فرهنگ نوشتاری و ثبت مستندات فکری، فرهنگی و علمی

شما برو داخل شهر تهران و دنبال نقشه های مسیر خطوط لوله، مخابرات، و خیلی چیزها بگرد ببین چیزی دستتون رو میگیره، ثبت دانش، تجربیات، اسناد، مدارک و نقشه ها و هزاران موضوع دیگه خیلی خیلی خیلی مهمه، اما چرا کسی متوجه نمیشه؟

1 پسندیده

در اهمیتش شکی نیست. ولی باید واقعگرا باشیم.نکته اول اینکه اگر حمایت از این مسئله نباشه ادما از نظر شخصی دچار اسیب زیادی میشن. یه نفر تمام عمرش رو صرف کسب تجربه ای یا نوشتن اثری میکنه بعد هیچ راهی برای استفاده شخصی از اون نداره. نکته دوم در مورد استفاده کننده: اگر ارزش اصلی اون اثر رو نپردازه هیچ وقت استفاده درستی از اون نمیکنه. خیلی از ماها این تجربه رو داشتیم که کتابی که خیلی ارزون گرفتیم یا حتی مجانی گیر اوردیم رو جدی نخوندیم.

2 پسندیده

ثبت دانش و تجربه، مستندات علمی و فرهنگی، بازیها، نمایش ها، داستانها، معماریها مثلا معماری زمان صفوی که هنوز کسی نمی دونه آب حموم چطور با شمع داغ میشد، یا مسجد امام اصفهان، اهرام مصر و هزاران مورد دیگر از مواردی است که باید ثبت بشه، تا دوباره مریم دنبالش بیفتم چطوری اینطوری شد! :-)، واقعا چطوری اینطوری شد؟

1 پسندیده

در حال حاضر بیشتر مستندات علمی و تاریخی باستان به فرهنگ و علوم و مراجع تاریخی یونان باستان است، در واقع این یونان باستان است که پرچمدار علم و فرهنگ و تاریخ بشر است، کتاب تاریخ هرودت با تمام راست و دروغ دائره المعارف فرهنگ باستان است، اونها حتی خاطرات شب آخر سقراط را دارند، بسیاری از کلمات در گفتار، نوشتار، ریاضیات مثل آلفا و بتا و … از یونان باستان است، کوروش را که بزرگترین امپراطور زمان است از کتابهای هرودت شناختیم، چرا مگه ساتراپ کوچک حکومت کوروش چه داشته که همه چیز را واقعا باید از یونان گرفت آیا این به نهایت قدرت آنها بر می گردد؟ که همه می دانند اینطور نیست، پس چرا کسی دانشمندان دربار کوروش کبیر و از پیشرفت های علمی آنان اطلاعی ندارد؟

چکار کنیم که سمت و سوی جامعه را به سمت ثبت تجربیات، دانش و مدارک سوق دهیم و در جامعه تعمیم دهیم و به عنوان یک فرهنگ فراگیر قرار دهیم؟

1 پسندیده

امروز دنبال قصاب جهت قربانی کردن گوسفند می گشتیم، مادرم میگفت قبلا تو خونه ها حداقل یکی توانایی قربانی کردن گوسفند یا گاو را داشت، داشتم فکر میکردم اگه قصاب نباشد چه باید بکنیم؟چگونه میشه تجربه ها را به افراد ود جامعه به اشتراک بگذاریم؟

3 پسندیده

اگر وقت و انگیزه اش رو دارین پیشنهاد می کنم یه سازمان مردم نهاد تاسیس کنید و تو اون نماینده های صنف ها و مشاغل و … رو دور هم جمع کنید و شروع کنید به گردآوری تجربیات و نوشتن تجربیات. کار سختی هم نیست و به مرور یه پایگاه اطلاعاتی خوب خواهیم داشت :wink: .

خیلی وقت ها قبل از خواب برنامه روز بعد خودم را بصورت ذهنی مرور می کنم یا تصمیماتی را میگیرم و قصد انجام آن را دارم اما روز بعد بیش از نیمی از آن را فراموش می کنم، یا در هنگام انجام کاری به تجربه جدیدی بر می خورم و میخوام ماندگار شود اما وسیله ایی برای ثبت نمی بینم و فراموش می شود، یا شعری به ذهنم می رسد میخواهم یادداشت کنم اما وسیله ایی برای بقای اون نمی تونم پیدا کنم، در مسافرت میخواهم خاطراتم را بنویسم و دفترچه و خودکار را فراموش می کنم؟ حال سوال من اینه بهترین وسیله برای ثبت برنامه روزانه چیه؟ چطور میشه اینطوری باشیم یعنی طوری باشیم که این موضوعات برایمان اهمیت یابد و برای ثبت اون تلاش کنیم؟ و وسیله ایی برای ثبت و ضبط فعالیتها و اموراتمان همراهمان باشد؟ مورد آخر خروجی یادداشت باید چه مسیری را طی کند و به کجا ختم بشه؟

5 پسندیده

هر روز در رسانه برخی دستاوردهای باستان شناسی منتشر می شود برای مثال رد پای تمدنی بیش از 2000 سال قبل از میلاد در یونان، یا مثلا مردم شهر سوخته در بیش از 4000 سال پیش در چشمهایشان لنز می گذاشتند، یا قدمت جیرفت به بیش از 6000 سال تمدن می رسد، یا همه دنبال شهر رویایی گمشده آتلانتیس و تمدن با شکوهش می گردند، یا دورانی بوده که علوم خیلی پیشرفت داشته و علوم کیمیا رونق داشته، اما چه شد که ما اکنون نسبت به خیلی از اون تمدنها بی اطلاع و در بعد برخی علوم حتی خیلی عقبتریم؟

1 پسندیده

دلیلش عدم کاربرد مناسب علم توی جامعه هست و البته دیدگاه حاکمان به این مسائل. این تغییرات خیلی به این مسائل وابسته ست. جالبت بدونید که چین زودتر از اروپا به مرز رنسانس علمی رسیده ولی به دلیل سیستم حکومتی و فرهنگیش همونجا متوقف شد!

1 پسندیده

دیروز با دوستام یه گردشی رفتیم سمت باغ های اطراف شهرمون. یه پیرمرد کشاورز بی سوادی بودن اونجا که یه تجربه خوب رو گفتن که با مثالی که زد خیلی لذت بردم از درسی که بهمون داد. معلمی بود خودش! مسئله آموز ما شد خلاصه:slight_smile:. دوستم میخواست یه بوته گل محمدی از ریشه در بیاره و ببره داخل گلدون بکاره. آقای معلم گفت: الان فصل این کار نیست باید وقتی گیاه خوابه تو فصل های پاییز و زمستون این کار رو بکنی و انتقالش بدین مثل دکترا که اول منو بیهوش کردن و بعد پلاتین کار گذاشتن تو دستم.

چقدر خوبه این چنین تجربیاتی رو ثبت کنیم برای خودمون.

5 پسندیده

امروز در سرکلاس مهندسی ارزش بحثی مطرح بود به عنوان شش کلاه تفکر بحث جالبی بود، اما آنچه که برای من مهم شد موضوع کلاه سفیدش بود که به معنی جمع آوری اطلاعات بود، به راستی در پروژه ها آمار، اطلاعات، نقشه ها، شکست کار، کارکرد ماشین آلات و هزاران موضوع دیگر چگونه باید ثبت شوند و در جایی برای استفاده آیندگان بایگانی شوند، تا هنگامی که نیاز شد بتوان از اطلاعاتش استفاده نمود؟

2 پسندیده

ما چگونه فرایندی را طراحی کنیم که بتوانیم تجربیات، خاطرات، مدارک و مستندات و نقشه ها و هر چیزی که برای ساختن اینده خودمان و جامعه ایی که در ان زندگی می کنیم و به خودمان تعلق دارد را ثبت کنیم، چون من شنیدم و فهمیدم که اجرهای اینده ما را همین تجربیات و عبرت های گذشتگان می سازند وگرنه اگر اینکار انجام نشود ما اسیر و گرفتار دور باطل و درجا زدن میشویم!؟

1 پسندیده

این آخر هفته تو کوه و در و دشت بودیم، خلخال به اسالم از مسیر جنگلی. یکی از بچه ها دفترچه ای همراهش بود که در هر اتراق گاه در میاورد و یادداشت هایی برمیداشت. بعد که ازش پرسیدم گفت سرپرست گروه دنبال کسی بود که اتفاق های مسیر رو و زمان رسیدن به هر نقطه رو ثبت کنیم، و من مسئول این کار شدم.

جالب بود برام، ظاهرا هر برنامه ای که بچه ها میرفتن، حتی اگه تکراری هم بود، باز لحظاتش به صورت مستند در میومد. حتی اگه برنامه ها شخصی میبودن. اتفاقا راهنمای مسیر، اقا سید، هم دفترچه ی کوچکی داشت که مسیر خلخال به اسالم رو هر بار که رفته بود درش ثبت کرده بود. حدودا ۶-۷ تجربه ی سفر همه از مسیر یکسان، در این دفترچه ثبت شده بود.

با اینکه به نظرت میرسه یه بار ثبت چنین لحظاتی کافیه!
#پرسش
پ. کاش ازشون پرسیده بودم چرا هر بار باز هم مسیر رو ثبت میکنن و اینکه ایا تا الان از این ثبت مسیر ها استفاده ای هم کردن؟

5 پسندیده

چطور اینکارها میتونه فرهنگ بشه؟ و چگونه بتوانیم دغدغه آخر شما یعنی آنالیز، کاربردی کردن و ارزشمند کردن اونو پوشش بدیم؟

3 پسندیده

یکی از کارهای توی لیستم اینه که گیاهان علفی خودروی منطقه مون رو بشناسم و کاربردهاشون رو بدونم. مثلا میدونم مامان بزرگم خیلی گیاها رو میدونه کاربردشون چیه و اینو از نسلهای گذشته اش یاد گرفته اما دیگه به ما منتقل نشده.
خب دلیلهاش هم که کاملا واضحه.
اما شروع کردم به عکس گرفتن از گیاها و سرچ کردن در موردشون. بعد کتابهای گیاهی مصور گرفتم. البته اول راهم اما امیدوارم به ثمر برسه . هر وقت هم با ادمهای دو نسل قبل توی کوه و بیابون باشم سعی می کنم هی ازشون بپرسم که این گیاها رو میشناسند یا نه .

3 پسندیده

فقط اتفاقات و زمان رسیدن رو ثبت می کردن؟
چه دست اتفاقاتی مثلا؟
تصاویر رو هم ثبت می کردن به صورت نوشتاری؟ منظورم حس شخصی هست. یا صرفا گزارش نویسی بود؟

در یکی از سازمانهای پروژه محور، یک سی دی تحویل مسئول پروژه می دهند، که طی فرمهای موجود در طرح تمامی نکات مورد نیاز پروژه باید در آن قید بشه و برای اینکه مسئول پروژه را ملزم به تکمیل سی دی کنند،چند درصد از قرارداد را منوط به تکمیل اطلاعات موجود در سی دی و تحویل آن به واحد مستندسازی کرده اند، اما نکته جالب و تاسف بار بدلیل نبود استراتژی و چشم اندازی جهت کاربردی کردن آن و در نتیجه عدم کنترل دقیق سی دی، مسئولین پروژه سی دی را به همون صورت اولیه و بدون تکمیل آن تحویل می دهند:cry::confused::grimacing: چون می دانند مسئول مستندسازی بررسی نمی کند! مشکل کجاست؟؟؟؟؟

2 پسندیده

امروز برای بررسی و ثبت دانش آموخته یک پروژه انتقال آب نزد یکی از مدیران پروژه اش رفته بودم، تعریف میکرد وقتی فرانسوی ها سد زاینده رود را می ساختند یکی از دست اندرکاران پروژه بر روی کاغذ های بزرگ شرح فعالیت ها و وقایع روزانه را یادداشت می کرد و اگر در کار به مشکلی بر میخوردند، مشکل را به همراه نظریات کارشناسان، کارفرما، ناظر و دیگر افراد دخیل در پروژه و اقدامی که پیش بینی شده بود را یادداشت کرده بود، تمامی نقشه ها و هر آنچه که در مسیر ساخت پروژه نیاز بود را مستندسازی کرده بود، بطوریکه اگر سد به مشکلی برخورد کند به آن رجوع می کنند و از اون به عنوان مرجعی برای انجام کارهای بعدی استفاده می کنند.

4 پسندیده

یک پست به موضوع جدیدی منتقل شد: چگونه تجربیات امروزمان را به آیندگان منتقل کنیم؟