علوم پایه و به طور مشخص فیزیک چه کاربردهایی در فناوری میتونن داشته باشن؟

یه تعریفش میتونه ترکیبی از ریاضی و فلسفه برگرده. دقیقا مثل خود فیزیک، توی بینش فیزیکی دنبال اصول بنیادی میتونید بگردید که بر رفتار سیستم حاکم هست. این دیدگاه، به پیش زمینه هائی از فیزیک و سیستمهای دینامیکی نیاز داره.

نکته اول که خیلی از آدمها رو فراری میده از این نگرش در سیستمهای مختلف، دیدن رفتار پیچیده هست. رفتار پیچیده، لزوما به معنی نبود اصول رفتاری ساده نیست. در سیستمهای دینامیکی میشه سیستمهای ساده ای ساخت که رفتار پیچیده ای مثل آشوب رو از خودشون نشون میدن. یا در فیزیک با قاعده ساده گرانش نیوتنی و سه جسم، میتونید رفتار پیچیده رو تولید کنید.

پیدا کردن این اصول حاکم البته ممکنه ساده نباشه ولی از مسیرهای متفاوتی میتونه دنبال بشه. ساده ترین مسیر، نگاه کردن به ذات سیستم مورد بررسی هست. توی ذات این سیستمها معمولا میتونید به کمیتهای خوش تعریف یا پایسته ای دسترسی پیدا کنید که کمک میکنه در ساخت بنیادی سیستم.
مسیر دوم که به تحلیل داده ها هم مربوطه، دیدن این تیپ رفتارها توی داده ها هست. کمی کردن این دیدگاه البته ساده نیست، ولی برای تجربه پیدا کردن، میشه برعکس عمل کرد. یعنی داده ها سیستم فیزیکی با رفتار دانسته شده رو تحلیل کرد و دید اصول خاص فیزیکی، چه جور خودش رو نشون میده، تا تجربه کار روی داده های ناشناخته به دست بیاد.

این به دلیل انتخاب غلط نیست، اکثرا چاره ای نداشتن که این مسیر رو انتخاب کردن. توی سطوح بالاتر، معمولا فرآیند رو از روی اجبار ادامه میدن، با این جمله که ما که تا این مقطع خوندیم، بهتره تا آخرش بریم.

2 پسندیده