سوال شما خیلی هم پیچیده بود و اصلا ساده نبود فقط شاید انتظار نداشتید چنین جواب هایی ببنید.
خوده شما اجازه قضاوت و دادید ، اینجا گفتید ایا شخصی که چنین کاری و انجام نمیده بده یا خوبه ؟ خب منم بدجنسم تا چنین فرصتی پیش میاد سواستفاده می کنم.
شما انتظار دارید بگم نه اشکال نداره خیلی هم خوبه ؟ شما گفتید بده یا خوبه ؟ منم گفتم اگر اینطوری باشه بده.
فضایی که توی پادپرس هست اینه که ادم های مختلف با عینک های مختلف، نظراتشونو میگن و البته اگر جایی جوابشون مناسب نباشه قطعا مورد پیگرد قانونی قرار میگیرن!!
منم گاهی این حس رو دارم. نه فقط توی پادپرس. حتی توی زندگی عادی. ولی خب با در نظرگیری اینکه لحن با نوشته منتقل نمیشه و ممکنه ما یه جمله ی ساده رو خیلی شدید اللحن بخونیم یا یادمون بره این یه نظرخواهیه و هرکس میتونه یه جوری نظر بده، یکم اسونتر میشه برامون.
ما توی همه مناسباتمون یک برداشتی از حرف زدن، لباس پوشیدن، سوال پرسیدن، جواب دادن و … اطرافیانمون میکنیم. با خودمون میگیم طرف شلخته ست، تنبله، جذابه، قضاوت گره، طلبکاره و هزار چیز دیگه. اینطور نیست؟
پس بهتون میگم اینجا ما همدیگه رو قضاوت نمیکنیم. فقط نظر و برداشتمون رو میگیم و هیچ دلیلی بر صحتش نیست. باهم به چالش کشیده میشیم، باهم یاد میگیریم، باهم استدلال میکنیم و باهم پخته تر میشیم.
بپرسید، جوِ خوبیه
نه خوب یه نکته مهم در پرسشگری هست که میتونه خیلی به محیط کمک کنه یا اون رو خاموش کنه. اینکه پرسش رو از شخص جدا کنین یا روی شخص تمرکز کنین. من زیاد دلخور نشدم ولی خوب خیلی جاها دیدم که همین حرکت باعث میشه که جنگ و دعوا راه بیوفته و …
به قول ولتر برای شناخت بهتر باید بریم سراغ پرسشها (اولین نکته جالبی بود که از پادپرس یاد گفتم )، ولی عجیبه من از @Naser_Eslami پرسشهای خیلی کمی دیدم. چرا؟
این رو یکم توضیح میدین؟
مشتاقم که نظرتون رو بدونم. کدوم صحیح تره و چرا؟ پرسش رو از شخص جدا در نظر بگیریم یا روی شخص تمرکز کنیم؟ توی چه جاهایی کدوم روش بهتره؟ مزایای هر کدوم چیه؟
و یه سوال دیگه، چجوری مهارت های سوال پرسیدن و مهارت های پاسخ دادنمون رو ارتقا بدیم؟
اوه اوه اگر می دونستم کارم به اینجا میرسه ، جیکم در نمی اومد ولی خب چاره ای نیست این سوال بالاخره پرسیده میشد.
جوابش خیلی ساده است ، دنیای من خیلی ساده است .
همه میگن ناصر با یک گونی سیب زمینی و یه اتاق می تونه زندگی کنه ، پرسشی هم داشته باشم بیشتر تو زمینه کاریم هست که اونم معمولا جوابی براش نیست برای همین میگم تو ذهنت داشته باش یک روزی به جوابش میرسی.
والا تو زندگی سوال زیادی ندارم ، یا داشته باشم سوالات ساده ای هست که تو گوگل میشه پیدا کرد.
پس اینطور. پرسیدن از دنیای اطراف ربطی به دنیای شخص نداره (حداقل میشه فهمید عدالت رو در برخوردی که داشتی رعایت میکنی و با خودت هم یکسان برخورد میکنی ). اکثر بزرگان پرسشگر در تاریخ دنیایی به شدت ساده داشتن، ولی پرسیدن و جستجو برای جواب تمام زندگی شون بوده.
ببینید دو تا نکته هست: نکته ساده در لحن پاسخه که آیا فرد مورد خطاب قرار میگیره یا به طور کلی جواب برای افراد با خصوصیات خاص گفته میشه. مثلا اینکه بگید
شما به این دلیل بد هستین،
حس متفاوتی داره با اینکه
افرادی با این خصوصیت ممکنه مشکلاتی دارن
نکته کمی پیچیده تر اینه که سوال رو میخواین از طریق حصوصیت فرد جواب بدین یا از طریق خصوصیت سوال. به نظرم وقتی سوال از یه فرد میاد قسمتی از جواب میتونه به فرد برگرده. ولی اگر مستقل از فرد به سوال نگاه کنین، اون موقع میتونین جواب کارامدتری بدین که برای افراد دیگه هم مفید هست.
من معمولا به مشاهده علاقه دارم و پرسشهای ذهنم از همین میاد. ولی راه پرسشگری فکر میکنم خیلی ساده ست: پرسیدن و پرسیدن و پرسیدن. حتی سوالها خیلی واضح رو هم بپرسید تا ترس از پرسیدن بریزه. در مورد پاسخ دادن خیلی مهارتی ندارم و امیدوارم اینجا کسب کنم
تعداد موضوعات (اکثرا سئوال هستن ولی ممکنه موضوعات خاصی مثل مدرسه هم در اون باشه) برای هر روز به طور متوسط داره به ۱۰ نزدیک میشه ولی بسیار به ذهن بچهها و پرسشهای در دسترس بستگی داره. سعی میکنیم با همراهی و کار جمعی رشد کنیم در این زمینه.
راستی اگر که پرسشگر خوبی هستین، حتما به بانک پرسشها سر بزنین. میتونین پرسشهای کوتاه رو اونجا بزارین تا بعدا تکمیل و منتشر بشه.
سلام منم کم سریال میبینم دلیل نمیشه شما با دوستانی معاشرت کن که با اهدافت نزدیکن. مثلا دوستانی که طراح اند یا در زمینه تخصص و اهدافتان هم مسیر و هم فکرند
بقیش مهم نباشه
مثلا من دوستانم سیگار می کشن و یا قلیان مصرف میکنن کار اونها دلیل بر اشتباه بودن کار من نیست
منم ندیدم و برام هم مهم نیست که این فیلم چقدر طرفدار پیدا کرده و تونسته خودشو تو خونه یا دل مردم جا کنه.من بیشتر برام مهمه کتابهایی که میخونم ببینم فیلمی ازشون ساخته شده یا نه و با دیدن اون فیلم خارجی بهتر میشه کتاب تو ذهنت ثبت بشه.مثل کنت مونت کریستو،بار هستی،بینوایان…خب وقتی اسمشون میاد میشه درباره فیلمنامه و یا موضوع و یا بازیگران فیلم حرف بزنی اما به روز نیستم که هر فیلم خارجی میاد من ببینم.برام هم مهم نیست درباره م چی فکر میکنندو چی میگن.
اما اگر فیلم با خلقیات و روحیاتم مناسب باشه میبینم.
شاید بشه اون همه وقت رو برای فیلمی بهتر گذاشت یا نمایشنامه ای بهتر خوند…
نمیدونم اما میدونم هر چیزی که خیلیییییی زیاد واگیردار میشه چندان چنگی به دل نمیزنه
اتفاقا الان خوردن آب خوردنی همه گیر شده این یعنی بده ؟ یا همه کباب می خورند این بده ؟
عجب استدال های خوبی اگر فراگیر باشه یعنی بده . معمولا این و برای سیاست استفاده می کنند نه برای سلیقه.
نه گفتم چنگی به دل نمیزنه یعنی چندان جذاب نیست …ما داریم راجع به چیز دیگه حرف میزنیم.
نمیشه سلیقه های خودمون رو تزریق کنیم که.
قصد تزریق نداشتم.
آب و کباب از سر نیاز های خوارکی و ربطی به فیلم نداره(هرچند فیلم غذای روح هستش)اما همینطور که ممکنه یکی کباب نخوره بین این همه آدم کباب خور ممکنه فیلم گیم آف ترونز هم ندیده باشه و یا کلا فیلم خارجی که چیز عجیبی نیست بنظرم.
مثال جالبی بود. به نظر من هم فراگیر بودن یا نبودن چندان معیاری برای انتخاب نیست. البته ممکنه یه نفر هدف این رو داشته باشه که متفاوت از جمع باشه، اون موقع فراگیر بودن به نظر معیار خوبی میاد.
با کتاب خوندن موافقم ولی با نمایشنامه نه. خیلی کسل کننده هستن و همیشه حس منفی دارم نسبت به نمایشنامه.
در این جا ارجاعت میدم به این سخن گران بار پروتاگوراس که میگه ؛ « هر کس هر چه بپندارد درست است». . خب حالا اگه همه شرایط فراهمه و خودت علاقه نداری این یه سلیقه س و شاید از سرگرمیهای دیگه خوشت میاد.