شما با نظر مخالف من با خودتون موافقید؟

این روزها به واسطه درگیری هایی اتفاق افتاده در داخل و خارج کشور قطبش عجیبی بین تمامی ایرانیان در سراسر دنیا اتفاق افتاده به نحوی که عده زیادی رو تا سر حد دشمنی با یکدیگر برده. اما چطور میشه که مخالف نظر بودن با یک امر میتونه به دشمنی کشیده بشه؟ چطور میشه نظر مخالف همدیگه رو داشت ولی با هم خوب بود؟ باید چیکار کرد که جامعه ما بتونه با هم صحبت کنه؟

4 پسندیده

ممنون از سوال به موقعت :+1:.

برای صحبت کردن با هم، برای گفتگو، باید حد اولیه ای از آرامش رو داشت! و من چنین آرامشی رو نه تو خودم نمیبینم و نه تو فضای اطرافم. شما می‌بینی؟

پ.ن.

وقتی آرامش ندارم، گوش نمیدم.
وقتی در یه گفتگو گوش نمیدم، خواه ناخواه به طرف مقابلم پرخاش کردم.
وقتی پرخاش میکنم، کافیه طرف مقابلم عزت نفس کافی نداشته باشه و یا تکنیک های پرسشگری رو بلد نباشه، اون وقته که گفتگو به تنش متقابل کشیده میشه.

وقتی آرامش ندارم، اول نیاز به تخلیه ناآرامی‌هام دارم و بعد ممکنه گفتگو به دردم بخوره. اگه فضایی برای تخلیه پیدا نکنم، ممکنه از میز گفتگو برای تخلیه استفاده کنم.

در ضمن مهم‌تر از همه، وقتی آرامش ندارم، احساس میکنم هر کاری، حتی گفتگو، بی فایده س؛ یه جورایی ناامیدی. این میشه که تلاش خاصی برای گفتگو با آدم‌های دیگه نمیکنم.

5 پسندیده

بخشی از مسئله در جامعه ما به این برمیگرده که در فضایی بسیار مبهم (مثلا فضای مجازی یا فضاهای با فشار به یک سمت خاص) به دنبال جلب نظر دیگران هستیم و نه گفتگو. گفتگو یک مقدمه بسیار ساده میخواد که آیا شواهدی بر نظر دارین یا نه؟ و مهمتر از اون، آیا این همه شواهد هست یا نه. در بخشی از گفتگوها امروزه قسمت اول رعایت میشه ولی بخش دوم اهمیت بالایی داره چون میتونه نظر رو تبدیل به یک دیدگاهی با پیشفرض کنه.

بخشی از نظراتی که در جامعه رد و بدل میشه، مربوط به دیدگاه افراد در مورد چهره‌های مطرحه. معمولا این چهره‌ها پیشینه‌ای از عملکرد دارن که نقاط ضعف و قدرت خودش رو داره. این یعنی عموما نظر خاکستری بسیار به واقعیت نزدیکتر هست تا سیاه و سفید. ولی ممکنه وزن ذهنی افراد مختلف به عملکردهای مثبت و منفی به شکلی باشه که برای اثبات دیدگاه خودشون قسمتی رو کمرنگ کنن. این نوع مباحث معمولا ارزش خاصی نداره و به جایی هم نخواهد رسید چون معیاری برای سنجش نهایی نظرات وجود نداره. مثلا به طور ساده: اگر بخواین به زندگی یه فرد، نمره مثبت یا منفی بدین به چه چیزی نگاه میکنین؟ آیا بزرگترین اثرات فرد در جامعه رو در نظر میگیرین؟ آخرین عملکزدها؟ تمام عملکردها با چه وزنی؟

دنیای سیاست و اقتصاد دنیای بسیار پیچیده‌ایه. هرچند محتمل هست که در آینده بنیان علمی قویتر برای این علوم ساخته بشه ولی در حال حاضر حتی در بالاترین سطوح علمی اقتصاد و سیاست، بسیاری از تحلیلها به دردنخور هستن چون درک ما از این پدیده‌ها بسیار اندکه. بخوام براتون مثال بزنم، تلاش برای درک کامل این پدیده‌ها مثل تلاش برای مدلسازی پدیده‌های تصادفی با قطعیت هست که ممکن نیست.

فکر کنم اکثر این موارد به منفعت برمیگرده و زیان. چرا من از مخالف یک نفر در امری باید به سمت دشمنی کشیده بشم؟ فکر میکنم قویترین دلیل منفعت در دشمنی یا این احساس که «تفکر مخالف من باعث شکستهای فردی و اجتماعی در دنیای من شده». به همین دلیل تا وقتی که این احساس وجود داره که تمام سرنوشت ما به یک تفکر وابسته‌ست (چه در واقعیت این باشه چه نباشه) این نبرد ادامه خواهد داشت و به نظرم امکانی برای گفتگو وجود نداره.

همیشه میشه امیدوار بود که اتفاقاتی بسیار غیرقابل پیش‌بینی منجر به تغییر شرایط بشه ولی به نظر نمیاد که با روند کنونی به زودی «درس همزیستی همراه با تعامل مثبت» در جامعه ایران نهادینه بشه. نوستالوژیهای اجتماعی هم نشان از این میده که بسیار متمایل به بازگشت به گذشته تک‌صدایی هستیم تا رفتن به سمت جامعه مدرن!

در ابعاد کوچک ولی شاید بشه کارهایی کرد و به نظرم این کار چندان پیچیده نیست: باید به شکلی ملموس و قابل ارائه به دنیای بیرون به این سئوال پاسخ بدیم که «گفتگو چه چیزی به دنیا اضافه میکنه؟». اصطلاحا یه پروتوتایپ از این مدل اجتماع چه محصولی رو تولید میکنه که بشه به جامعه ارائه کرد و تشویقشون کرد که از این روش استفاده کنن.

نکته آخر: دو یا چند قطبی شدن شدید اجتماع در دنیا در حال اتفاق افتادن هست و مختص ایران نیست. این از یک لحاظ خوبه چون میتونیم دست از شماتت ملی خودمون برداریم و صبورانه‌تر با مسئله برخورد کنیم.

1 پسندیده

تحمل پایین و فقدان شعور و آموزه های سیاسی.

به جای اینکه دنبال نقاط مخالف بگردیم اول بریم سراغ نقاط مشترک و تجربیات مشترک بعد نقد تفکر مقابل.

راه چاره (شاید):

  1. اگه حرفی میزنیم براش دلیل و مدرک قابل استناد داشته باشیم. این موجب میشه که بیشتر مطالعه کنیم و تخصصی تر عمل کنیم.

  2. قبل از اینکه دنبال نقاط غیر مشترک بگردیم به دنبال نقاط مشترک باشیم که احتمالن کم نیست.

  3. بذاریم طرف مقابل حرفش تموم بشه بعد با احترام نظرمون رو بگیم.

  4. اول در کار خودمون متخصص باشیم بعد در کار دیگران فضولی کنیم. برای مثال منی که دانشجوی رشته ی گاوداری هستم یادبگیرم گاو خوب چه ویژگی داره نه اینکه نظر کاملا غیر کارشناسانه در مورد صنعت فولاد کشور بدم و دوستم که دانشجوی علوم سیاسی هست یاد بگیره سیاست چیه حالا اگر خواست تصمیمی برای گاوهای مملکت بگیره بیاد پیش من اول 4 تا سوال بپرسه شاید یه مشکل اساسی برای این مملکت درست نکرد.

  5. در دانشگاه دانشجو باشیم، توی دانشگاه دنبال زیر بقل مار نباشیم کار خودمون رو درست انجام بدیم (دانشجو باشم). البته معنیش معدل گولاخ داشتن نیست خردمند شدنه.

  6. یه فکری برای معضل آلزایمر زود هنگام کنیم.

  7. روابط بین مسایل رو درست ترسیم کنیم.

  8. لباس سایز خودمون انتخاب کنیم (نه لباسی که توی تنمون زار بزنه).

2 پسندیده

یاد اواخر دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد و نزدیک انتخابات افتادم. اون زمان برای اولین بار میدیدیم که طرفداران اصول‌گرا و اصلاح طلب با آرامش با هم بحث و جدل میکردن و تنور انتخابات اون زمان هم همینجوری حسابی داغ شد. اما زیاد طول نکشید …
تاریخ قضاوت خواهد کرد. رفتار این روزهای همه مون رو … اینکه چه رفتارهای متمدنانه ای نشون بدیم و یا اینکه مثل عراقی ها و پاکستانی و … به جون هم بیافتیم …

2 پسندیده

در ادامه نظر دوستان میتونیم به یک نوع رقابت‌جویی نیز اشاره کنیم که در این فضا حاکم شده. دنبال گفتگو نیستیم بلکه در اصل به دنبال برتری جویی رفتیم. همین ما را به یک نگرش تک بُعدی از رویدادهای چندبُعدی می‌رساند که هرکسی حامی یک بُعد آن شده و سعی میکند نشان دهد دیدگاهش از طرف مقابل برتر است.

داشتن نگرشی چند بٌعدی هم سخته چون گاها با ابعادی متضاد مواجه میشویم که همراه کردن و توجیه کردن دو تضاد و ترکیب کردن آنها با یکدیگر کار ساده‌ای نیست. همچنین مستلزم تغییر مداوم دیدگاه است و در این مورد هم برای بسیاری سخت است که دیدگاه سابق خود را رد کنند زیرا در این عرصه برتری‌جویی ، رد دیدگاه قبلی به منظور ایجاد دیدگاهی کامل‌تر ، نه یک دستاورد بلکه شکست قلمداد میشود. به همین دلیل عموما در چنین فضای نگرشی تک بُعد خیلی راحت‌تر است و نتیجه آن بحث‌های تند ، بلاک کردن‌های سرعتی و حتی توهین به افراد است.

1 پسندیده