فکر کنم توی مرحله های بعد مشخص بشه که چقدر اطلاعات لازم داریم و دانش خودمون مرحله به مرحله تکامل پیدا می کنه. مثلا توی ۵ جلد. و فرض کنیم هر جلد ۱۰ تا ۱۲ صفحه.
متاسفانه هیچ تضمینی وجود نداره ولی به نظرم بشه به پیاده کردن سیستمی فکر کرد که بفمیم چقدر دیده و خوانده شده و فیدبک بگیریم.
این پیشنهادها خیلی خوبن. به نظرم می شه در مدرسه ها و مکان های عمومی دیگه هم توزیع کرد. و حتی بصورت الکترونیک تو شبکه های مجازی.
دقیقاً موافقم. برای همین هم توی پست قبلی، این راهکار خودم رو نقد کردم. ما خیلی روی کمپین ها هم نمی تونیم حساب کنیم، چون همون زیرساخت ها رو نداریم و هر نوع فعالیتی ممکنه نگران کننده باشه. برای همین گفتم مردم باید خودشان بخواهند، و احتمالا فقط می تونیم روی ارتقای آگاهی حساب کنیم.
این در سطح کشاورزها تقریبا غیرممکن هست. بذارید منطقی باشیم، نمیخوام توهین کنم چون خودم از خانواده کشاورز هستم، ولی ساختار جامعه به شکلی هست که سطح آگاهی پذیر در کشاورزها و امکانات لازم برای این کار بسیار پائین هست. مثال خیلی ساده، در بحث آب، کسی به این فکر نمیکنه که ساختار کشاورزی مقصر هست، بیشتر این مسئل رو نتیجه تقدیر میدونن. در نتیجه برونگرائی شدید بر آدمها اثر داره، یعنی اصرار به حفظ روند، با امید دخالت عامل خارجی برای بهبود وضعیت موجود.
من فکر میکنم اگر قراره روی افراد اثر داشته باشیم، از خصوصیات دیگه، مثل حس منفعت طلبی یا حس کسب و کار پایدار استفاده کنیم. بدون در نظر گرفتن این مسئله، راه حل تبدیل به فرایندی ایجابی میشه که در خیلی از مسائل اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته و نتیجه بسیار منفی داشته. یادمون هم باشه که شاید الان که خیلی ساده در مورد کشاورزی حرف میزنیم، دلیلش اینه که به راحتی میتونیم از مسیر واردات کمبودها رو جبران کنیم. نسل ما شاید از این نظر، دیدگاه بسیار ساده ای به کشاورزی داریم و خیلی ساده به فکر تغییر اجباری سیستم میوفتیم. وقتی این روند عوض بشه، ساده ترین نوسانات محصولات کشاورزی میتونه به راحتی به فاجعه ملی بدل بشه.
برای مورد پایداری، باید نمونه های عملی مورد بررسی قرار بگیره. نمونه هائی که به وضوح نشون بده که اگر مسیر موردنظر در پیش گرفته بشه، محصول کافی و روند پایدار کشت، به دست میاره. برای مورد منفعت طلبی، پیشنهادهای مناسب باید در نظر گرفته بشه، هم در خود سیستم کشاورزی، هم با وارد کردن کارهای مکمل که سود دوجانبه برسونن به کشاورز و خودشون. مثال گندم رو در نظر بگیرید که دولت با استفاده از این دو تا حس، کشاورزها رو متمایل به این کشت کرده. یعنی ساختاری که قیمت مناسبی به کشاورز میده، و برای کشاورز قابل اتکا هست.
اینطور که گاهی تو اخبار یا مستندهای تلویزیون دیدم، کشاورزهایی هستند که به دلایلی مورد توجه قرار می گیرند، یا به عنوان نمونه مطرح میشن، میشه بررسی کرد و اونایی رو که دلایل موفقیتشون به بحث ما مربوطه رو به عنوان نمونه در راهکارمون وارد کنیم، حتماً در تأثیرگذاری روش ها مؤثره.
مدارس روستا چطورن؟ بازی خاصی هم براش طراحی بشه.
بچه ها هم میتونن حرفای ما رو منتقل کنن به خانواده ها، ضمن اینکه روی ساخت پایه های فکری که در آینده جواب میده هم کار کردیم.
در واقع من به محدود کردن دامنه کار به یک منطقه امیدوارترم. اینجوری هم در حد توان کاری کردیم هم اگه کار قوی باشه و بترکونه، خودبخود موج انفجارش تا دامنه وسیعی منتشر میشه.
قسمت اصلی کتابچه میتونه تجربیات و داستانهای الهامبخش خود کشاورزها باشه. و اتفاقا مسیر اجرای هیجان انگیزی هم برای این قسمت میشه پیش گرفت.
یه داستان الهامبخش در تدوین کتابی حاوی تجربهها
اخیرا کتابی در دنیای استارتاپی شروع به نوشته شدن کرد که قسمت اصلی کتاب از تجربه ی خود استارتاپها شکل گرفته. وبسایت معرفی کتاب اینجاست:
پیش از عید در اکثر جوامع استارتاپی فراخوان دادن و استارتاپ هایی که تا حدی پیش رفتن رو دعوت کردن به پر کردن یه فرم با کلی سوال! سوال ها از داستان شروع ایده و مدل کسب و کار بود.
نمیدونم خروجی نهایی با چه کیفیتی از آب دربیاد، ولی سبک اجراشون الهامبخش بود: یه کار جمعی، که علاوه بر تنظیم محتوای کتاب، تبلیغی پیش از چاپ هم براش شد.
کتاب رو هم قراره ۲۰ تومن بفروشن (مدل درامدی این حرکت).
البته جامعه استارتاپی نسبت به جامعه کشاورزا دسترسی بهش خیلی سادهتره، به دلیل دسترسی بالا به وب. ولی میشه برا این مشکلات هم راهکارهایی پیدا کرد.
کشاورزا الان چه مشکلاتی دارن؟ من فکر میکنم تضمین فروش همچنان بیشتر از حل بحران آب خریدار داره. میشه به این بهونه جمعیت کشاورزا رو دور هم جمع کرد، طوری که بشه باهاشون ارتباط برقرار کرد. مثلن یه شبکه باشه از کشاورزا، و تو کمک کنی به خریدار (نه لزومن افراد، ترجیحن بازارهای ترهبار یا کارخونههای فرآوری مواد غذایی) وصل شن. بعد چند سال با تحلیل دادههای سفارش (حجم مورد سفارش، نوع محصول، دونستن مکان جغرافیایی خریدار و کشاورز) میتونی بستهی پیشنهادی به کشاورز بفروشی و حتا تضمین و پیشبینی کنی اگه طبق بستهی تو عمل کنه قطعن محصولش فروش میره یا به فلان مقدار سود میرسه.
یه سری مدارس تابستونی توی خیلی کشورا برگزار میشه برای کودکان که با توسعهی پایدار، خصوصن کشاورزی پایدار آشنا بشن. کلاسها کاملن عملی هستن، بچهها تو ساخت مزرعه کمک میکنن و یاد میگیرن.
گروه مدارس طبیعت تو ایران پتانسیل پرداختن به چنین ایدهای رو دارن.
مثلن یه گروهی باشه که با کشاورز توافق کنه بچهها تو زمینش برای مدتی کار کنن و آموزش ببینن.
ولی نمیدونم چه منافعی برای سه طرف داره!
حق با شماست. شاید بشه گفت ارتقای آگاهی یک راه حل زمان بر یا بلند مدته.
به اضافه اینکه می تونیم در این پلتفرم اینترنتی، برای فروش یه سری محصولات خاص براشون بصورت رایگان تبلیغ کنیم. فروششون افزایش پیدا می کنه و تشویق به تغییر الگوی کشت می شن.
خوب به عنوان تجربه غیرمستقیم، من از دوستم که برای یه ویزیت به هلند رفته بود، نقل میکنم. ظاهرا توی یه بازدید، رفتن به یه روستای مدرن. توی روستا، همه مهندسین کشاورزی بودن، که هم تحقیق میکردن هم به طور عملی تحقیقاتشون رو انجام میدادن. چیزی که دیده بود، این بود که سطح مهندسی کشاورزی و وسایل مختلف در هلند اصلا قابل مقایسه نیست با ایران.
این میتونه یه راهکار ایده آل برای دانشجویان و مهندسین کشاورزی میتونه همین باشه. این نکات البته خیلی توی سیستم کشاورزی ایران تبلیغ میشه، ولی من سیستم عملی رو ندیدم جائی اجرا شده باشه.
خیلی ممنون نکته خوبی بود.
من فکر می کنم مساله رو حداقل به دو قسمت میشه تقسیم کرد:
ما باید یک (یا چند) راهکار مناسب برای تغییر الگوی کشت پیدا کنیم.
به این سوال کشاورز پاسخ بدیم که : چرا باید الگوی کشتم را طبق راهکار شما تغییر بدهم؟
برای اینکه حسی از وضعیت کشاورزها پیدا کنم، مصاحبه ای با کسی که قبلا کار کشاورزیِ برنج کاری می کرده انجام دادم: سوال1: ما می خوایم راه هایی برای اصلاح الگوی کشت با هدف کاهش مصرف آب انجام بدیم. فکر می کنید برای مثال چه طور میشه کشاورزها رو متقاعد کرد که محصولی با مصرف آب بیشتر رو نکارند و محصولی با مصرف آب کمتر جایگزین کنند؟ پاسخ- من بیشتر در زمینه ی کشت برنج اطلاع دارم و می تونم به شما بگم که همه از وضعیت ِشون ناراضی هستند و از خداشونه که چیزی جایگزین کنند. چون هزینه ی آبیاری بالاست، با وجود واردات و نابسامانی های بازار تقریبا سودی عاید کشاورز نمیشه و همه می نالن از اینکه دخل و خرجشون یکی شده. علت اینکه تغییر کشت نمیدن اینه که برای تغییر کاربری زمین باید مجوز گرفته بشه و این مجوز رو به راحتی به هر کسی نمیدن. برای همینم کشاورزا صرفا دارن به خاطر اینکه زمینشون از نظر زراعی از بین نره توش کشت انجام میدن. اما اگر بهشون راهنمایی و کمک بشه و بتونن تغییر کاربری بدن، خودشون کاملا مایلن این کارو انجام بدن چون از کاشت فعلی هیچ سود آنچنانی ندارن.
سوال2: فرض کنین ما مجموعه ای مثل کتابچه یا چیزایی از این دست حاوی اطلاعات مفید برای کشاورزها در دست داریم، فکر می کنین از چه طریقی می تونیم این ها رو به اطلاعشون برسونیم؟ پاسخ- یه راه خیلی خوب ارتباط با شورای روستاهاست. طبق اطلاعات کلی ای که دارم، معمولا خیلی از اعضای شورای روستاها، افرادی هستند که مدتی در شهر زندگی کردند و تحصیل کردند و دوباره برگشتند به روستا. به همین خاطر روستایی ها و کشاورزا به نوعی به اون ها اعتماد دارند. اگر اطلاعات رو در اختیار اونها قرار بدید اونها به راحتی می تونن اون رو به دست همه برسونن. همین طور الان دیگه تمام روستاها برای خودشون کانال تلگرامی دارند. خیلی از این کانال ها هم توسط همون اعضای شورای روستایی اداره میشن.
سوال3: فکر می کنید اگر دانشجویان رشته های کشاورزی با داشتن راهکار، سراغ کشاورزها برن و پیشنهاداتی برای بهبود اوضاع کشت بهشون بدن، چه قدر می تونن اعتماد کشاورزها رو نسبت به پیشنهادشون جلب کنن؟ پاسخ- به نظر من خودشون بدون داشتن اعتبار و مجوز از جایی نمی تونن اعتماد جلب کنن. من فکر می کنم باز هم اگر برن سراغ شورای روستا می تونن اون ها رو متقاعد کنن و شورا هم کشاورزها رو متقاعد میکنه.
جهاد کشاورزی چنین دورهمی هایی رو گاها برگزار میکنه، میشه از جهاد کشاورزی برای ایجاد این شبکه کمک گرفت و همینطور برای توزیع کتابچه ها شاید بشه هماهنگی هایی رو انجام داد
این محصولات خاص کدام ها هستند؟ چه ویژگی هایی باید داشته باشند تا برای ارائه در این فضا مناسب باشند؟
بنظر میاد در صورت ایجاد پلتفرم اینترنتی باید به صورت محلی و منطقه ای باشه، تا بازدهی بالاتری داشته باشه ! همینطور میشه در این فضا خدمات مشاوره ای رو هم ارایه داد و مکان مناسبی برای توزیع کتابچه هاست.
علاوه بر این ها، احتمالا فضای خوبی برای تجربه گردانی کشاورزهاست!
جهاد کشاورزی وابسته به کجاست؟
چیزی که در مورد شورای روستا می دونم اینه که تا حد زیادی مردمی هست… می خواستم بدونم جهاد کشاورزی چه جور ساختاری داره حدودا…
پلتفرم اینترنتی حتی اگر به قصد فروش محصولات طراحی بشه، کشاورز باید اطلاعات زراعی خودش رو ثبت کنه که این یک دافعه ایجاد میکنه! چطور می تونیم کشاورز را تشویق به عضویت در این شبکه کنیم؟
من دانشگاه های دیگه رو نمیدونم ولی داشکده کشاورزی دانشگاه تهران این کار رو با دانشجوهاش انجام میده و بچه ها باید در کاشت محصول سهیم باشن همینجور بهشون بخشی از درامد حاصله رو میده.
این ایده خوبیه ولی برای عملی شدنش نیاز هست که دانشجو چند ما در همون منطقه باشه.
دقیقن نه تنها کشاورز که هر شخص دیگه ای که سرمایه کارش رو خودش تامین می کنه نمیتونه ریسک زیادی کنه مگر اینکه بدونه با این تغییر خودش نفع زیادی می بره.
برای دیدگاه ترویجی میشه به دانشگاه ها نگاه ویژه ای داشت،یه خوبی ای که دانشگاه های دولتی دارن اینه که دانشجو های شهرستانی زیادی توشون مشغول تحصیل هستن. این جوونا خیلی هاشون فرزند های کشاورز ها هستن و اگر ایده های قابل اجرایی داشته باشن می تونن روی خانوادشون موثر باشن.
خوب یه ایده تقریبن قابل اجرا توی ترویج هم انجام مجموعه استارتاپ ها و یا مسابقاتیه که دانشجو ها واردش بشن.
سرمایه گذاری روی دانشجو ها این خوبی رو داره که 1- سنشون جوریه که بیشتر مورد قبول پدر و مادر هستن 2- بازدهش در عین اینکه ریشه ایه خیلی طولانی نیست 3- شاید خودشون یه روزی مدیریت زمین کشاورزیشون رو در دست بگیرن.
مسئله اصلاح الگوی کشت در کشاورزی، ورودیها و خروجیهای متعددی دارد که هنگام ارایه راهکارها باید در نظر گرفته شوند. همچنین چالشهایی سر راه وجود دارند که باید در برنامهریزیهای آینده مورد توجه قرار گیرند.
در این ایده، بر موضوع ارتقای آگاهی عمومی کشاورزان و مصرفکنندگان محصولات کشاورزی تاکید میشود. با افزایش آگاهی مصرفکنندگان نسبت به میزان آب هزینه شده و قیمت واقعی این آب در کشت محصولات، و از طرف دیگر افزایش آگاهی کشاورزان نسبت به روشهای نوآورانه و سودآور برای نغییر الگوی کشت، میتوانیم جامعه را به هماهنگی و همدلی در تغییر الگوی کشت محلی محصولات کشاورزی، ترغیب کنیم. از آنجا که جامعه کشاورزان و مصرفکنندگان از هم جدا نیستند، این کتابچه برای هر دو گروه طراحی میشود.
با تغییر تدریجی عادتهای غذایی، میتوان تا حد زیادی بر میزان تولید محصولات کشاورزی تاثیر گذاشت. نمودار زیر میزان آب مصرفی (به ازای هر ۱۰۰ گرم) چند محصول کشاورزی و دامداری را نشان میدهد (منبع). تنها حذف گوشت قرمز از وعدههای غذایی، تغییری اساسی ایجاد خواهد کرد.
برای تشویق مصرف کنندهها میتوان لیستی از غذاهای خوشمزه که آب کمی مصرف میکنند، تهیه کرد. این ایده را قبلا گیاهخواران اجرا کردهاند و تا حد زیادی موفق بودهاند. همچنین میتوان جدولی از میزان آب مصرفی هر وعده غذایی و ارزش غذایی آن تهیه کرد تا مصرف کننده را در انتخاب یاری کند.
ضمن اینکه محصولات مورد نیاز در این لیستها را میتوان با در نظر گرفتن وضعیت آبی هر استان و گیاهان محلی آن (بعد از مشورت با متخصصین کشاورزی)، به عنوان راهنمای کشت محصول در اختیار کشاورزان یک منطقه قرار داد.
تضمین فروش همیشه یکی از دغدغههای کشاورزان بوده است. یک راهکار مناسب این است که کشاورزان را دور هم جمع کرد و با آنها ارتباط برقرار کرد. برای مثال شبکهای از کشاورزان را در نظر بگیرید که ایشان را به بازارهای ترهبار یا کارخانههای فرآوری مواد غذایی وصل میکند. بعد از چند سال با تحلیل دادههای سفارش (حجم مورد سفارش، نوع محصول، دانستن مکان جغرافیایی خریدار و کشاورز) میتوان بستهی پیشنهادی به کشاورز فرستاد و حتی عرضه و تقاضا را تضمین و پیشبینی کرد.
پیشنهادم این است که در ادامه، با همراهی هم، برهمکنشهای مورد نیاز هر راهکار رو در قالب پروتوتایپهای خیلی ساده دربیاریم. مثلا برای ایدهی میکروکتاب، فهرست اون، روش جمع آوری محتوای کتاب، روش معرفی و تبلیغش رو بکشیم بیرون. حتی در صورت نیاز میشه این کار رو در قالب موضوعات جدا پیش برد.
تهیه این پروتوتایپها زمان خیلی زیادی نمیخواد. و میشه ازشون کمک گرفت و توسط دوستان کشاورز و یا خریدار اونها رو مورد تست قرار داد و از نقد مستقیمشون برای بهبود راهکار بهره برد.