خوب بسیار خوشحالم. منتها حرفهای ما اثر دارن، بخصوص وقتی نوشتاری هستن ممکنه اثری بسیار خشک داشته باشن. حرفم این نیست که در زمینه کتاب، تحلیل بخواد به جایی برسه. اتفاقا برعکس در زمینه تحلیل، مباحثه و توی سروکله هم زدن، کتاب انتخاب خوبیه، دقیقا به دلیل اینکه عموما چندان اهمیت ذاتی نداره و اینکه موضوع بسیار سادهست.
برعکس، آدمها و بخصوص نسل جوان اگر روی همین کار کنن و عادت کنن به مباحثه درست، در جاهای مهمتر این مهارت میتونه به خودشون و اجتماع کمک کنه. نگاهِ فایدهی فوری و مستقیم، نگاهی بسیار رایجه در ایران که متاسفانه باعث میشه که در کلیت اجتماع، چیزی برای آینده ذخیره نشه و در نهایت به اجتماعی تهی از اندوختههای مادی و معنوی برسیم.
با این موافق نیستم. کتاب باید «چیزی برای گفتن» به آدمها بده. وقتی بارها کتاب خوندیم و چیزی برای گفتن نداشتیم، اتفاقا باید دست نگه داریم، فکر کنیم که چه چیزی قرار بود به من اضافه بشه، شاید روزنامهوار خوندم و … .
مگه میشه که در مورد فلسفه بخونیم و چیزی برای بحث و تحلیل نداشته باشیم؟