۱) زیاد روی بخش “فرصت” تمرکز نکنین، منظور این که الان بتونین…
۲) مهم بودن مردم فرق میکنه با این موضوع… الان کسی از مسئولینی که اختلاس نمیکنن تشکر نمیکنه بابت اختلاس نکردن و در هر حال مسئولینی که واقعا در عمل پاسخگو نیستن دارن فحش میخورن که توانایی فراهم کردن رفاه برای جامعه رو ندارن…
۳) اون بخش دوم که «میتونم چند میلیارد پول داشته باشم» رو فکر میکنم اشتباه تایپ کردین و منظورتون «کمتر داشته باشم» بوده… چون در هر دو حالت که نمیشه میلیاردر بود…
۴) این بخش رو فراموش کردین که همین الان هم مردم دیگه براشون مهم نیست اختلاس چون انقدر زیاد شده که مردم دیگه عادت کردهان… وگرنه این همه دزدی (فقط امروز: اکنون بیش از 500 هزار میلیارد تومان رانت اقتصادی و فرار مالیاتی در کشور وجود دارد.) هیچجای دیگهی دنیا به جز ونزوئلا شاید وجود نداشته باشه…
حداقل خودم برای مسئولینی که کارشون رو درست انجام میدن احترام قائلم و از هر فرصتی برای همکاری یا ابزار محبت استفاده میکنم
صرف اختلاس نکردن دلیلی برای تشکر کردن از مسئولین نیست
اونها باید کارشون رو خوب انجام بدن(تا اینجا وظیفه) و باید بتونن خلاقیت، نوآوری و افزایش بازدهی در سازمان و ساختار ایجاد کنند(عاملی که باعث میشه لایق تشکر باشند)
وجود فساد و کم و کیفش که اینجا نمیگنجه ولی اینکه مردم عادت کردن رو نمیتونم قبول کنم
ونزوئلا…
راه دور نمیریم، در همین عربستان که بغل گوشمون هست فساد در بسیاری موارد در قالب قانون اجرا میشه
(فصل چهار و هفت قانون اساسی عربستان مطالعه شود)
سوال عجیبیه. سخت بشه بهش جواب داد «اره میدزدم!» به نظرم میرسه افرادی هم که دزدیدن و رفتن، خودشون رو لزوما دزد نمیدونن. بلکه صرفا حس میکنن حق خودشون رو برداشتن و رفتن. یا مثلا یه کار باحال و هیجان انگیز کردن، زرنگی کردن یا … .
اگه هدف سوال اینه که تمایلات انسانی رو جویا شه، جواب دادن به این پرسش برام راحت تره:
اگه بهت این امکان رو میدادن که ۵۰۰ میلیون دلار وام بلاعوض بگیری، ایا وام رو میگرفتی؟
پ.ن. این ضرب المثل رو قبول دارم که میگه «در خونه ت رو ببند، همسایه ت رو دزد نکن.» برداشتم ازش اینه که اکثرمون وقتی با دربِ باز (سیستم خراب) روبرو میشیم، احتمالا دست به شیطنت و دزدی میزنیم.
من راستش خیلی از اختلاس جوک نمیسازم حتی بعضی از اونها رو مفید میدونم چون به نظرم کارهایی که بعضی از به ظاهر مختلسین انجام دادن خیلی مفیدتر از افرادی بوده که سالها هیچ کاری رو انجام ندادن ولی عملا از طریق بازی با قانون همون میزان پول رو به دست آوردن.
نکات خیلی جالبی در بحثها مطرح شد ولی جواب خودم به این شکل هست که اگر بتونم ۹۰ درصد پول رو به شکلی مفید در کاری آیندهدار و عمیق صرف کنم، حتما اینکار رو انجام میدم.
البته در نهایت احتمالا مجازات هم خواهم شد ولی هم خودم زندگی کردم و هم کاری رو انجام دادم که مطمئن هستم که با ساختار کنونی هیچوقت با میزان بیشتری پول در مملکت انجام نخواهد شد. دلیل هم تقریبا همون چیزی هست که در بحث بود، ساختارهای موجود راه تغییرات مفید رو به شکلی وسیع بسته و تلاش برای ایجاد حرکتی مفید در این ساختار در هم تنیده بدون دور زدن ممکن نیست.
اونها باید کارشون رو خوب انجام بدن(تا اینجا وظیفه) و باید بتونن خلاقیت، نوآوری و افزایش بازدهی در سازمان و ساختار ایجاد کنند(عاملی که باعث میشه لایق تشکر باشند)
بخش دوم هم وظیفه هست و منتی نداره و لایق قدردانی نیست. خلاقیت و نوآوری در پاسخ به نیاز و ایجاد رفاه هست و بخشی از وظیفه به حساب میآد.
این ادعا خیلی عجیبه… بسیار کم هستن کسانی که فرصت به دست آوردن این حجم از ثروت رو دارن…
یعنی همه اگه اون راه رو برن (فارغ از نداشتن سرمایهی اولیه و مشکلات دیگه) میتونن میلیاردر بشن؟
توی هر جامعهای همینه… تعداد اندکی اکثر ثروت رو کنترل میکنن و مردم همیشه توی فقر دست و پا زدهان و باید کار کنن تا بتونن خودشون رو سیر کنن… امکان نداره همه بتونن پولدار باشن… اصلا به لحاظ اقتصادی هم شدنی نیست…
ولی اینکه مردم عادت کردن رو نمیتونم قبول کنم
قبول کنین چون درسته… الان شما ببینی مثلا فلان مسئول نهاد دولتی ۵۰۰ میلیارد دلار و کل پول نفت ۱۰ سال پیش رو دزدید و دستور اومد پیگیری نکنید، واکنشت چیه؟ نهایت ۲ دقیقه حرص خوردن… این که برم اعتراض کنم؟ شما هم مثل همه میشینی توی خونه میگی «وقتی هیچکس هیچکار نمیکنه به من چه؟ اصلا دست من به کجا بنده؟ این همه بردن و خوردن این هم روش… اون پول که در هر حال توی جیب من نبود و توی جیب من هم نمیره… اعتراض تکنفرهی من به جایی نمیرسه و…»…
واقعیت امر اینه که ایران با کشورهای اروپایی و آمریکایی فرق میکنه… تا زمانی که مردم روزی یه وعده غذا بخورن هیچ مشکلی نیست که انقدر با خیال آسوده اختلاس و دزدی میشه…
راه دور نمیریم، در همین عربستان که بغل گوشمون هست فساد در بسیاری موارد در قالب قانون اجرا میشه
(فصل چهار و هفت قانون اساسی عربستان مطالعه شود)
عربستان بدترین مثال ممکنه چون اصلا الگوی مناسبی برای هیچ کشوری توی جهان نیست…
ما یک بار در طول تاریخ از عربستان تاثیر گرفتیم و سیاهبخت شدیم…
شما داری میگی اینجا دزدی میشه باشه، عیب نداره، چون اونجا هم دزدی میشه پس مشکلی نیست…
سوال عجیبیه. سخت بشه بهش جواب داد «اره میدزدم!» به نظرم میرسه افرادی هم که دزدیدن و رفتن، خودشون رو لزوما دزد نمیدونن. بلکه صرفا حس میکنن حق خودشون رو برداشتن و رفتن. یا مثلا یه کار باحال و هیجان انگیز کردن، زرنگی کردن یا … .
پاسخ صادقانه و بیرودرواسی پاسخ درسته… کسی که مطمئن باشه خوب میگه نمیدزدم چون وجدان و شرافت دارم و به حقوق مردم اعتقاد دارم و…
چطور کسی که چند میلیارد دلار میدزده حس میکنه حقش بوده؟ اون آدم باید متوهم باشه یا خودش رو چیز فرض کنه که همچین باوری داشته باشه…
این افراد دزد هستن و دزدی رو هیچجوری نمیشه توجیه کرد…
من راستش خیلی از اختلاس جوک نمیسازم حتی بعضی از اونها رو مفید میدونم چون به نظرم کارهایی که بعضی از به ظاهر مختلسین انجام دادن خیلی مفیدتر از افرادی بوده که سالها هیچ کاری رو انجام ندادن ولی عملا از طریق بازی با قانون همون میزان پول رو به دست آوردن.
خوب شما ظاهرا توی مؤسسه اعتباری کاسپین یا صندوق خاک پای فرهنگیان حساب نداشتهاین که اندوختهی زندگیتون رو اختلاس کنن و سفرهاتون خالی بشه…
نکات خیلی جالبی در بحثها مطرح شد ولی جواب خودم به این شکل هست که اگر بتونم ۹۰ درصد پول رو به شکلی مفید در کاری آیندهدار و عمیق صرف کنم، حتما اینکار رو انجام میدم.
کدوم پول؟ پول اختلاس شده؟ یعنی اختلاس میکنین حتما؟
سوال جالب و مهمی است. میشه دلایل فساد مالی رو در تجزیه و تحلیل چرایی وقوع «فساد مالی در فرصتهای مناسب» بررسی کرد.
بله طرف حس میکنه حقش بوده اگه کسی جای این فرد هم قرار بگیره همین حس رو داره و این توالی.
ریشه مسئله رو در تاریخ طولانی این کشور باید جستجو کرد و حداقل تا اواخر حکومت عباسیان باید عقب بریم. از اون زمان رسما ماهیت دولت (state) در کشور ما به سمت چپاول رفت. به عبارتی بهترین راه پر کردن خزانه همین کار بود. قتل و عام برمکیان و چندین خاندان دیگه که در دورههایی صدارت عظما رو برعهده داشتند برهمین اساس بود ، چپاول اموال این افراد. همین افراد نیز اموال خودشون رو از چپاول زیردستان به دست میآوردند و زیردستان از زیردستان و این سلسله ادامه پیدا میکرد تا اینکه به رعیت و مردم منتهی میشد. مامورین جز و حکومتی که به دلایل مختلف و شخصی اموال مردم رو بیش از حد چپاول میکردند و این پول در همین سلسله مراتبی که گفتم تا خزانه پادشاه بالا میرفت.
خب بعد عباسیان ما چندین قرن هرج و مرج ، هجومهای گسترده خارجیان و جنگهای داخلی و حکومتهای بیثبات محلی رو داشتیم در نتیجه هرکسی دنبال این بود که بار خودش رو امروز ببنده چون ممکن بود فردا به دهها دلیل کشته بشه و اموالش به یغما بره!
این روند ادامه داره تا زمان قاجار. اصولا شیوه حکومت قاجار در همین اختلاسهای مکرر بوده. نهایتا وقتی چیزی برای اختلاس باقی نمیماند ، در عوض فروش بخشی از ثروت مملکت از خارجیان وام میگرفتند. در سفرنامههایی که در این دوران نوشته شده ، سطوح مختلف چپاولگری قابل مشاهده است. از شاه قاجار گرفته تا یک مامور جزء.
خب این تفکر «حق من رو خوردن» ، «بار خودت رو امروز ببند» و تلاش برای قاپیدن و بُردن هنوز وجود داره. به هرحال قرنها وضع همین بوده و نمیشه در عرض چند سال که در مقابل این چندصدسال هیچی نیست ، وضعیت رو عوض کرد.
پس امروز هم ممکنه اگه یک نفر فرصتش فراهم بشه مرتکب جرائم مالی بشه از ترس اینکه فردا روز ممکنه یکی دیگه حقش رو بخوره! از مقامش عزل بشه یا دیگه این فرصت بینظیر نصیبش نشه.
البته در طی این سالها برای اینکه قبح ماجرا رو کمتر کنیم ، جامعه به چنین اعمال مجرمانه (در کل هر کار خلاف و غیرشرافتمندانهای) لقب «زرنگی» داده. یعنی فرد نه تنها از کارش احساس پشیمانی نکنه بلکه خودش رو یک نابغه هم بدونه که چقدر راحت حق فلانی رو خوردم! تو صف زدم! یه چندین میلیاردی بالا کشیدم و …
کسی که حس میکنه اندوختهی یک فرهنگی رو دزدیدن حقش بوده، متوهمه… چه زحمتی کشیده یا چه رنجی متحمل شده که مثلا ۱۵۰۰ میلیارد تومن حقش باشه؟ و اصلا کی گفته این پاداش باید از جیب دیگران تامین بشه؟ در بهترین حالت فکر میکنه زرنگه و در برابر لذتهای دنیوی نمیتونه مقاومت کنه و این که این کارش مجازات و مکافات نداره…
این که این کارها در ذات ایرانیها پیوند خورده درست نیست، بلکه این نوع «زرنگی» با فرهنگ پیوند خورده و متاثر از خانواده و اطرافیانه…
توی ایران همه دزد نیستن… و البته همه امکانش رو ندارن که بشه ۱۰۰٪ گفت…
با حرفتون موافقم. منم چندان مطمئن نیستم که این مسئله جزئی از فرهنگ ما شده باشه. حداقل در کلیت اجتماع شاید این گونه نباشه. اما در فضای دولتی و دیوانی ما احتمالا چنین فضایی جسته و گریخته هنوز وجود داشته باشه.
شخصا معتقدم حاکم نبودن مفهوم اصلی دولت و ملت در این خصوص نقش اساسی داره. تقریبا از ابتدای قرن حاضر (سال 1300) حاکمان وقت با کمک سایر متفکرین و دانشمندان موافق تلاش کردند در کشور مفهوم ملیت ایرانی و دولت را جا بیندازند پس از زمانی که ما احساس کردیم یک ملت واحدیم و دولتی بر چنین جغرافیایی حکومت میکنه کمتر از یک قرن میگذره.
همون تلاشها نیز چندان کامل و همه جانبه نبوده. پس یک کسی که اختلاس میکنه احتملا حسی نداره که داره اموال یک ملت رو میبره. چون احتمالا ملت برایش تعریف نشده است و کار دولتی رو خدمت به خلق تلقی نمیکنه. نفع خودش رو میبینه.
حتی اونی که اختلاس هم نمیکنه بازم دنبال نفع خودش و خویشانش هست به همین دلیل اصطلاح مدیریت اتوبوسی رو همین دوستان مطرح کردند که هرکسی یه جایی مدیر شد ، کل فک و فامیلش رو از بیکاری خلاص کرد و شغل آبرومند براشون جور کرد
توی سریال هیولا اگه دیده باشین خیلی جالب داره فساد رو توجیه میکنه و نکتهی داستان هم اینه که با شرافت و وجدان نمیشه به جایی رسید و باید هر فرصتی برای فساد رو قاپید…
بله تقریبا این سریال بیشتر دلایل و توجیحات لازم برای فساد رو مطرح میکنه. از کسی که مرتکب فساد مالی میشه دلیلش رو بپرسیم همینا رو میگه و اینکه شرافت نون و آب نمیشه نه برای خودت نه خانوادهات. تشویقت هم میکنه که تو هم زرنگ باش ، آینده درخشانی برات میبینم!
سو استفاده از موقعیت برای انجام فساد مالی فرصتی نیست که طی چند روز به وجود آمده باشد. افرادی که چنین کارهایی میکنند برنامهریزی مشخصی دارند و در تمام زندگیشان به این کار میاندیشند. مثلا در شرکتهای دولتی، عدهای تلاش میکنند که شغلهای خاصی (مثل مسئول خرید) را تصاحب کنند تا بتوانند از این طریق به پولهای کثیف برسند.
برعکس من آدمهای زیادی را دیدهام که فرصتاش را داشتهاند اما دزدی نکردهاند. فکر میکنم اگر فرصتاش برای خود من پیش بیاید این کار را نمیکنم.
مفهوم فساد به نظرم گستردهتر از چیزی است که گفتید. از نظر من دلالی بدون تولید و خروجی هم نوعی فساد مالی است. مانند افرادی که ارز دولتی دریافت میکنند و کالاهای غیر اساسی وارد میکنند، یا حتی دانشجویانی که از دولت آلمان حقوق میگیرند اما همچنان از دولت ایران هم ارز دانشجویی میگیرند.
خب این از جمله دلایل آن افراد است برای این که کار اشتباه خودشان را توجیه کنند. چنین افرادی معمولا سعی میکنند همه چیز و همه کس را فاسد نشان دهند تا فساد خودشان به چشم نیاید.
چون معتقدم مدیر صرفا برای گیر دادن به تخلفات نیست و باید کارهای خوب رو هم تشویق کنه، میخوام نکات جالبی که در طرح بحث دیدم رو بگم. امیدوارم اینها رو همیشه به کار ببری و تقویت کنی.
بحث از جنبه متفاوتی مطرح شد. یعنی از همون اول تلاش کردی که بگی از شماتت دست بکش و کمی از فضای سیاستزده بیرون برو!
بازی در بحث وارد شده. میخوای خود فرد وارد یک بازی ذهنی بشه و خودش رو جای بقیه بزاره. این خیلی جذابه و اگر کمی تقویت بشه، میشه خیلی از مسائل رو در فضای قکری کمنظیری بررسی کرد که در حالت معمول قابل دستیابی نیست چون افراد در این بازی جای بقیه بازی میکنن.
امیدوارم بقیه هم اگه نکته جالبی دیدن بگن تا به نوعی بولد بشه و به بهبود کلی «طرح موضوع» در پادپُرس منجر بشه.