ملاک بحث مذهبی و سیاسی توی پادپرس چیه؟
زمان زیادی نیست که از پرسش ها و پاسخ های پادپرسی استفاده میکنم اما بار ها شاهد بحث های سیاسی و مذهبی بودم و گمان نمیکنم که این دغدغه شخص من باشه که شاهد اعتراض دیگرانی در این مورد بودم
ملاک انتخاب انسانی هست.
و این انتخاب شامل نظر تسهیلگران و ادمینهای پادپرس و نظر جامعه کاربری هست: کاربرها از طریق پرچم و ادمینها از طریق ابزارهای مختلفی که در دسترس دارن میتونن اقدام کنن.
هر چی جامعه در این زمینه اکتیوتر کار کنه، انتخاب ها از حالت سلیقهي کاملا شخصی ۱-۲ ادمین خارج میشه و به نظر و انتخاب جمعی نزدیک تر میشه.
به نظرم افراد نمیتونن ملاک باشن، اون چیزی که ملاکه، ملاکی ناخودآگاه در نهاد افراده که منجر به پرچم گذاری یا عدم طرح پرسش و پاسخ میشه.
منظور از سوال اینه که این ناخودآگاه رو خودآگاه کنیم و بر سرش بحث تا به فهم مشترکی برسیم. این طوری امکان خود مراقبتی نسبت به طرح پرسش و پاسخ هم مهیا میشه.
همه ی این ها بایستی اضافه بشه به سوالاتی که به دنبال این سوال رخ نشون میدن.
مثلا:
[وقتی فهمیدیم بحث مذهبی و سیاسی چیه] آیا امکان داره بحث های مذهبی و سیاسی مطرح نشه؟ اگه نه، طرح این مسائل چه آثاری داره؟ کدوم یک از این آثار خوشایند نیست، با چه اولویتی؟ چه شکلی از بروز این آثار جلوگیری کنیم؟ آیا عدم طرح این مسائل راه حل انحصاری جلوگیری از این آثاره؟ اگه نه چه راه حل های دیگه ای سراغ دارید و کدوم بهتره؟ و چه بسیارند سوالاتی از این دست که منتظرانه چشم به توجه متفکری دارند… .
جدا از تعریف این نوع مباحث، من یک معیار ساده به شما و بقیه میدم تا به سادگی بتونید بسنجید چه چیزی رو میتونید در پادپُرس یا هر محیط مجازی که در ایران فعالیت میکنه، منتشر کنید یا نه. معیار به این شکله:
فرض کنید بحثی که در پادپُرس مطرح میکنید رو روی یه برگه بنویسید و در یک محیط شلوغ دستتون بگیرید به نحوی که همه بتونن ببینن. آیا این بحث نوشته شده در این حالت برای شما و افراد اطرافتون با اعتقادات متفاوت و حتی گاهی متضاد خطری ایجاد میکنه یا نه؟ اگر خطرناکه، منتشر نکنید.
ممکنه بگید که من خطر رو میپذیرم، این انتخاب شماست و نباید با انتخاب مسیر خطرناک، یک محیط اجتماعی رو در خطر قرار بدید. میتونید در وبلاگ شخصی، ریسک خودتون رو انجام بدید، ولی در محیط اجتماعی به حفظ حیات اجتماعی احترام بزارید.
برای ساختن یه جامعهی سالم و در حال رشد، این چیزیه که باید به عنوان یک ذهنیت در خودمون تقویت کنیم.
بیشتر بحثهای سیاسی در اتاق تحلیل آزاد از مسائل روز ایران بحث میشوند. ملاک بحث در این اتاق با چند قانون مشخص شده است:
- توهین کردن ممنوع است.
- متهم کردن افراد ممنوع است.
- نام بردن از افراد که منجر به مشکلات حقوقی شود ممنوع است.
- در صورت مطرح کردن یک موضوع جنجالی و غیر بدیهی، ارایه سند الزامی است.
تا این جای کار سعی کردهایم که این موارد را رعایت کنیم. اگر خیلی سخت بگیریم، هیچ بحثی شکل نمیگیرد و اگر آسان بگیریم بحثها میتواند به بسته شدن این فضای مثبت منجر شود.
درباره بحثهای مذهبی، خیلی از بحثها به خاطر عبور از خط قرمز، چند ساعت بعد از شکلگیری حذف شدهاند. خط قرمزها را ویرایشگرها تعیین میکنند و حتما اشتباهاتی هم اتفاق افتاده است. به همین خاطر کاربرها میتوانند یک موضوع را پرچم کنند و دلیلشان را برای این کار بنویسند.
به نظر شما آیا راه دیگری به غیر از نظارت انسانی هست؟
چگونه چنین کاری کنیم؟
سوالم بیشتر برای دونستنه و سعی در بهتر کردن پادپرس. کمتر به دنبال انتقادم… .
ضابطه ها و قانون ها حداقل میتونن دو جهت رو در بر بگیرن:
- شیوه ی بحث کردن (مثلا رعایت احترام، مستند بودن مدعا و…)
- حد و مرز موضوع
اون چیزی که بیشتر مد نظرم بود مشخص شدن حد و مرز موضوعه
راهبردش هم به گمانم اینه که هر نفر نظرش رو ابراز کنه تا با هم تکمیلش کنیم.
مثلا ممکنه بتونیم بحث مذهبی رو به صورت جزئی تر این طوری تبیین کنیم:
- نماد های مذهبی
- بزرگان و دانشمندان مذهبی
و …
راستی به نظر خودم بحث مذهبی اجتناب ناپذیره.
همین مطلب که نباید بحث مذهبی کرد هم یه بحث مذهبی به نظر میرسه چون دامنه موضوعات رو به مذهبی و غیر مذهبی تقسیم میکنه و این یه مسئله از مسائل فلسفه دینه؛ یعنی، گستره شریعت تا کجاست؟
خطر؟؟
ابتدا باید تعریف((خطر))را مشخصا بیان کنید،اگر منظور شما از ((خطر)) سکوت و عدم بیان دغدغه هاست که باید بگویم برایتان متاسف ام و یقین داشته باشید جامعه ای که به هر انتقاد چالش برانگیزی برچسب ((خطر)) بزند،رو به زوال خواهد بود و هیچ نشانه ای ازبه گفته ی شما((سلامت و رو به رشد بودن)) در آن دیده نخواهد شد.
اثرات این طرز تفکر غلط را امروز در جامعه ما به صورت ملموس می توان دید و تاریخ هم بارها و بارها گواهی به آن داده است.
در نهایت به نظرم آنچه خطرناک است همین تفکر غلط است.
من شخصاً الان از شیوه گفتگوی شما احساس خطر کردم، خطر یعنی حس از دست دادن فضای آرامی که لزومی نداره آرامشش به هم بخوره. یعنی هیجان منفی که بعد از مدتی فروکش میکنه، این که فردی در گفتگو برای فرد مقابل اظهار تأسف کنه، مناسب نیست. خیلی جاها هم بیرون هم تو پادپرس دیدم که اینجور گفتگو سرانجام خوشی از جنسی که شما هم مثل ما انتظار دارید رو در پی نداشته، پس احساس خطر یه احساس واقعی و منطقی است که از آن گریزی نیست، برای ساختن هرچیزی لزوماً نباید آنرا نابود کرد و از نو ساخت، خیلی از روندها قابل تعمیر و ترمیماند، پس ظرافت و حوصله و کارشناسی خاصی میطلبد، انتقاد سازنده یعنی این، یعنی آهسته و ریز و با در نظر گرفتن ریسک و خطر حرکت کردن، که منجر به رفع عیب مورد نظر و ساختن میشه.
من با نظر شما موافقم،شاید در شیوه ی بیان(که برای تاکید بیشتر بوده) و با این حالت نوشتن ابهامی به وجود آمده باشد.اما باید پذیرفت که گاهی اوقات شدت عمل در گفت و گو ها(فقط برای تاکید بیشتر و نه برای برهم زدن فضای گفت و گو)لازم است و این مورد در هر مذاکره و گفت و گوی رو به پیشرفتی نمود دارد.
یعنی بالا و پایین رفتن یک گفت و گو الزاما به معنای تمایل به برهم زدن آرامش در گفت و گو یا پرخاش نیست،پس خطری هم نمی تواند تهدید کننده باشد.
من منکر این «احساس خطر» نیستم اما مشکل در تعاریف مختلفی ست که از خطر وجود دارد،گاهی اوقات خیلی از افراد برای تبرئه کردن خود از احساس خطر سخن می گویند،حال آنکه بیان موضوع به گفته ی او«خطرناک» می تواند صرفا انتقاد باشد و نه خطر!
در ضمن به نظرم گاهی اوقات ضروری ست که برای گشایش در موضوعی خاص کمی هم ریسک کرد!
تا حدودی موافقم.
البته با ذکر این نکته که انتقاد سازنده می تواند تا جایی موثر واقع شود که گوش شنوایی هم وجود داشته باشد.
فکر میکنم بهترین ملاک قابل استفاده باشه
چرا که مشخصا ما در حال تبادلات و تولید اطلاعات در یک جامعه انسانی هستیم
همین که در اینجا بسیاری اطلاعات تولید میشه و در دسترس عموم قرار میگیره خودش دلیلیست که نباید اطلاعات موجود مخل آرامش ذهنی اجتماع باشه
@Tahmoores_Masoudi یک نمونه بارز بودن از افرادی که در برخی مواقع اینگونه احساسات خطر رو نادیده میگیرن و تلاش میکنن برای نفع جمعی یا باور های ذهنی این خطرات رو به جان بخرن
بنظرم روندی که اتاق تحلیل آزاد از مسائل ایران دارد، خیلی خوب و جذاب هست
متاسفانه من مدتی اصلا امکان صرف زمان در پادپرس رو نداشتم ولی اومدم دیدم چقدر نظرات و مطالب باحال هست!
نکته بسیار خوبی بود
بله
اما قطعا نیاز نیست که تمام افراد جامعه این ویژگی، روحیه و توانمندی رو داشته باشند که در این صورت قطعا این جامعه روی صلح، صمیمیت، و همزیستی سازنده را نخواهد دید
جامعه باید بتواند افرادی این چنینی تربیت کند و جامعه در کل باید توانایی تحلیل مناسب داشته باشد تا انتخاب کند کدام گفته، مسیر یا طرز فکر ارزش حمایت دارد
اینکه خیلی صحیحه بنظرم
فرض کنید شما در همان میدان مرکزی پر از جمعیت ( میدون بود تو مثال؟؟) فریاد میزنید و میگویید فلان مقام دزدی کرده، فلان مقام زمین خواری کرده، فلان مقام سوء استفاده کرده، فلان مقام پارتی بازی کرده یا پسر فلانی دختر بازی میکنه ( همش مثاله ها، در مثال مناقشه نیست)
گوش شنوایی نیست؟ چرا هست، خیلی هم زیاد.
صحبت اشتباه است؟ نخیر، کاملا درست است و این موضوعات باید مشخص شده و با آن با شدت برخورد شود
اما آیا روش درست است؟ قطعا خیر
آیا این خطر از جانب جمع است؟ خیر، این خطر از آنجاست که "زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد " ( همین بود؟ )
در پادپرس هم اگر محدودیتی هست بدلیل پیشگیری از مشکلاتی اینچنینیست
این دقیقا موردیست که بصورتی قطعی قابلیت تعریف در مباحث اینچنینی ندارد
در هر زمینه ای میتوان طوری صحبت کرد که حرف های ممنوعه فراوانی در آن نهفته باشد و این حرف های نهفته در قالب مذهب و فلسفه چه بسا دوست دارانی دارد با این سردرد که باید تهشو در بیان ببینن این کیه داره این حرفو میزنه!خیلی کاری هم ندارن چرا داره این حرفو میزنه
شما میتوانید فیلم نامهای بنویسید که تمام محیط و بازیگران آن متناسب با آیین اسلام و باورهای این مذهب صورت داده شوند ولی محتوای ارائه شده مسیری مخالف این صورت را طی کند
@leilay همونقدر که اسب حیوان نجیبیست، نگارش هم کار سختیست
و برای چنین منظوری نیاز به اراده ی جمعی داریم اما چنین اراده ای امروزه در جامعه ی ما که این محیط مجازی هم یقینا متاثر از آن است،دیده نمی شود.
رهبری فکری یک جامعه زمانی به صورتی که می فرمایید،ظاهر خواهد شد که افکار متفاوت مجال بروز را داشته و هر کدام به صورت سازمان یافته در چارچوب گروه هایی مشخص با ویژگی عضوگیری و آزادی عقیده و عمل فعالیت کنند.
البته جسارتا بنده به این ضرب المثل اعتقادی ندارم،آن هم در یک محیط آزاد.
((بیان کردنِ نقاط ضعف،بحث درباره ی آن ها و ارایه ی راهکارهایی عملی)) جزو مشکلات است یا سکوت و انفعال در برابر آن ها؟؟؟
در ضمن منظور من از ((گوش شنوا))،مخاطبی عملگراست.
اراده جمعی در ایران امروز به حدود اعلائی رسیده در بسیاری زمینه ها، ولی عدم امکان استفاده از این اراده جمعیست که آنچه اشاره میکنید را باعث شده
شما نمیتوانید با یک طرز فکر مشخص در یک حوضه خاص رهبر جامعهای باشید که تحت تاثیر بسیاری از طرز فکر های موافق و مخالف و حتی نا مربوط با شماست و از طرف دیگر اصل رهبری فکری جامعه در جوامع امروز تا حدود زیادی در حال تعدیل با اصل توانایی جامعه در کنترل مسیر فکری است
آزادی بیان از شروط لازم برای سلامت فکر و تحلیل اجتماعیست ولی کافی نیست چراکه این آزادی میتواند زمینه انتشار افکار مسموم را فراهم کند که خوب مخل سلامت فکر جامعه است. در طرفی حتی با وجود آزادی برای بیان موضوعات مختلف هم مشخص نیست که وضعیت جامعه روبه بهبود خواهد بود یا این آزادی جامعه را به مقصدی تاریکتر میرساند. حتی آزادی ارائه شده نیز باید بررسی و کنترل شود
صحیح
ولی آنچه اتفاق میافتد در راستای باور ها و اعتقادات شخصی بسیاری از ما نیست و رد موضوعی بر اساس اعتقاد شخصی نیز باعث تغییر واقعیت ها نخواهد شد
بسیاری به مرگ در اثر تصادف با سرعت 40 کیلومتر در ساعت اعتقادی ندارند ولی چه بسیار افرادی که با همین سرعت روانه اعماق دره شده اند
این از نظر شخص بنده کلی گویی و بست. موضوع سوال را فراموش نکنید
بیان کردن نقاط ضعف مذهب ؟
بحث درباره نقاط ضعف مذهب ؟
ارائه راهکاری های عملی برای چه هدفی؟ تعییر در اصول و رویه های مذهبی؟
این را باید با یک آشنا به مذهب مطرح کنید، جواب های خوبی دریافت میکنید
تاییدی بر سکوت و انفعال در برابر چالش ها و نقاط کور نیستم. اما باید توجه کرد و شناخت که موضوع مورد بحث چیست. ما اینجا در مورد ملاک بحث مذهبی و سیاسی صحبت میکنیم
از طرف دیگر چه بخواهید چه نخواهید نمیتوانید در بسیاری موارد تصمیم گیر باشید
قوانینی بسیار فراتر از جامعه کوچک پادپرس تدوین میشوند که پادپرس اگر میخواهد در این جامعه فعالیت کند باید آنهارا قبول و رعایت کند
1 نوشته به موضوع قبلی اضافه شدند: چه ظرافتهایی برای نگارش یک متن سراغ دارید که میتواند آن را خواندنیتر کند؟
من منظور شما را از این تعریف کیفی و واژه ی ((حد اعلا)) درک نمی کنم.
آنچه مورد نظر بنده است،حرف های روزمره نیست(البته آنچه در تاکسی و مترو و… می شنویم،درست یا نادرست بخش بزرگی از افکار را تشکیل می دهد)
مقصودم آگاهی جامعه است در مسیری که تاریخ نشان داده درست تر است.
به نظرم هیاهوی این روزهای ما،نوعی لجام گسیختگی است نه اراده ی جمعی چون اراده همانطور که از نامش پیداست با خودش عمل نیز به همراه خواهد داشت نه انفعال.
در ضمن اگر اراده ی جمعی ظهور یافته بود،مثلا شاهد خرید اقلام غیرضروری یا بی کیفیت توسط مردم نبودیم.
این قسمت مغایرتی با نظر من ندارد.
کاملا مخالفم!
اول-در یک جامعه ی آگاه با معیارهایی که بنده در بحث گذشته مطرح کردم،آزادی بیان نه تنها زمینه ی مسمومیت نیست بلکه بستری است برای بروز همه ی عقیده ها تا مردمِ آگاه خودشان بتوانند در مورد هر کدام از عقاید مطرح شده فکر کنند و به سمتی که خودشان انتخاب می کنند،جامعه ی خود را حرکت دهند.
یک سیستم آموزشی مناسب که برآمده از اراده ی جمعی است خواهد توانست سطح آگاهی عمومی را بالا برده و از طرفی زمینه را برای پرورش نخبگان در زمینه های مختلف فراهم کند.
دوم-هدایت یک جامعه ی آزاد به عهده ی همه ی افراد جامعه است نه یک گروه و تفکر خاص،شاید فلسفه ی پدیده ی انتخابات هم همین باشد،یعنی مشارکت همه در هدایت کشور.
آخر-اصلا با فرض حقانیت سخنان شما،چه کسی می خواهد بر آزادی نظارت کند؟در یک جامعه کدام روش فکری درست و بی نقص است که می تواند اینچنین بر آزادی اعمال نفوذ کند؟
(با این توضیح که به نظرم نفس نظارت بر آزادی بی معنی است،چون یقینا هر کسی خودش و گروهش را بی نقص ترین می داند)
بله،اما این((واقعیت ها)) که می فرمایید در اثر عوامل مختلفی ایجاد شده اند و برای رفع آن هم باید از عوامل مختلف دیگری استفاده کرد!
در ضمن من واقعیت ها را نادیده نمی گیرم و اتفاقا اعتقاد دارم که برنامه ریزی ها باید به گونه ای باشد که در یک جامعه قدرت عملیاتی کردنشان وجود داشته باشد،اما در این راه مثل هایی از این دست افراد را به انفعال دعوت می کنند و به عنوان عاملی بازدارنده مانع از پیشرفت جامعه تا ابد خواهند شد.
اتفاقا به نظر من مطلب گذشته ی شما نوعی کلی گویی است،منظور من این بود که ابتدا ((مشکل)) را تعریف کنید و بعد دلیلی برای سکوت در برابر مشکل مطرح شده بیاورید.
به نظرم سکوت در برابر یک مشکل حتی زیر سوال بردن نفس جامعه ای پرسش گر چون پادپرس است.
من به موضوع بحث به خوبی واقف ام و پاسخ هایم تنها در برابر بحث های مطرح شده است و اگر جایی احساس شده که به حاشیه رفته ام یقینا نیاز بوده تا چنین پرانتز هایی باز شود!
بنده هیچ گاه تصمیم گیری نکرده ام و آنچه آمده صرفا نظرات شخص بنده است.(گرچه اعتقاد دارم در یک جامعه چه بزرگ،چه کوچک همه باید بتوانند در تصمیم گیری ها مشارکت موثر با حقوقی برابر داشته باشند.)
اما می توان ایرادهای موجود در همین قوانین را مطرح کرد و برای اصلاح شان کوشش نمود.
خیلی سریع پاسخ میدم چون کلا علاقه ای به ماندن در بحث هایی که از بی نتیجه بودنشان مطمئنم، ندارم
گرچه @Tahmoores_Masoudi شما به نکات بسیار جالبی اشاره میکنید که در صورت وجود حوصله میتواند سر صحبت های طولانی و لذت بخشی را باز کند
این بنظر بنده یک نگاه تک بعدی است
چون حداقل بنده به تعدد مواردی را میبینم که با تمام قوای جلوی بخش عملی اراده مردمی ملت ایران ایستادگی میکنند تا این مرحله بروز پیدا نکند. این هم ساده اندیشی است که بگوییم " مردم میخواهند پس چرا انجام نمیدهند " همه میدانیم که نمیتوانند کاری انجام دهند
اکثریت در جامعه همیشه نادان ، نا آگاه ، کمتر دانا ، یا اینگونه دسته ها هستند
پس در صورت بروز آزادی کامل، افکار نشات گرفته در ناآگاهی و نادانی بیشتر در جامعه تزریق میشود تا افکار آگاهانه . و در کل بدیهی است که کار های جاهلانه راحت تر طرفدار جمع میکنند ( در تمام جوامع ) مگر اینکه قانونی برای نظارت وجود داشته باشد که این خود آزادی بیان شده توسط شما را نقض میکند تا نظم را تضمین کند
در آخر
من انسان های زیادی را در روزگار معاصر ، اطرافیان خودم و از گذشتگان میشناسم که که همچون شما ریشه هایی از ایده آل گرایی و کمال گرایی بی قید و شرط مسیر های ذهنی آنان را گسترش میداد یا میدهد.
اما آنچه مشخص شد اینبود که هیچ کدام توان عملیاتی سازی خواسته های خودرا نداشته و هیچگاه جامعه نیز با ایشان همراهی لازم را نکرد
این یعنی نشدنی بودن
مواردی همچون کنترل جامعه با آزادی ، رشد جامعه بر اساس تصمیم جمعی ، تقسیم عادلانه ثروت و …
و از آنجایی که من دنیا را به نگاه متفاوتی از شما میبینم تنها میتوانم بیان کنم که :
بسیار خوب است اگر چیزی که میگویید اتفاق بیافتد ، بسیار خوب و من نیز در صورت بروز از آن استقبال میکنم
اما هیچ امیدی ندارم که روزی با چنین پدیده ای در جامعه روبرو شوم و آنرا بسیار دور از دسترس میدانم
به نظرم هیچ بحثی، هیچ وقت بیفایده نیست. بحث و گفتگو تنها برهمکنش اجتماعی بین انسانها است که باعث ایجاد تعادل در جامعه انسانی میشود.
صحبت شما در خصوص وجود فایده در هرگونه بحثی کاملا متین است
اما قطعا از اینگونه مباحث نمیتوان به یک نتیجه جامع و قاطع رسید
سری بی انتها دارد
ازین گذشته من نادان در این خصوص صرفا بر اساس باور های ذهنی ام صحبت میکنیم
چیزی جز باور و تحلیل های ناقص ذهنی در چنین زمینه هایی قابل اتکا نیست
این یعنی هیچ محور قابل استنادی وجود ندارد
ذکر بی نتیجه بودن به این دلیل بوده
بنده این نگاه که مردم نمی توانند و لابد دست هایی از خارج در کار است را به هیچ وجه قبول ندارم و همچنان تصور می کنم اگر مردم بخواهند،می توانند.
تاریخ کشور ما به صورت جزیی و کشور های پیشرفته به صورت کلی،اثبات این مدعا هستند.
هماهنگی بین مردم در بسیاری از زمینه ها می تواند جلوی بی نظمی یک جامعه را بگیرد یا حداقل آن را کاهش دهد.
صف های طولانی برای خرید و فروش دلار را ببیند یا تمایل بی حد خیلی از مردم عادی برای خرید خانه ی دوم یا خودرو که از نگاه تحلیل گران به آشفتگی اقتصاد سرعت بخشیده است.
البته مثال ساده تر هم می تواند خرید میوه های نوبرانه توسط مردم باشد.
من فضای ایجاد شده در جامعه را درک می کنم اما نحوه ی پاسخ به آن را خیر.
مخالفم!
این گفته تا حد زیادی به جامعه ی مذکور بر می گردد و به عوامل مختلفی بستگی دارد و ذکر قید ((همیشه)) به نظرم مناسب نیست.
باز هم مخالفم!
به نظرم هر بحثی نتایج خاص خودش را خواهد داشت حالا هر چند کوچک.
اصلا به فرض که نتیجه ای هم نداشته باشد،صرفا مطرح شدن آن بحث نکته ای مثبت است زیرا منِ نوعی توانسته ام با این کار،نظر خودم را بیان کنم،پس وجود دارم و این بخشی از انسانیت است!
همه ی دستگاه های سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و به طور کل تمام عالم بر مبنای باور انسان ها بنا شده است که توضیح این موضوع بحثی فلسفی و طولانی می طلبد.
به نظرم کتاب ها و منابع موجود تنها باید برای آشنایی ما با تفکرات موجود و افزایش اطلاعاتمان از جهان پیرامون و موارد رایج در آن باشد و حداقل حق هر کسی ابراز نظر است که البته می تواند با اقبال عمومی هم روبرو شود و پایه گذار مکتبی جدید باشد.
پس این استدلال که چون یک بحث به ظاهر بی نتیجه است،پس به آن وارد نشویم به نظرم اشتباه است و نتیجه اش نا به سامانی در جامعه است.
به نظر من در یک در کشوری که مدیریتش به دست راننده تاکسی ها سپرده شده و قوانین جزایی و کیفری رو رانندگان محترم نوشته اند و قاضی و دادستان و وزیر و غیره از صنف همین عزیزان هستند و خودروی ملی رو مقدس میپندارند نمیشود در مورد نقاط ضعف خودروی ملی بحث منصفانه ای داشت چون در وسط بحث بین مقایسه ی خودروی ملی و خارجی - شما یا مجبور به سکوت هستید که به شکست شما در بحث منجر میشود یا باید از خط قرمزهای رانندگان محترم عبور کنید که عواقب قضایی دارد.
این موضوع بارها توسط خودم تجربه شده است سالها پیش زمانی که من هم از حجم حماقت برخی بسیار افسرده بودم و فکر میکردم که حتی اگر یک نفر رو آگاه کنم به بشریت خدمت بزرگی کرده ام.
ولی نتیجه اش این بود که حرفی رو در اون انجمن میزدم و اون شب با تپش قلب به رختخواب میرفتم که نکند فردا صبح یه پژوی نوک مدادی جلوی در منزل منتظر من باشد!