به نظر من یکی از اصلی ترین دلایل عدم کتابخوانی مردم ایران، نیاز به عدم وجود فرهنگ تفکر نقادانه و عدم استقلال رای است. متاسفانه سیستمی که بر کشور ما حاکم است از استقلال رای مردم استقبال نمیکند. برای همین هم هست که رسانه ها و وسایل ارتباطی تا این حد در ایران محدود هستند.
این سیستم خواهان ملتی است که چشم و گوش بر جهان بسته و تنها هرچه که از مبادی رسمی به ایشان اعلام می شود را بپذیرند و اجرا کنند. برای همین است که از وجود رسانه هایی غیر از رسانه ملی استقبال نمی شود، از گسترش اینترنت استقبال نمی شود، از کتابخوانی هم استقبال نمی شود زیرا باعث می شود مردم متفکر شوند.
این ریشه کتاب نخوانی ماست، باقی دلایل مانند قیمت کتاب و کیفیت چاپ و… همه حاشیه های آن هستند.
موضوع سوال کلی هست و باهاش ارتباط برقرار نمیکنم.
- پیشنهاد میکنم موضوعات مطرح شده در این اتاق رو مطالعه کنید:
https://padpors.com/c/Nova/Reading
- به طور مشخص تر این پاسخ هم مربوط و مفیده:
در پاسخ به سوال شما !
مُد!
مُد؟!
چجوری میشه یه چیز رو مُد کرد؟
تبلیغات؟ بعید میدونم.
استفاده از افراد موثر؟ به نظرم همین الانشم داره استفاده میشه و تاثیرش معمولیه!
مُد شدن یه مشکل بزرگی داره اونم اینه که بعد از یه مدتی یه مُد جدید میاد! چجوری میشه انجام یه کار رو برای مدت زیادی مُد کرد؟
در فیلم ممنون که سیگار میکشید برای تبلیغ سیگار اینطور به رئیس توضیح میده:
بیشتر بازیگران معروف سینما سیگاری هستن. اما سیگار کشیدن رو روی صحنه انجام نمیدن. کافیه ازشون بخوایم این کار رو روی صحنه انجام بدن.
یک روش همینه. به اینصورت کاربرد و جایگاه مطالعه مشخص میشه: مثلاً در این حالت مطالعه میکنید. مثلا در فیلمهای ایرانی مطالعه مخصوص آدمهای آروم و متفاوت در جامعه است. یا مربوط به انسانهای فرهیخته و مسن. متفاوت بودن هزینه داره. فرهیخته و مسن بودن هزینه بیشتر.
اما مثلاً در برنامه آپارات بیبیسی گاهی مجری با در دست داشتن یک کتاب برنامه رو شروع میکنه. و این خودش یک یادآوری برای مطالعه هست.
فکر میکنم چیزی که در مد هم وجود داره یادآوری هست. یادآوری به ناخودآگاه. مثل کاری که فیدیبو در مترو انجام میده.
من اینکارو کردم. خیلی خوششون اومده و براشون مفید بوده
به نظرم وقتی کاربردش رو در زندگیشون ببینن، مشتاق خواهند شد این روند رو ادامه بدن
از شیرینی های کتاب خوندن گفتن …
من یکی از افتخاراتم اینه چند تا از دوستام رو کتاب خون کردم.
من یه دوچرخه سوارم و هر روز 70/80 کیلومتر رکاب میزنم و جمعه ها هم بالای 150 کیلومتر،
من لذت میبرم خسته نمیشم از رکاب زدن! از مسیر از هوا از دوچرخه سواری لذت میبرم حال خوب بهم میده.
دقیقا کاری که بعد از کتاب خوندن اتفاق میفته،
وقتی مزه اش لذتش رو ادم بچشه
دیگه هیچ وقت ولش نمیکنه
میشه عادت روزانه.
خلاصه اینم از تجربه ما تقدیمتون