانتر شدن سوخت یعنی نرخ پایین تر مقرون بصرفگی در این شغل
حمل کنندگان بار نیاز به هزینه اولیه و خواب پول بیشتری دارند که یعنی نرخ پایین تر مقرون بصرفگی
صنایع کالا هارا به نسبت مورد نیاز گرانتر میکنند که این یعنی علاوه بر کاهش درآمد ها ، افزایش هزینه ها نیز شامل حال قشر ضعیف جامعه خواهد شد .
اما از طرفی نیز مهم است این افزایش قیمت چگونه هزینه و سرمایه گذاری شود
ممکن است شما بهای سوخت را 20% افزایش دهید در مقابل خدمات درمانی رایگان ، حقوق های بیکاری یا بازنشستگی به ساختار تامین اجتماعی خود اضافه کنید
یا بسیاری موارد دیگر
در این صورت شاید بتوان برآمد نرخ فشار روی اقشار جامعه را با افزایش قیمت ها کاهش داد
گاهی هم افزایش قیمت سوخت میتواند در نتیجه تغییر سیاست های انرژی کشور باشد
برای مثال بنزین دوبرابر میشود . با مازاد درآمد سرمایه گذاری در زمینه نیروگاه های هسته ای یا خورشیدی میشود که بتوان سهم انرژی برق را افزایش داد تا جایگزین بنزین یا نفت باشد
( نمونه اینکار افزایش قیمت بنزین برای مصرف گاز cng در کشورمان بود )