چطور است برای این ایده اسمی انتخاب کنید تا یواش یواش حس بیشتری در آن جاری شود
یه ویدیوی خوب تو این زمینه هست که کل پروسه رو نشون میداد کیفیتش زیاد خوب نیست ولی قابل فهم وراحته
https://www.youtube.com/watch?v=3UafRz3QeO8
انگار فقط تو یوتیوب میشه دیدش:/
فکر کنم برای تکمیل ایده ما همچین چیزی هایی احتیاج داریم : دوتا گالون که بتونیم توشون یه میزانی دورریز بریزیم ! یه چند متری لوله وشیر وابزار برای برش و…
این برای تولید یه نسخه ی آزمایشی مثل همون چیزی که اون دوست هندی مون درست کرده بود فکر کنم کافی باشه به نظرتون دیگه چیارو باید بهش فکر کنم؟
یعنی میخواین در اسکیل خونگی پیاده کنین ایده رو؟
و فکر میکنین این ابعاد پیاده سازی از ابعاد رستورانی مناسب تر هست.
ساده ترین پرسشهایی که الان به ذهنم میرسه و تکراری هم هست:
۱- آيا افراد حاضر میشن تو خونه هاشون چنین چیزی داشته باشن؟ (براش هزینه پرداخت کنن بخرن)
۲- ایا واقعا دورریزهای خونگی کافیه؟ (نهایتا شاید حجم هفتگی زباله های خونگی به درد تولید گاز بخوره).
یه کار ساده ی دیگه البته اینه که ایستگاه ها به جای اینکه در خونه باشن، جلوی یه اپارتمان مشترک باشن.
داستان این ایده رو توصیف میکنین؟
مثلا یه سطل جایگزین سطل زباله مون که هر روز میایم زباله های تر رو میریزیم توش، بعد چی میشه؟
نکته خوبی بود؛ به نظرم واسه اینکه یه همچین راه حلی به مرحله اجرا برسه باید اول یه امکان سنجی (حداقل در سطح بزرگتر) انجام بشه ُ من اگر بودم میومدم واسه یه همچین ایده میچرخیدم ببینم چه بازخوردی میگیرم از ذینفعای این قضیه(مثلا رستوران؛ خانواده و …)
خب باید دید چقدر فضا اشغال می کنه، تو خونه ما جاش میشه؟ و با اضافه اینکه هزینه همچین پروژه خانگیی چقدر هست. در لینکی که @mohifalahi گذاشته گفته شده: بالغ بر 130 میلیون ریال هزینه شد.
به نظرم تو همچین حالتی برای حل چالش صرفه اقتصادی و اشغال فضا: برای مجتمع ها بد نباشه.
نه الان نمیخوایم اسکیل خونگیشو پیاده کنیم ! چون خونگی چندان به صرفه نیست توی مخصوصا شهر ها توی مزرعه ها وخونه های روستایی که دسترسیشون به گاز کمتره میشه تبدیلش کرد به یه منبعی که به جای گاز رسانی به روستاهای دورافتاده ازین روش استفاده کنن ولی در شهر نمیشه کاریش کرد در شهر میشه به جاش از این حجم زباله استفاده کرد ونمونه ی صنعتیشو تولید کرد چون متانی که توی این چرخه تولید میشه حدود60% حجم گاز رو شامل میشه در صورتی که در حالت معمول گاز شهری حدود 20% متان یا رو شامل میشه و یه نکتهی دیگه ما صرفا میخوایم اینو نسخه ی آزمایشیشو بسازیم وتبدیلش کنیم به پروپوزال که نشون بدیم این کار انجام شدنی ! همه ی غذاهای دورریز رو ممکنه نشه از طرق مختلف مصرف یا ریسایکل کرد ولی میشه یه سری باکتری باحال پیدا کرد که اونارو بخورن وبرامون گاز تولید کنن چیزی که تهش هم باقی میمونه یه محلول آبکی که میشه بازم به عنوان کود مایع از ون تو کشاورزی استفاده کرد وبرفرض هم اگر تو طبیعت رها بشه آسیب زا نخواهد بود. فکر نکنم فعلا حاضر بشن افراد تو خونه هاشون همچین چیز هایی رو نصب کنن توی شهر ها نه ولی توی روستاها که منابعش فراهم تره هم مردم راضی میشن هم دولت حمایت میکنه که گاز برسونیم بدون لوله کشی! فقط کافیه توی تهران تفکیک زباله از مبدا انجام بشه یعنی همین زباله هایی که هیچ کس فکرشم نمیکنه: تفاله چای و پوست موز وپوست میوه و… رو میشه ازشون انرژی تولید کرد! این حتی به جز استفاده ی صحیح از دورریزها توی کاهش حجم زباله ها هم کمک میکنه ! آره دورریز های خانگی کافیه فقط اینکه باید اینا انباشت بشه ویه مسوول رسیدگی بهشون باشه ! کار یه ذره جنبه ی فنی داره که ران کردن اون برای افراد عادی در حد توانی که ما داریم یه ذره سخته ولی یه دستگاه هایی هست که همین الانم به صورت سیار قابل استفادس وبه فروش میره تو سطح دنیا ولی خب فعلا با این گاز ارزونی که دولت به مردم میده چندان به صرفه نیست استفاده ازونا ! به جاش بازار هدف ما شهر های حاشیه ای شهرک ها وروستا ها هستن که نیاز به انرژی دارن ولی به سیستم مرکزی گاز به صرفه نیست اتصالشون ودیگه اینکه میشه برای شهر های بزرگ هم به این عنوان این طرح رو عرضه کرد که به جای مراکز دورریز ودفن این مراکز رو گسترش بدن تا اون متانی که صرف آلودگی هوا میشه واون شیرابه ای که آب های زیرزمینی رو آلوده میکنه تبدیل بشه به کود وگاز برای مصرف مجدد! برای طرح میشه از چند مرکز مختلف سرمایه گذار جور کرد وبه جز هزینه ی اولیه که ساخت ونصب تجهیزات دارن باید یه هزینه ای که صرف جداسازی زباله ها بشه وبقیش دیگه چیزی نیست با فروش گاز وفراورده های جانبیش هم میتونه پولشو در بیاره اولین دوره ای که نصب بشه تا زمانی که به هبره برداری برسه به دلیل فعالیت باکتری ها یه بازه ی خیلی کوتاه خواهد بود
نظر من اینه از مجتکع ها بزرگتر فکر کنید فعلا روی اسکیل های خونگی ومجتمع مثلا 10 واحدی شاید نشه جواب خیلی زیادی گرفت یه منبع دیگه ای که خیلی میتونه توی تولید گاز مفید باشه فضولات دامی که توی روستاها بسیار بیشتره !
این چند روز داشتم روی تکمیل بیشتر این ایده کار میکردم که به خبر جالب وعجیب بر خوردم کل کشور سوئد به تازگی تونسته تا حدود 99 درصد از کلیه ی دورریزهاشو کاهش بشه و ازشون به شکل های مختلف انرژی بکشه بیرون به نظرم جالب اومد که اگر بخوایم هدف گذاری کنیم ویه طرح تولید انرژی رو معقول وانجام شدنی بدونیم باید از یه کشوری مثل سوئد واز تجربیاتشون استفاده کنیم وبرای همین این چند روز کلا روی پروژه هایی که اروپا داره انجام میده برای کاهش گازهای گلخونه ایش و دورریزش کار کردم واین لینکای جالب یه چندتاشه دارم بر همین اساس رو طرح نهاییم هم کار میکنم وخیلی امیدوار تر شدم که طرح کامل قابل پیاده سازی با نیازهای بازار داخلیمونه !
ببینم من میدونم که مثلا تو کشور نروژ سیستم اب گرم مرکزی برای برخی از شهرهاش وجود داره و توی اونم از سوزوندن اشغالها استفاده میکنند. میشه این ساتایل رو مثلا برای خوابگاه های دانشجویی تو ایران به کار برد؟
اینی که گفتی رو نمیدونم ولی میشه از سوزوندن زباله ها انرژی گرفت وتبدیلش کرد به آب گرم اینو میدونم میشه ولی اینکه برای استفاده تو خوابگاه ها باشه یا هر مرکز اقتصادی دیگه هم قابل انجامه کلا چهار تا فرآورده میتونه داشته باشه : برق ، سوخت، گرما وکود ازینا با توجه به طراحی نیروگاه ها میشه بهره برداری های مختلفی از زباله ها کرد یکی ها کوره نصب میکنن وزباله ها رو تبدیل میکنن به گرما وبرق یه سری ها تخمیر میکنن وتبدیلش میکنن به گاز که قابلیت مایع شدن و سوخت شدن داره وباقی موندش هم میشه کود
درسته منتها چقدر گازی که توسط یه دونه از این نیروگاه های بیو گاز تولیدمیشه الودگیش مقرون به صرفه است یا خیر؟
اگر توی زباله سوز ها میگید که اونارو هم میشه با نصب فیلتر و… آلودگیشون رو به شدت کاهش داد ولی اگر درمورد بیوگاز میگید که خب تا سوخت شدنش تقریبا نه تنها لودگی نداره بلکه جلوگیری میکنه از ورود متان وربن حاصل از تجزیه ی همین مواد به صورت آزاد در محل های دفع زباله و شیر آبش رو هم مدیریت میکنه! آلودگی رو به شدت کاهش میده در هر صورت که بهش نگاه کنید
برای مرکز بیوگاز مشهد :
«ضمنا" میزان کاهش انتشار گار های گلخانه ای برای آن نیز حدود ۲۰ هزار تن در سال خواهد بود که اقدامات اولیه جهت فروش اعتبار کربن آن در قالب مکانیزم توسعه پاک (CDM) انجام شده است».
به نظرم این ایده الان چیزی که لازم داره یه برنامه ریزی/هماهنگی ساده هست:
- ما میخوایم در اسکیل … راکتوری بسازیم.
- میخوایم گاز حاصل از راکتور رو برای مصرف … به کار ببریم.
- درامد مون ناشی از فروش … (چهار گزینه: راکتور/تکنولوژی/خدمات/سوخت) خواهد بود.
- در ابتدا با … شروع به کار میکنیم (مثلا اگه اسکیل خونگی هست کی رو هدف گرفتین).
- برای طراحی پروتوتایپ نیاز به … داریم. (این ها مشخص بشه پروتوتایپ راحت تر تهیه میشه).
- در ضمن بازار ما سایزش … هست.
- اسم ایده مون … هست.
- زباله های تری که به درد حضور در چنین راکتوری میخورن شامل … هست که در … بیشتر یافت میشن.
- نکته دیگه؟
پ.ن. با توجه به حضور دو بیولوژیست در این جمع، شاید حتی بتونین روی باکتری هایی یا فرایندهایی کار کنین که بازدهی راکتورتون رو ببره بالا. فقط لازمه جزئیات اولیه رو زودتر مشخص کنین.
راستش توی هرم مدیریت پسماند بازیابی مواد نسبت به بازیابی انرژی اولویت داره.
چونکه اگر مواد رو به انرژی تبدیل کنی اونها رو از ورود به چرخه مواد محروم کردی و در مقابل برای استخراج و تولید مواد جدید انرژی خیلی زیادی باید صرف بشه.
البته برای کاهش حجم زباله گزینه «زباله سوزی» گزینه مطرحی هست اما آلاینده های خطرناکی رو مثل dioxin ها و furan ها وارد جو میکنه که صرفا با یه سری فیلتر قابل کنترل نیست.
ضمن اینکه خود نیروگاه های زباله سوز فقط تولیدکننده انرژی نیستند بلکه برق زیادی هم مصرف می کنند. مثلا نیروگاه زباله سوز تهران که ظرفیت اسمی 3 مگاوات تولید برق داره؛ 800 کیلووات برق مصرف میکنه. البته زباله سوز تهران ترکیبی از یک گازی ساز و زباله سوز هست.
هنوز این سوال وجود داره که پسماند رستوران ها بهتره به انرژی تبدیل بشه یا مواد.
تبدیل انرژی از طریق فرآیند هضم بیهوازی فرآیند پیچیده تر و هزینهبر تری نسبت به تولید مواد (کمپوست) هست. ضمن اینکه گاز تولیدی حاوی CH4، CO2 و H2S هست که ضمن اینکه ارزش حرارتی پایین تری داره اگر H2S اون جدا نشه و داخل خونه مصرف بشه کیفیت هوای خونه رو کاهش میده و با مساله indoor air quality مواجه هست.
در عوض تولید کمپوست فرآیند کم هزینه تری هست. اما اگر کیفیت کمپوست تولیدی به اندازه کافی نباشه بازاری برای فروش اون وجود نخواهد داشت. ضمن اینکه کمپوست تولیدی نیاز به یک سیستم جمع آوری و انتقال هم داره.
خوب این یعنی که نیروگاه های بیوگاز خیلی هم نسبت به نیروگاه های زباله سوز ارجحیت ندارن و شاید چون بعد از مشهد شهر مهمی نیست از اون استفاده شده.
آره تبدیل کردن به انرژی توی مقام های بعدی توی هرم مدیریت پسماند ولی برای جایی که مراتب بالاتر رو به درستی رعیت میکنه و دیگه اینکه یه میزان زیادی از زباله هایی که برای تبدیل به گاز استفاده میشن چیزایی هستن که کار دیگه ای نمیشه باهاشون کرد! مثل پوست میوه جات وسبزی جات و زباله های دامی که میتونن بیان توی این چرخه ی تخمیر تبدیل بشن به کود وانرژی یه کاری هم که توی زباله سوز های سوئد انجام داده بود که باعث شده بود تبدیل به وارد کننده ی زباله بشه این بود که همه ی تقریبا فراورده های جانبی خطرناک رو مدیریت میکرد و خیلی از اون هارو حتی در معدن های قدیمیش تزریق میکرد .
میشه طرحی که داریم برای زباله سوز طراحی میکنیم شامل همچین راهکار هایی هم باشه
ولی خود من کلا به سمت سوزوندن متمایل نیستم البته که مورد موفقی مثل سوئد وجود داره که به شدت تو این کار موفق بوده وتجربیاتش هم برای من جالب بود .
در مورد زباله سوز تهران من اطلاعاتم کمه نمیدونم اونجا چی کار میکنن
تو یه مطالعه چرخه عمری در مورد سیستم مدیریت پسماند تهران که اخیرا منتشر شده از بین 5 سناریویی که تعریف شده سناریوهای incineration و anaerobic digestion بیشترین مقبولیت زیست محیطی رو داشتند.
البته که مطالعات چرخه عمر خیلی جای بحث داره. استانداردهای زباله سوز در اون مطالعه EU 2000 فرض شده. استانداری که شرکت چینی سازنده زباله سوز تهران ادعا میکنه داره.
اما من اطلاع دارم که زباله سوز تهران تجهیزات لازم برای اندازه گیری dioxin و furan ها رو نداره.
خوب الان اینها یعنی چی ؟