به نظر من بستگی به شدت اون رفتار و حوزه ای که توش اتفاق می افته داره.
اگر در حوزه تجاوز قرار می گیره، به سرعت و به هر وسیله ای باید متوقفش کرد. دست بلند کردن، یعنی چند ثانیه قبل از برخورد فیزیکی، که باید به سرعت متوقف بشه (مثلا می شه دستش رو گرفت که برخورد نکنه یا کاملا از خود دفاع کرد) یا اگر قدرت مقابله وجود نداره، باید صحنه رو ترک کرد. همین طور یک سری کلمات در حوزه تجاوز قرار می گیرند چون می تونن آسیب زننده باشند. در مورد کلمات، راه های مختلفی وجود داره برای متوقف کردن فرد، گاهی اوقات با بیان صریح جمله هایی با معنی متوقفش کن یا ادامه نده، با لحن جدی و امری و گاهی با روش های دیگه که بستگی به موقعیت داره.
اما اگر صرفا یک رهگذر محسوب می شه و با یک دو دو تا چهارتا می شه به این نتیجه رسید که فحاشی کردن اون فرد تاثیری توی زندگی مون نداره، می شه ازش گذر کرد. این گذر کردن به این احتیاج داره که ما یک سری باورهایی رو داشته باشیم مثل:
“این رفتار، انعکاس خود اون فرده نه الزاما انعکاس واقعی من.یعنی اینکه اگر توهین می کنه، به علت وجود یک ضعف یا یک نقص در خودش است. مثلا ضعف در مهارت های ارتباطی، ضعف در بیان احساسات و تفکراتش با کلمات مناسب! در اینصورت به اصطلاح اون تیری که پرتاب شده به ما برخورد نمی کنه و می تونیم ازش بگذریم.”
در یک مورد دیگه من فکر می کنم که می شه با فرد صحبت کرد، و اون زمانی هست که فرد برای شما محترم و ارزشمنده. یعنی کسیه که نمی خواهید ازش عبور کنید و علاقه مند هستید که در مورد موضوع باهاش صحبت کنید چون به ادامه ارتباط با اون فرد علاقه منده هستید. در این صورت می شه صبر کرد تا شرایط بحرانی برطرف بشه، و بعد از برقراری آرامش در مورد موضوع با شخص صحبت کرد و به اون هم کمک کرد که خودش رو با کلمات مناسب بیان کنه.
اخلاق نسبیه و ما معمولاً با اخلاق اسلامی بزرگ میشیم و قواعد رو با اون میسنجیم. بسته به شرایطی که گفتید من، حمله رو دفع میکنم، شاید به قصد تأدیب ضربهای هم زدم :دی امّا تا حد ممکن از درگیری اجتناب میکنم بهخاطر پیامدهاش. اینکه همیشه سعی در آروم کردن طرف مقابل داشته باشیم، لزوماً منجر به کاهش تنش نمیشه، گاهی عکسالعمل لازمه، یهشُک.
بعد از یهبازۀ زمانی، که خواهناخواه منجر به آرومشدن طرفین میشه، میتونیم از سلاح منطق استفاده کنیم و با استدلال مسئله رو حل کنیم.
فکر کردن به ضعیف جلوه کردن و اثرگذاریاش در انتخابها امّا بهنظرم غیر اخلاقیه. وقتی شما افراد دیگری رو در خطر میبینید، اخلاقاً باید به همنوعتون کمک کنید.
نمونۀ بزرگترش میشه جنگ. آیا جنگ اخلاقیه؟ دفاع چهطور؟
چون دربعضی موارد به شخصه فرد سوءاستفاده گری هستم ودرمواقع عصبانیت مانند دوستان نمیتونم فحاشی رواز ضعف شخصیتی طرف مقابل بدونم ترجیح میدم با روش پسندیده ی قانون به اون پاسخ بدم.: شده از طرف همون موقع صدا ضبط کردم یا حتی از فحاشی هاش فیلم گرفتم.چندوقت پیش هم توی خیابون دعوا شده بود،اقاهه باماشینش ماشین خانومه روداغون کرده بود بعدش میخواست خانومه روهم بزنه!خب دراین جور مواقع تنها کاری که میشه کرد زنگ زده به پلیس وجمع اوری مدارک لازم برای تنبیه طرف مقابل.
یه دفعه هم به دلیل فحاشی یکی ازبچه های مدرسمون ازش به اموزش پرورش شکایت کردم.خوشبختانه رسیدگی شد. حکم فحش روهم که درحالت کلی براساس قانون اینه که حتی جریمه ی نقدی هم داره چه برسه به کتک کاری.
توی چن بحث، از جمله در اینجا، موضوع چالش مطرح شده ولی تعیین اولویت بیشتر مسئله شخصی هست. اما در این مورد خاص، به نظرم نتیجه گیریها لزوما درست نیست:
در حالت اول شما با فرد متخاصم یکی نیستید، چون دارید دفاع میکنید. این خیلی از نظر اخلاقی مهمه که بین دفاع و حمله ی بیمورد تفاوت قائل شد.
قضاوت حالت دوم خیلی سنتی و سخت گیرانه هست. اگر اطرافیان آدمهای معقولی باشن، میتونن حتی این امتیاز رو بدن که بدون آسیب به کسی مسئله حل شده. من این رفتار رو تحسین میکنم، البته اگر واقعا کار کنه.
در جزئیات به نظرم آسیب ندیدن مهمتره و @Ghazaleh دقیق بررسی کرده موضوع رو برای این حالت خاص.