در سینما به دنبال چی هستیم؟

در سینما دنبال چه هستیم؟ سینمای امروز به بشر امروز چه چیزی می خواهد بدهد؟ آیا فقط پیشرفت تکنولوژیک است یا پر کردن خلاهای موجود در دالان های تاریک ذهن بشر و درمان رنج ها؟

4 پسندیده

به نظرم این دو تا مسیر از هم جدا هستن: سینما با ذهنیت و رنج بشر. سینما یک ابزاره، برای بیان خیلی از چیزها، از ساده‌ترین و جلف‌ترین تا عمیق‌ترین و تلخ‌ترین مسائل بشری.

به طور ساده بخوام بگم، هدفهایی مثل مسائل اجتماعی و انسانی، هدفهایی هستن که میشه از ابزارهای مختلف برای بیان اونها استفاده کرد: رمان، شعر، موسیقی و البته سینما. ولی نمیشه ابزار رو به یک هدف محدود کرد، چون خطرات بسیاری داره. یکی از مهمترین خطرات، عوض شدن جای ابزار و هدف هست که در بسیاری موارد اتفاق میوفته. به سادگی پیش میاد که اگر تاکید زیادی روی رابطه سینما و هدفهای فکری بشه، فردی که وارد سینما میشه و لزوما متفکر نیست، خودش رو مدعی تفکر بدونه. همانطوری که در مورد ادبیات و شعر این اتفاق افتاده.

من فکر میکنم رابطه ابزار و هدف بودن اگر رعایت بشه، بخشی سینما ارزشمند باقی میمونه ولی اگر این اصرار روی درهم‌آمیختگی بیش از حد وجود داشته باشه، نه فقط سینما، بلکه قشر روشنفکر اجتماعی هم در نهایت ضربه خواهد خورد.

5 پسندیده

نظر تخصصی ندارم ولی به نظر من سینما باید جایی باشه برای نشان دادن مشکلات اجتماعی یک ملت
نشان دادن تاریخ
نشان دادن واقعیت ها، چه تلخ و چه شیرین
برای همین به شخصه هرگز برای دیدن فیلم های طنز که هیچ هدفی برای رسوندن پیام خاصی به مخاطب ندارن به سینما نمیرم و بیش تر علاقه مند به فیلم هایی هستم که بخشی از اجتماع رو انعکاس بده مثل:
فروشنده
به دنیا آمدن
لاتاری
سرخپوست
متری شیش و نیم
و …
ولی متاسفانه الان سینمای کشور پرشده از فیلم های بی سر و ته که اسم طنز به خودشون گرفتن.

2 پسندیده

مطلقا با این گفته موافقم نیستم. سینما نه زبانه و نه ابزار. سینما یک پدیده است. سینما زیرشاخه هنر هست. نهادهایی که به نیازهای بشر پاسخ میدن رو اگه چهارتا در نظر بگیریم: «دین، علم، فلسفه و هنر» سینما در همین حوزه قرار می گیره.

اشکالی که در ابزار یا زبان دونستن زیبا پیش میاد اینه که آدم ها فکر می کنن می تونن از سینما کولی بگیرن در جهت اهداف خودشون. مثلا حکومت اسلامی فکر می کنه باید آرمان های اسلامی خودش رو به زبان سینما بیان کنه ابدا اتفاق صحیحی نمیفته. روشنفکر فکر می کنه می تونه سوار سینما بشه و تز روشنفکری خودش رو بریزه توی قالب(!) سینما. در حالی که سینما یک پدیده است و اول باید به پدیده بودن خودش شناخته بشه. اگر هم کسی میخواد طرز فکری رو در سینما به بیان بیاره راهش اینه که اول یک هنرمند معتقد به آرمان های حکومت اسلامی تریبت کنه. اون هنرمند می تونه احتمالا اهداف حکومت اسلامی رو برآورده کنه.

من ابزار دونستن سینما رو تنزل جایگاه اون می دونم. سینما یک پدیده است که باید یاد بگیریمش. سینما خلق تفکره. سینما خلق واقعیت جدیده. سینما اساسا خلق یک دنیای جدیده.

به جز سرگرمی و لذت هدف سینما چیست؟ آیا جز این هدف دیگری دارد؟ ممکن است ، ولی سینمای مدرن چیزی جز هزلیات اجتماعی و پول نیست. استثنا دارد اما محسوس نیست.

من بعید میدونم با طرز فکر ما، ابزار بودن سینما عوض بشه. هنر یک ابزاره دقیقا به معنی اینکه هر کسی میتونه ازش استفاده خودش رو داشته باشه! ممکنه به همین معنی که گفتین، خوشایند ما نباشه ولی این یک واقعیته نه چیزی که من بیان میکنم! آیا هر کسی نمیتونه از هنر استفاده کنه برای بیان چیزی که میخواد؟ جواب مستقل از من و شما، بله هست! اخلاقی که مانع این اتفاق بشه، تفاوت داره با واقعیتی که وجود داره.

این اتفاق در مورد علم هم میوفته. علم یک ابزاره میتونه برای هر چیزی به کار بره و انکار این واقعیت چیزی رو عوض نمیکنه.

منظور من این نیست که هر کسی مجاز باشه هر کاری با این ابزارها انجام بده. فقط دنبال fact هستم.

1 پسندیده

حقیقت

واقعیت

یاد موضوع و سوالی در همین باب افتادم که چند روز پیش مطالعه‌ش کردم ، فرق بین واقعیت و حقیقت چیست.

به نظر میرسه برای سینما و تاثیر بالایش میتوان هدفی والا درنظر گرفت. اصلاح اجتماعی ، زیست شرافتمندانه ، ترویج انسانیت ، هشدار در خصوص کجروی‌ها و مخاطرات اقدامات انسانی در محیط ، یادآوری وقایع مهم تاریخی و … خب شاید افرادی مثل چاپلین کاملا در این معنا جای بگیرد. آثاری مثل عصر جدید ، دیکتاتور بزرگ و …

اما در مقابل واقعیت اینکه سینما برای بسیاری یک ابزار است. ابزار ثروت ، شهرت ، شهوت ، قدرت و تاثیر اجتماعی آن به جای مثبت ، یک تاثیر منفی است با به کارگیری هزلیات اجتماعی و طنزهای ضداخلاقی. به عنوان مثال تاثیر سینما در ترویج برهنگی و برهنه‌گرایی ، مصرف مواد مخدر (سیگار و ماریجوانا و کوکایین و …) ، یک تاثیر جدی و مستقیم است. فیلم برای فروش چنین هزلیات سنت‌شکنی را به کار می‌گیرد.

پس در واقعیت سینما از یک هدف آرمانی به یک وسیله تنزل پیدا کرده تا عده‌ای هدفهای خودشان را از دالان آن پیگیری کنند.

ببینید اشتباه نشود. اصلا زنده باد سینمایی که بلد باشد درست سرگرم کند و هیچ حرف بزرگ یا ویژه ای هم نزند. همین که سرگرم کند خیلی عالی است. آن سینمایی که بلد نیست با مخاطب ارتباط بگیرد که اصلا گور بابای حرف های گنده فلان و رسالت بهمانش! سینما وقتی از ذهن یک کارگردان فهمیده و تجربه کرده بیرون بیاید از پس سرگرمی حتما می تواند حرفی هم داشته باشد یا چیزی یادمان دهد.

1 پسندیده

قطعا دارد ولی هر کسی با زبون و معنای دیگه ونو میاد بیان میکنه و برا همین فیلم میشه.

هنر مفهوم والایی است و به کار بردن این واژه برای سینما بیش از حد بزرگ است.

سینما می‌تواند هنر نباشد و صرفا با تکنیک، داستان قوی و دانستن اصول اولیه برای مخاطب جذاب باشد. مثل دو فیلم سرخپوست و متری شش و نیم که @Lune_rouge اشاره کرد. هیچ کدام هنری نیستند و لزومی هم ندارد که هنری باشند.

اگر تکنیک بلد باشند چرا که نه؟ اگر توانستند یک فیلم خوب بسازند، خودم اول از همه به آرمان‌هایشان ایمان می‌آورم. متاسفانه موضوع این است که کسانی که به آن‌ها اشاره کردید تکنیک نمی‌دانند و هرگز نمی‌توانند فیلم خوب بسازند. در نتیجه روی جامعه اثر گذار نیستند.

در این بین ابراهیم حاتمی کیا به نظرم استثنا است. اگرچه برای جریانی فیلم می‌سازد که با آن همسو نیستم، اما فیلم ساختن بلد است و تکنیک را می‌فهمد. به همین خاطر با دیدن فیلم به وقت شام نه تنها رنج نمی‌کشم بلکه لذت می‌برم.

سینما حتما که هنر هست. سینما از پس فرم درمی آید. تکنیکی که به فرم گذار نکند هنوز سینما هم نشده است. اینجا درباره هر اثر به تصویر درآمده روی پرده نشان داده شده صحبت نمی کنیم چون باید قبلش از سینما شدن و نشدن حرف بزنیم. هر فیلمی که روی پرده می رود لزوما سینما نشده است.

1 پسندیده