توجهتون رو به رشد صنعت گردشگری در ۷-۸ دهه اخیر از سال ۱۹۵۰، جلب میکنم:
تعداد مسافران:
سال ۱۹۵۰: ۲۵ میلیون نفر
سال ۱۹۸۰: ۲۵۰ میلیون نفر
سال ۲۰۰۰: ۶۵۰ میلیون نفر
سال ۲۰۱۶: ۱.۲ میلیارد نفر
درامد توریسم بینالمللی:
سال ۱۹۵۰: ۲ میلیارد دلار
سال ۱۹۸۰: ۱۰۰ میلیارد دلار
سال ۲۰۰۰: ۵۰۰ میلیارد دلار
سال ۲۰۱۶: ۱۲۰۰ میلیارد دلار
رشد منطقهای ورودیهای مسافران بینالمللی:
منطقه آسیا و اقیانوس آرام: ۹ درصد افزایش
قاره آفریقا: ۸ درصد افزایش
قاره آمریکا: ۳ درصد افزایش
قاره اروپا: ۲ درصد افزایش
خاورمیانه: ۴ درصد کاهش!
آمار ایران در گردشگری بینالمللی:
سال ۲۰۱۰: ۳ میلیون نفر مسافر، ۲.۴ میلیون دلار درآمد
سال ۲۰۱۴: ۴.۹ میلیون نفر مسافر، ۳.۸ میلیون دلار درآمد
سال ۲۰۱۵: ۵.۲ میلیون نفر، ۳.۹ میلیون دلار درآمد
سال ۲۰۱۶: ۴.۹ میلیون نفر!
آیا ایران جای پیشرفت در گردشگری داره؟!
در آمار ارائه شده در بالا میبینین که منطقه خاورمیانه و ایران روندی مخالف با روند صعودی گردشگری در کل دنیا در پیش گرفتن!
در حالیکه ایران جاذبههای گردشگری زیادی از جمله آداب و رسوم خاص، فرهنگ و تاریخ غنی، غذاهای متنوع و متفاوت از سایر جهان، و حتی جاذبههای پزشکی داره؛ فضای رشد خوبی در سطح گردشگری داره.
شما مسئله مهمتر رو انتخاب کن!
با این اوصاف، سوالی ازتون دارم: فرض کنین مدیر یه آژانس مسافرتی بزرگ ایرانی بودین و یا مدیر یکی از پلتفرمهای در حوزهی گردشگری، مثل علیبابا. و فرض کن میخواستی با گسترش کسب و کار خودت، به رونق گرفتن صنعت گردشگری در ایران و بالتبع اقتصاد ایران کمک کنی.
برای چه مسئلهای در حوزهی گردشگری به کمک جمع مخاطبانت و افراد علاقهمند خارج از سازمانت[1]، دنبال راهکار میگشتی؟ چرا؟
توجه کنین که هدف اصلیتون، توسعه ی کسب و کار و بازار خودتون هست. چرا که شما الان مدیر یه کسب و کار هستین، و اول باید منافع کارکنان و سازمان خودتون رو تامین کنین.
چرا اصلا باید یه مسئله رو به جمع مخاطبانت بسپری به جای اینکه از فرد مسئول در سازمانت کمک بگیری؟ چون گاهی پاسخ دست تیم یا سازمانت نیست، و جمع افراد بیرون سازمان بهتر و سریعتر میتونه تو رو به جواب برسونه.
منابع
بعضی مسائل مرتبط در حوزه گردشگری پیش از این در خود پادپُرس مطرح شده که ده تا از مهمترینهای اون رو میتونین در این صفحه مشاهده کنین.
اگر منظور سوال رو به درستی متوجه شده باشم
یکسری اطلس به همراه آشنایی با فرهنگ و جاذبه های کشورهای مختلف منتشر میکردم و میدادم به مسافرین تورهای خارجیم. و از کسانی که تجربه سفر به اون مناطق رو داشتن درخواست میکردم نقاط قوت سفرشون به اون کشور رو در لیست ارائه شده توسط ما بیان کنن. اینکه فرضا شما میدونی که ترکیه، غذاهای خوب، مناطق دیدنی، بازار های مناسب قیمت و سواحل متعدد داره داده ها ی شماست درباره اون کشور ولی تجربه مسافرین در سفر به ترکیه و اینکه آیتم سواحل و بازار براشون پررنگتر از مناطق دیدنی بوده باشه، داده های شما رو تبدیل به اطلاعاتی میکنه که میتونه کاربردی باشه و تمرکز تبلیغات و گردش ها رو به اون سمت متمایل کنه. این اطلاعات در فرهنگ های مختلف قطعا مختلفه و باید نیازهای گردشگری هر کشور و فرهنگی مشخص بشه تا بشه در جهت اون اقدامی انجام داد.
و.اما درباره جذب توریست؛ من ویدیوهای کوتاهی که توسط خود توریست ها در ایران ساخته میشه و تجربشون از سفر به ایران رو بیان میکنن خیلی موثر میدونم و فکر میکنم میشه از طریق خودشون توریست جلب کرد. فرصتی که بتونن تجربه سفرشون به ایران رو بیان کنن. با اینکار هم نیاز گردشگری اونها برای ما مشخص میشه و هم میشه مخاطبینِ از جنسِ خودشون رو جذب کرد.
بحث تبلیغات باید با نظارت آژانس ولی با کمک و اقدام خودِ مخاطبینِ اصلی انجام بشه.
ممنون از پاسخ خوبتون . منظور سوال رو درست متوجه شدین و این چیزی که جمعسپاری کردین عملا به این معناست که نیاز اصلیِ بیزینس شما، علیبابا، جمعآوری تجربههای خوب از مشتریهاش هست.
یعنی ممکن بود سوالهای زیر رو به جمعی که برای همفکری اومدن بسپرین:
نقاط قوت سفر شما به سیستان و بلوچستان، کدوم ها بودن؟
حالا یا به طور کلی و یا در آیتم های یک و دو و سه که توسط شرکت شما مشخص شدن.
روش یا مسیرِ فرایند یا الگوریتمی پیشنهاد بدین که به کمکش بشه تجربهی مسافران یک منطقه رو به بهترین شکل جمعآوری کرد؟
اینکه ایران و خاورمیانه جز نقاطی بوده که کمتر تونسته به خودش توریست جذب کنه، بنظرم در رده اول ترس و رعب و وحشتی هستش که مثلا خبرهای از خاورمیانه و کشورهاش به خبرگزاری ها بروز داده میشه. خب قطعا یه مسافر دوستداره علاوه بر دیدن زیبایی ها حتما امنیت جانی داشته باشه و اون چیزی که خبرگزاری ها از ایران و یا کشورای منطقه میگن، چیزی غیر از این هستش. مگر اینکه مسافر مورد نظر از دوست ایرانی یا هم ملتی خودش این اطلاعات رو کسب کرده باشه؛ این اصلی ترین مسئله هستش بنظرم.
تجربیات سفر خیلی مهمه. هرکدوم از ماها به شهرهای ایران سفر کردیم و هممون تقریبا یه تجربه مشترک داشتیم (و داریم)، یعنی اینکه میدونم کدوم فصل، چقدر راه، کدوم اقامتگاه، گرون یا ارزون بودنش، حتی نحوه سرویس دهی ها رو میدونیم و میتونیم جمع آوری کنیم. نقاط ضعف یا نقاط قوت یک شهر رو میدونیم و این اطلاعات رو میتونیم بعنوان نوشته یا ویدئو در اختیار مسافران بعدی قرار بدیم.
تبلیغات خیلی مهمه و اینکه یک سازمان بتونه گردشگر بیشتر برای ایران جذب کنه باید هماهنگی و نظارت گسترده ای رو انجام بده که بتونه تبلیغات موثری داشته باشه. اینکه افراد بیرون میتونن منافع سازمان رو تامین کنن درسته، چون تجربیات بیشتر ماحصل سفر و جستجوی بیشتری هستش که در اختیار سازمان قرار میگیره و راست آزمایی شده و یا تحقیق شده هستش و ریسکی در کار نیست.
بعضی از سازمان ها هم برای سود بیشتر خیلی از مکانها که ممکنه برای گردشگر جذاب باشه رو از لیست حذف میکنند و مکانهایی رو در نظر میگیرند که با یک بار رفتن سود تعیین شده رو بدست بیارن. مثلا بعضی از مکانها در شیراز بی نام و نشون و حتی باسازی نشده مونده[1] و میتونه جذاب باشه، مثلا مدرسه خان یا مشیریه که حوضش جلبک گرفته و داغونه و خیلی ناراحت کننده س.
علی بابا نیاز مشتری هاش رو به مکان های پر رفت و آمد و بدون ویزا خیلی راحت تر کرده و حتی با اتوبوس میشه به استانبول یا ارمنستان رفت. یعنی چیزی که مشتری هاش بهش توجه کردن دیدن اون منطقه هستش و ارزون بودنش هم در نظر گرفته و امکانات رو فراهم کرده.
البته میراث فرهنگی بیشتر به تخریب آثار دامن میزنه. ↩︎
ممنون برای نشون دادن علاقهت به موضوع ، و خیلی خوشحالم که در زمینه گردشگری دغدغه داری.
حالا فرض کن شما صاحب علیبابا بودی، به نظرت برای توسعهی کسب و کارت، چه مسائلی رو باید حل میکردی؟ از بین این مسئلهها، کدوم رو مایل بودی بدی دست زری و جلال و زهرا و محمد و …، تا براش دنبال راه حل بگردن؟
تقریبا به مسئلهها به شکل کلی اشاره کردی، ولی من درست متوجه نشدم چه مسئله یا چه سوالی رو از جمع میپرسیدی و حاضر بودی به بهترین جوابها براش جایزه بدی. اون ها رو مشخص تر مطرح میکنی؟
اگر من صاحب علی بابا بودم بیشتر هاستل ها ازبیشترین کشورها رو جایگزین میکردم و نه فقط چند کشور اروپایی خاص یا سرویس دهی قطار رو بیشتر میکردم و کشتی رانی هم دوستداشتم میبود این بین.
اقامتگاه های مختلف خصوصا کشورهای در حال توسعه رو بیشتر نشون میدادم.
حتی خصوصیت های غذایی و میوه های استوایی رو که اواع متفاوتی داره معرفی میکردم .
اینکه رستوران ها یا اینکه اگر بخوایم خصوصیت های غذایی (یعنی درواقع فرهنگ های غذایی )کشورها رو دسته بندی کنیم میدادم دست جلال.
اینکه نقاط قوت و ضعف و توصیف نقاطی که جلب توجه باشه برای توریست با نکات ریزو درشتش رو میدادم زهرا خوب توصیف کنه و دسته بندی کنه(چه ایران وچه خارج)
تبلیغات و نظارت هم میدادم محمد.یه نفر هم نیاز داریم برنامه ریز خیلی خوبی باشه که بتونه تمام این برنامه ها و زمان دقیق کارها رو کنار هم بچینه.
البته بهش فکر نکردم و میشه دقیق و بهتر و بیشتر به این موضوع فکر کرد و جواب های بهتری رو براش پیدا کرد قطعا.
نقاط قوت و ضعف یه سفر، بنظر هر گردشگر چیه؟آیا همه ی ضعف و قوت های گردشگران شبیه به هم هست؟ آیا نوشته های یا ویدئوهای سفری قابل انگیزه برای جذب توریست هست که اینکار ادامه پیدا کنه توسط گردشگران داخلی؟
لاله من مثل شما قوی نیستم که بتونم خوب توضیح بدم و خوب سوال بپرسم عزیزم
مهم ترین مسئله ای که جای خالیش به شدت در حوزه گردشگری احساس میشه! آموزش در حوزه گردشگری! کاری که دارم روش کار می کنم و بعدها دقیقا hoodoo.ir قراره در این زمینه کار کنه. فکر میکنم بزرگترین مشکل گردشگری ما خدمات نیست بلکه نحوه دسترسی و بازاریابی اون خدمات هست. هنوز مردم از خیلی از خدمات موجود مطلع نیستن! حتی همین سایت علی بابا هست اما خیلی از مشتری ها هنوز هم خرید یک بلیط ساده از علی بابا رو بلد نیستند. چرا؟ چون جایی بهشون آموزش داده نشده. یا اسم چارتر در همه جا به عنوان بلیط ارزون جا افتاده در صورتی که اینجوری نیست!
من اگر به جای علی بابا بودم سعی می کردم آموزش های گردشگری رو جمع سپاری کنم و از دیگران بخوام هر ترفند و راهی که بلدند و هر تجربه ای که دارند رو بیاند با دیگران به اشتراک بذارند. برای ترغیب افراد هم سعی می کردم از گیمیفیکیشن استفاده کنم.
چند نمونه ترفند نوعی که میشه به اشتراک گذاشت مطرح میکنی که معنای «ترفند گردشگری» بهتر منتقل شه؟
مثلا اینکه بیان بگن «چطور اولین بلیط هواپیماشون رو به شکل مجازی تهیه کردن؟» یا بحث راجع به چیز حرفه ای تری مثل این هست: «چطور یه بلیط ارزون از تهران به استانبول گیر بیارن؟»
من اگر به جای مدیر علی بابا بودم:
جواب دقیق دادن به این سوال سخته چون زیاد با حوزه گردگشگری آشنا نیستم و از طرف دیگه خود سوال واقعا چالش بر انگیزه. اما اگر بخوام جنس جواب رو مشخص کنم شاید بتونم این جوری بگم که، مساله ای باید جمع سپاری بشه که به نوعی یک جواب و راه حل مشخص نداشته باشه. مساله ای که دیدگاه ها و طرز فکر های مختلف روی راه حل نهایی اثر میگذاره. قطعا میشه این حالت رو تو بسیاری از مساله ها دید اما در بعضی از مسائل این وابستگی به قدری زیاد که فرد به فرد متفاوته و باعث اختلاف نظر در اجرای راه حل میشه. وقتی به این حالت کلی فکر میکنم شاید بتونم به نحوه کسب درآمد حاصل از گردشگری و نحوه ایجاد یک مدل و راه حل پایدار اشاره کنم. مساله ای که سهل ممتنع به حساب میاد. در عین حال که خیلی راحت میشه نسخه داد، اما از طرف دیگه فوق العاده پیچیده است و جنبه های مختلفی داره. حالا ارتباط این موضوع به یک آژآنس مثل علی بابا شاید موضوع رو حساس تر هم بکنه. چون در حال حاضر آزانس ها قدرت زیادی در بحث درآمدزایی از مناطق گردشگری دارند. امیدوارم تونسته باشم در حد امکان جواب جامعی بدم.
حدود چهارسال قبل یعنی دقیقا توی همون دورهی اوج گردشگری در ایران، خیلی اتفاقی با یک راهنمای گردشگری آشنا شدم که زوجی آلمانی رو در ایران همراهی میکرد و به طور مستقل با یه آژانس گردشگری در آلمان قرارداد داشت. تجربههای جالبی داشت و قشنگ موضوع و مشکلات رو لمس کرده بود.
مسئله ای رو که جمع سپاری میکردم این بود که در مرحلهی اول مهمترین فاکتورهایی که باعث رضایت گردشگرهای خارجی میشه رو معرفی کنن و برای بهبودش راهکار بدن! گروه هدف رو هم میذاشتم همین تور لیدرها و بهشون خدمات مجانی به نسبت این همکاری میدادم! گروه هدف رو به این دلیل انتخاب میکردم که تجربه و اطلاعات جامع این افراد و در عین حال توجه به جزئیاتی که به چشم ما نمیاد خیلی جالبه! مثلا حتی شهرهای کوچیک استان من رو میشناخت! حتی بهم پیشنهاد کار داد فکر میکنم اینجوری زودتر به نتیجه میرسیدم!